شعار سال: روشن است که نمی توان از نقش مهمی که منافع اقتصادی (و به ویژه منافع حاصل از فروش و سود صنایع اسلحه سازی) در تحریک تنش های بین المللی و دمیدن بر آتش جنگ دارند چشم پوشید. با این حال با دانش امروز نمی توانیم بروز جنگ ها را تنها با عوامل اقتصادی توضیح دهیم یا علت اصلی درگیری های مسلحانه را تناقض های سرمایه داری بدانیم.
از چنان نتایجی خبری نیست، ولی به جای آن در میان اهالی علم تا بخواهید حرف از اهمیت صلح برای سرمایه داری است. منفعت سرمایه داری در صلح است، زیرا بدون صلح کسب و کار و تجارتی صورت نمی گیرد. نظریه های امپریالیسم، چنانکه در سنت لوکزامبورگ یا لنین طرح می شدند، امروز چندان خواهان ندارند.
اجازه دهید مثالی دیگر بیاوریم: امروز به ندرت می بینیم که ظهور و پیروزی فاشیسم در آلمان و ایتالیا را به حمایت های بورژوازی انحصارگر (شرکت های بزرگ) و کمک آنها به موسولیتی و هیتلر برای رسیدن به قدرت نسبت دهند یا آن را حاصل تناقض های درونی سرمایه داری بدانند. تردیدی نیست که بخش بزرگی از نخبگان محافظه کار (از جمله بسیاری صنعتگران و کارخانه داران) از هیتلر در بحران نهایی جمهوری وایمار حمایت کردند و بسیاری از "کسب و کارهای بزرگ" نیز از اقتصاد جنگ نازی ها بهره مند بودند و سود خوبی می بردند و اینها در حافظه بسیاری از افراد حک شده است.
با این حال امروز به خوبی می دانیم که تا چه اندازه آن بخش های بسیار بزرگی از جامعه آلمان که به قول ایان کرشاو، مورخ بنام بریتانیایی، "برای پیشوا خودشان را به آب و آتش زدند " متنوع و البته مصمم بودند. با توجه به طیف گسترده ای از شهروندان جامعه آلمان که با رژیم نازی همذات پنداری کردند، سخت نیست دریابیم همه گناه پیروزی ناسیونال سوسیالیسم و پیامدهای مصیبت بار آن را به پای سرمایه داران نوشتن، چقدر ساده انگارانه است و هدفی جز مبرا کردن آن همه آدمی که سهمی در فاجعه داشتند ندارد".
جان کلام این است که "هر که بارش بیش، از قضا صلح طلبی اش بیشتر!"، والله اعلم.
پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال، برگرفته از فضای مجازی