پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۲۶۱۹۳
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۶
شرط کافی برای مدیریت هوشمند به‎عنوان یکی از اضلاع چهارگانه هوشمندسازی، وجود مدیران هوشمند در زنجیره تأمین کشاورزی و در مجموعه‎ مسئولیت‌های مدیریتی، تصمیم‎گیری و سیاستی و عملیاتی کشاورزی و باورپذیری به هوشمندسازی است که می‎تواند این چرخه را به حرکت درآورد تا با روانی لازم کارکرد‌های مطلوب مورد انتظار را داشته باشد. به بیان‎دیگر، هوشمندسازی بدون وجود مدیران هوشمند و باور داشتن آن‎ها به زنجیره تأمین و هوشمندسازی آن، آب غربال کردن و اتلاف منابع مالی محسوب می‎شود.

شعار سال:  مدیریت هوشمند- برای داشتن مدیریت هوشمند باید ابتدا تعریفی دقیق و کامل از زنجیره تأمین کشاورزی ارائه داد. زنجیره تأمین کشاورزی شبکه‎ای از فرایندها را در بر می‎گیرد به‌گونه‎ای‌که هدف نهایی آن‌ها تأمین کالاهای کشاورزی مورد نیاز مشتری‎ها بوده و دربرگیرنده‌  تأمین‎کنندگان، تولید‎کنندگان، توزیع‎کنندگان، عمده‎فروشان و خرده‎فروشانی است که با هم به‎طور هماهنگ و منسجم در جهت تأمین رضایت مشتریان، همکاری می‌کنند. در این تعریف از زنجیره تأمین کشاورزی چند مؤلفه مهم و کلیدی وجود دارد که لازم است به‎منظور مدیریت آن مورد توجه قرار گیرد:

1.  شبکه‎ای از فرایندها- زنجیره تأمین کشاورزی شبکه‎ای از فرایندها است که علاوه بر ایجاد ارتباط بین تأمین‎کنندگان، تولید‎کنندگان، توزیع‎کنندگان، عمده‎فروشان و خرده‎فروشان یک محصول، دربرگیرنده ارتباطات بین محصولات مختلف کشاورزی نیز می‎باشد. به همین دلیل ساختاری پیچیده و چندگانه دارد و یکی از ضرورت‎های بنیادی در مدیریت زنجیره تأمین کشاورزی و هوشمندسازی آن توجه به شبکه‎های موزائیکی و مویرگی فرایندها می‎باشد که مبنای کار هوشمندسازی محسوب می‎شود. به‎بیان‎دیگر، بدون درنظر گرفتن این شبکه فرایندها عملاً هوشمندسازی زنجیره تأمین کشاورزی نه می‎تواند به شکل درست و صحیح شکل گیرد، نه می‎تواند فضاهای بهبود را نشان دهد و نه می‎تواند کارایی و اثربخشی‎های مورد انتظار را داشته باشد.

2.  تأمین نیازها- تأمین نیازهای مشتری به طور مشخص اشاره به پاسخگویی به ترجیحات مصرف‎کنندگان کالاهای کشاورزی و مواد غذایی دارد. در این ساختار علاوه بر تأمین فیزیکی کالاهای کشاورزی و مواد غذایی، تأمین آن‎ها در زمان، مکان و شکل مناسب باید مورد توجه باشد. سلامت کالاهای کشاورزی و مواد غذایی بُعد دیگری است که مصرف‎کنندگان به آن حساسیت بالایی دارند. آخرین مؤلفه تأثیرگذار در جریان پاسخگویی به نیازها، قیمت کالاهای کشاورزی و مواد غذایی است به‎گونه‎ای که باید مصرف‎کنندگان توان خرید آن‎ها را داشته باشند. بنابراین پاسخگویی به نیازهای مصرف‎کنندگان (مشتری‎ها) فرایندی چندبُعدی و پیچیده محسوب می‎شود که خود مدیریت آن را تخصصی می‎نماید به‎گونه‎ای که باید برخوردار از عنصر هوشمندی باشد تا منتج به تعادل در این مؤلفه‎های چندگانه شود و موجبات ایجاد اختلال در شبکه را ایجاد ننماید.

3.  فعالان بازار- همان‎طور که مشخص است در تعریف زنجیره تأمین کشاورزی مجموعه‎ای از فعالان شامل تأمین‎کنندگان، تولید‎کنندگان، توزیع‎کنندگان، عمده‎فروشان و خرده‎فروشان حضور پررنگ دارند که با نگاهی جزئی‎تر می‎توان این مجموعه را بسیار گسترده‎تر در نظر گرفت که عملاً در دنیای واقعی این‎گونه است. اگرچه بسیاری بر این عقیده‎اند که زنجیره تأمین کشاورزی باید کوتاه‎تر باشد و در این جهت تلاش می‎کنند تا طول زنجیره را کوتاه‎تر نمایند و بازاریابی مستقیم را در دستور کار قرار دهند مانند روستا بازارهایی که اخیراً در دستور کار تعاون‎های روستایی قرار گرفته است و با سرعت بالا همانند قارچ در حال شکل‎گیری است (مسابقه کمیت گرایی) بدون این که تحلیل درستی از پیامدهای آن (با فرض استقبال از آن) در دستور کار باشد. به بیان دیگر، هرگونه تصمیم‎گیری در طول زنجیره تأمین کشاورزی بدون نگاه بلندمدت به پیامدهای مثبت و منفی آن عملاً تصمیمی غیرمنطقی محسوب می‎شود و نباید توسعه یابد. در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، یکی از ظرفیت‎های اشتغال‎زایی کشاورزی، فرایندهای پس از تولید است به‎گونه‎ای که برآورد می‎شود بیش از 75 درصد اشتغال‎ در فرایندهای پس از تولید محصولات کشاورزی شکل‎گیرد که پدیده‎ای مطلوب است. بنابراین کوتاه‎سازی زنجیره تأمین کشاورزی به خودی خود پدیده‎ای مثبت تلقی نمی‎شود زیرا آنچه در طول زنجیره‎های تأمین کشاورزی نامطلوب گزارش می‎شود سهم‎ هر یک از حلقه‎های زنجیره از پرداختی مصرف‎کننده نهایی است. به همین جهت پیشنهاد می‎شود سهم هر یک از حلقه‎ها در نظام هوشمند زنجیره تأمین کشاورزی با تحلیل جزئی از هزینه‎ها و سود متعارف مشخص شود تا اشتغال در طول زنجیره حفظ شود و کاهش نیابد زیرا هر یک از این حلقه‎ها در فرایند بازاریابی محصولات کشاورزی خدمات مختلفی به ویژه در حوزه تأمین مالی انجام می‎دهند که عملاً تأمین مالی بازار بزرگ محصولات کشاورزی از سوی دولت امکان‎پذیر نیست. از سوی دیگر، در شرایطی که کاهش تصدی‎گری در دستور کار دولت است ایجاد تصدی‎های جدید و تأمین مالی این‎گونه تصدی‎ها قابل قبول نیست تا پس از مدتی مجدداً به بخش خصوصی واگذار شود.  

4.  هماهنگی و انسجام- انسجام‎ و هماهنگی از شرایط لازم و کلیدی هوشمندسازی زنجیره تأمین کشاورزی و مدیریت هوشمند آن محسوب می‎شود. بدون تردید می‎توان گفت یکی از منشأهای اختلال در طول زنجیره تأمین کشاورزی نبود انسجام و هماهنگی در فعالان زنجیره تأمین کشاورزی است که خود دربرگیرنده نبود هماهنگی و انسجام درون فعالان زنجیره با یکدیگر، نبود هماهنگی و انسجام بین فعالان، فعالان با اتحادیه‎های خود و اتحادیه‌‎ها با یکدیگر و به تبع آن ناهماهنگی با نهاد عالی کشاورزی می‎باشد. هماهنگی و انسجام از  قوانین و اصول 6‎گانه  مطرح در فرایند هوشمندسازی است. به همین دلیل باید در فرایند هوشمندسازی و مدیریت هوشمند زنجیره‎های تأمین کشاورزی این مهم به طور جدی مورد توجه قرار گیرد تا بتوان از اکثر اختلال‎های موجود در زنجیره تأمین کشاورزی جلوگیری کرد.

5.  همکاری- همکاری نیز از مؤلفه‎های مهم در فرایند هوشمندسازی زنجیره تأمین کشاورزی محسوب می‎شود. درواقع برای هوشمندسازی و کارکردهای درست زنجیره‎های تأمین محصولات کشاورزی، همکاری شرط محوری است زیرا در نبودعنصر همکاری، زنجیره نمی‎تواند کارکردهای خود را داشته باشد و کالاها در زمان، مکان و شکل مناسب با مدنظر قرار دادن سلامت در طول زنجیره و بین حلقه‎ها گردش درست خود را داشته باشد و با قیمت و کیفیت مناسب به دست مصرف‎کننده نهایی برسد. بسیاری از اختلال‎های موجود در زنجیره‎های موجود تأمین محصولات کشاورزی نتیجه نبود همکاری‎های قوی، نظام‎مند و پایدار بین فعالان بازار و با نهاد عالی کشاورزی است. به همین دلیل لازم است ایجاد هرگونه زنجیره تأمین کشاورزی با محوریت همکاری بین همه فعالان و حلقه‌‎های زنجیره و نهاد عالی کشاورزی صورت گیرد تا زنجیره بتواند کارکردهای چندگانه خود را داشته باشد و بتوان از این بستر برای هوشمندسازی زنجیره استفاده کرد.

6.  رضایت مشتری- هدف نهایی شکل‎گیری زنجیره‎های تأمین کشاورزی و به تبع‎آن هوشمندسازی آن، تأمین رضایت مشتری از مصرف محصولات کشاورزی و مواد غذایی است. علاوه بر آن، تأمین رضایت هر یک از فعالان زنجیره تأمین کشاورزی نیز باید مورد توجه قرار گیرد زیرا بدون تأمین آن‎ها، رضایت مشتری‎ها در حد انتظار نخواهد بود و به‎گونه‎ای این پیام را خواهد داد که زنجیره کارکردهای مطلوب و مورد انتظار خود را ندارد. بنابراین، عدم رضایت مشتری‎ها از کالای نهایی به این مفهوم خواهد بود که زنجیره تأمین کشاورزی مطلوب نیست و دارای اختلال‎هایی است که باید تحت مدیریت قرار گیرد. هوشمندسازی به عنوان یک چارچوب می‎تواند این کارکردهای زنجیره را مورد رصد قرار دهد و ضمن مکان‎یابی منشأ اختلال، راه‎کارهایی را برای حل مسئله و اختلال داشته باشد. نتیجه این که هوشمندسازی و مدیریت هوشمند زنجیره‎های تأمین کشاورزی را باید بر اساس عناصر 6‎گانه ترسیم شده در تعریف زنجیره‎های تأمین مورد توجه قرار داد تا از ایجاد انحراف جلوگیری شود.                                                                                                                                                                  
این‎ها بخشی از مجموعه‎های لازم برای مدیریت هوشمند مبتنی بر تعریف زنجیره تامین کشاورزی محسوب می‎شوند و در کنار آن باید به عناصر مدیریت نیز توجه شود که در قسمت بعد بدان اشاره خواهد شد اما شرط کافی برای مدیریت هوشمند به‎عنوان یکی از اضلاع چهارگانه هوشمندسازی، وجود مدیران هوشمند در زنجیره تأمین کشاورزی و در مجموعه‎ مسئولیتهای مدیریتی، تصمیم‎گیری و سیاستی و عملیاتی کشاورزی و باورپذیری به هوشمندسازی است که می‎تواند این چرخه را به حرکت درآورد تا با روانی لازم کارکردهای مطلوب مورد انتظار را داشته باشد. به بیان‎دیگر، هوشمندسازی بدون وجود مدیران هوشمند و باور داشتن آن‎ها به زنجیره تأمین و هوشمندسازی آن، آب غربال کردن و اتلاف منابع مالی محسوب می‎شود.

محمد قربانی. استاد دانشگاه فردوسی مشهد


اختصاصی پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین