شعار سال: فدراسیون فوتبال در حالی که در آستانه رقابتهای سرنوشت ساز منامه میباید به فکر حمایت و پشتیبانی همه جانبه از تیم ملی و آرام سازی جامعه فوتبال در همه سطوح باشد در گردابی خودساخته گیر افتاده است.
ماه عسل رئیس فدراسیون که حالا صفت جدید هم دیگر درباره او دیگر کابردی ندارد از مدتها قبل تمام شده بود و اینک در نزدیکی پایان سومین ماه انتخاب ۱۰ اسفند ۹۹، روزی نیست واکنشی منفی نه فقط از سوی هواداران فوتبال که در میان اهالی فوتبال هم درباره عملکردش منتشر نشود.
۱_ به همین سرعت به پایان فصل سه ماهه نخست حضور شهاب الدین عزیزی خادم در فدراسیون فوتبال نزدیک میشویم و برکسی پوشیده نیست که بهار خیلی زود پایان یافت. گویی همین دیروز بود که عزیزی خادم پیروزمندانه در سالن مجلل اجلاس سران در شمال تهران دور افتخار میزد و از تحول سخن میگفت. آن قدر میگفت که خود به خود توقعات از فردی که قرار بود از ۱۱ اسفند کلیددار ساختمان گرانیتی شود بیشتر و بیشتر میشد و این شاید خود پاشنه آشیلی بر سیاست گذاری غلط مشاوران پرشمارش بود که از ابتدا اینگونه تفکری را در دامانش گذاشتند.
مشاورانی که امروز خود بخشی از عوامل فشار افکار عمومی به سوی رئیس فدراسیون فوتبال محسوب میشوند و گاه و بیگاه با پستی در اینستاگرام یا توئیتی موجی از حملات را به سمت خود که نه بلکه به سوی یارغار خود میکشانند و لابد همچنان قرار نیست کسی آنجا و در آن سازمان عریض و طویل به آنان گوشزد کند که مهربانان! دوره پست و توئیت برای شما به سر آمده است.

همانگونه که کسی درون فدراسیون فوتبال ظاهرا نیست به شخص عزیزی خادم تذکر بدهد دوره تبلیغات و پروپاگاندا به سر آمده و این وظیفه را هم علی کریمی عهده دار میشود که بگوید آقای رئیس! تبلیغات را بس کنید. میپرسیم؛ در این شرایط حقیقتا وظیفه هیات رئیسه فدراسیون چیست؟
حمید مهرعلی را که اساسا نمیبینیم (اگر او را دیدید سلام همه علاقمندان به فوتبال را یکجا پیشکشش کنید)!
حیدر بهاروند که در پیله سکوت باقی مانده.
شهره موسوی دارد همچنان از فدراسیونی حرف میزند که قرار است ساخته شود و شما (ما!) به عمرمان ندیده ایم.
احسان اصولی که از او انتظار بیشتری در میان مدیران اجرایی نسل نو وجود داشت در چه فازی به سر میبرد؟ اینکه قرار بوده رئیس کمیته فوتسال بشود و حالا نشده دلیلی نیست که اصولی را از اصولش جدا ببینیم.
مهرداد سراجی هم که اگر وقت داشته باشد طبعا بر روی سایپا میگذارد که موتور این تیم این روزها بدجور میزند و در خطر سقوط است. (و البته نگرانی علاقمندان به فوتسال در جای خود قابل بررسی است)
بهرام رضاییان هم که از پارس جنوبی کنار رفته و اساسا تا مجمع آتی نقش موقت را در هیات رئیسه ایفا خواهد کرد.
از استاد طهمورث حیدری چه بگوییم که همچنان لحظه به لحظه منتظر تحولات مدنظرشان در کمیته استانها هستیم.
خداداد افشاریان آمد که داوری را سامان بدهد و اینک خود در جو سنگین اعتراضات به داوری غوطه ور است.
احمد براتی هم که ظاهرا نمیخواهد دانش حقوق بین المللی والایش را در هیات رئیسه خرج کند (چرا؟) و البته تکلیف میرشاد ماجدی هم که ظاهرا با خودش روشن نیست.
تحول از نگاه حضرات که طبعا چکیده مجمع هستند و باید این دنیا و آن دنیا پاسخگو باشند چه معنایی دارد؟ شکی نیست دیوار حاشا بلند است و همین حالا اگر میکروفون را در برابر هر یک از آنان بگیرید میگویند چنین شده و چنان خواهد شد، اما آیا این، همه واقعیت است؟
آیا هیات رئیسه فدراسیون بر عملکرد ارکان آن اشراف دارد؟
آیا میداند حرف علی کریمی و پرسپولیسیها چیست؟ حرف مجیدی و استقلالیها چیست؟
با جواد نکونام همکلام شده که از اتفاقات بازی فولاد و نساجی شاکی بود؟
از فراز کمالوند پرسیده چرا تا مرز سکته پیش رفته است؟ گلایههای سید سیروس پورموسوی را شنیده است؟
۲_فرزاد مجیدی، نزدیکترین فرد به فرهاد مجیدی است و این جایگاهی است که او از هر لحاظ از دیگر اعضای باشگاه استقلال متمایز میکند.
او دقایقی پس از دربی جملات مهمی را برزبان میآورد.
آقای عزیزی خادم! این بود تحول تان؟! پاسخگوی هواداران استقلال باشید!از حرف فرزاد که در سکوت اقتضایی فرهاد میتواند دیدگاههای او را به صورت عریان و غیر مستقیم فاش کند نباید به سادگی گذشت کما اینکه نباید از اعتراضات و انتقادات گاه و بیگاه علی کریمی هم به راحتی عبور کرد.این اتحاد سرخ و آبی چه معنایی دارد؟ اشتراک پرسپولیس و استقلال که روز جمعه رینگ بوکس راه انداخته بودند در یک مفهوم مشخص چه معنایی دارد؟
حرفهای هواداران پرسپولیس و استقلال هم جملگی در مسیر انتقاد و نارضایتی است.
فراز کمالوند چه میگوید؟ او را که تا به امروز اینطور عصبانی ندیده بودیم با رگهای متورم گردن فریاد میزند که محرومم کنید، ولی بدانید نتایج بیرون زمین تعیین میشود. فراز را چه شده است؟ او چه دیده است؟ خدایا چه میشنویم؟
آن سوجواد نکونام هم از تحولی میگوید که قرار بوده و منتظر بوده رخ دهد، اما پنهان نمیکند در دو بازی از داوری لطمات زیادی دیده است و باشگاهش بابت این شکایت به فدراسیون برده است. این سو، وحید فاضلی هم مربی پدیده مشهد هم حرفهایی دارد. میگوید عزیزی خادم جوان است و ..
سیروس پورموسوی چطور؟ او چرا گلایه میکند و چطور لب به شکوه گشوده است؟عجیبتر از همه محرم نوید کیا دیگر چرا شاکی است؟ او که به حلم و بردباری شهره است و تیمش در صدر... او دیگر چرا؟
این اتحاد چه اتحاد نامیمونی است و تحول، چه واژه بی معنایی است.
ظریفی میگفت شاید تحول آن تعویض ششمی بود که دیشب در بازی سایپا و پیکان انجام شد و داور، ناظر، داور چهارم آن بازیکن ششم را اساسا ندیدند!
صدای همه در آمده. از شرق تا غرب. اعتراضات از مرحله غرولند عبور کرده و همه گیر شده و تحول دیده نشده از فدراسیونی که شعار تحول داده بود باعث قیل و قال شده است.
۳_روزهای مهم و سرنوشت سازی در راهند. تیم ملی یک ماه دیگر این موقع بازی هایش در بحرین تمام هم شده، پرسش مهم این است که آیا آحاد جامعه فوتبال اصولا مهیای همراهی، همگامی و حمایت از تیم ملی شده؟
آیا این جو نشانی از اتحاد مثبت دارد؟ چرا فدراسیون با علم به حساسیتهای دربی پیش از برگزاری مسابقه توصیههای انضباطی را طرح نکرده بود تا هم حواس بازیکنان جمع شود و هم بار تهدیدات انضباطی پس از دربی بر سر فدراسیون هوار نشود؟

آقایان بس کنید و کارتان را پیش ببرید! بروید برای تیم ملی امکانات ردیف کنید. بروید بازی دوستانه مهیا کنید. بروید کمک داور ویدیویی را به ایران بیاورید. هر کاری میخواهید بکنید، اما بدانید این مسیری که میروید خطرناکتر از چیزی است که فکرش را میکنید.
اجازه بدهید فوتبال نفس بکشد. اجازه بدهید مردم از فوتبال لذت ببرند.
این جو عصیان زده به نفع هیچ کسی نیست، حتی شما آقای شهاب الدین!
شعار سال؛ با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری کار ایران، تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، کد خبر: ۱۰۷۷۳۲۶، www.ilna.news