شعار سال: نیکولو ماکیاولی اندیشمند سیاسی سده پانزده و شانزده میلادی ایتالیایی در میان اهل اندیشه با دو کتاب گرانسنگ «شهریار» و «گفتارها» جایگاه والایی در فلسفه و اندیشه سیاسی دارد، هر چند در بین عموم مردم این نام بیشتر با «ماکیاولیسم» پیوند خورده که مبتنی بر برداشتی غلط از آرای وی و تقلیل انها به قدرت طلبی و استفاده از قدرت برای تحقق منافع و اهداف شخصی است.
در هفته گذشته در رسانهها خبر میل و اشتیاق به مهاجرت ایرانیان در اکثر رسانههای داخلی بازتاب گسترده یافته بود تا دیروز که خبر ناگوار فوت «مهسا امینی» منتشر شد. در این یادداشت بر آنم تا نظری بر این دو موضوع را با استفاده از آرای ماکیاولی در کتاب «گفتارها» و «شهریار» داشته باشم.
ماکیاولی در فصل هشتم از قسمت دوم کتاب «گفتارها» با عنوان: چرا مردمان به وطن خود پشت مینمایند و به کشورهای بیگانه ماجرت میکنند مینویسد: «این گونه اقوام به سبب گرسنگی یا جنگ یا فشاری که در وطنشان بر آنان وارد میآید مجبور میشوند مسکنی دیگر بجویند و اگر تعدادشان زیاد باشد با زور وارد مناطق بیگانه میشوند و...» پس میبینیم فشار در وطن برای ماکیاولی از عوامل پیدایش میل به مهاجرت در انسانها است.
در قسمت سوم کتاب «گفتارها»، عصاره فصل چهل و هفتم ان که با نقل حکایتی تاریخی از امپراطوری روم است چنین است «شهروند خوب باید به خاطر وطن رنجشهای شخصی را از یاد ببرد».
اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه نظام سیاسی میتواند فشار در وطن را که موجب رنجش خاطر شهروندان است کاهش دهد تا میل به مهاجرت کاهش یابد؟
با گذشت چهار دهه از عمر حکومت جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد که
نظام با دو بحران عمده مشروعیت و کارآمدی مواجه است. این بحرانها موجودیت نظام را هدف قرار داده و به تدریج در حال قوام و تقویت میباشند. توجه به این موضوع میتواند دلایل بروز موجهای مهاجرت را توضیح دهد و راهکار خروج از این بحران را تبیین نماید.
نباید از نظر دور داشت
جامعه ایران جامعهای در حال گذار از سنت به مدرنیته است، چنین جوامعی برای پذیرش مدرنیته نیازمند به نوسازی و تغییر هستند. مقاومت نظام سیاسی در برابر تغییر و رویارویی دولت با جامعه اصلیترین علت بروز بحرانهایی مانند مشروعیت و کارآمدی است، هماکنون بحران کار آمدی همه بحران را تحتالشعاع قرار داده است.
پاسخ به بحرانهای گفته شده ذیل
مفهوم «حکمرانی خوب» صورت بندی میشود که در این یادداشت قصد ورود به آن را نداریم. چون ابتدا به ماکیاولی و اندیشههای او اشاره کردیم در پایان هم به اندیشههای او بازگشت میکنیم. ماکیاولی در فصل بیست و یکم کتاب دیگر خود «شهریار» با عنوان «شهریار را چه باید کرد تا نامبردار شود» اندرز میدهد «شهریار میباید تواناییها را ارج نهد و مردان توانا را دلگرم گرداند و هنرمندان را بزرگ دارد. همچنین میباید شهروندان خویش را دلگرم کند تا با خاطر آسوده به پیشه خویش بپردازند... تا آنکه مردم از ترس مصادره املاک خویش از بهبود بخشیدن به ان باز نمانند و یا از ترس باج و خراج از دست زدن به پیشهای خودداری نورزند».
این فصل کتاب شهریار در کنار فصل ببیست و هشتم از کتاب دوم «گفتارها» معنی پیدا میکند در این فصل عنوان آن خود گویاست؛ «شاه یا دولتی جمهوری اگر انتقام زیانی را که به دولت یا یکی از شهروندانش وارد آمده است نستاند در معرض خطری جدی قرار میگیرد». در پایان فصل ماکیاولی چنین مینویسد: «هر زمامداری باید بدین نکته توجه کند: هرگز نباید کسی را چنین حقیر بشمارد که گمان ببرد اگر بارها به او اهانت کند آن کس در مقام انتقام گیری بر نخواهد آمد و برای رسیدن به مقصود همه خطرها را حقیر نخواهد شمرد».
جامعه ایران و فضای سیاسی-اجتماعی آن در کنار شکافهای فزاینده اقتصادی، قومی و... به سرعت به سمت
دو قطبی شدن حول محور سنت و مدرنیسم حرکت میکند. حوادث تلخی مانند فوت مهسا امینی که موجب تحریک افکار عمومی و جریحه دار شدن احساسات مردم شده است آزمون مهمی در مقابل دستگاه قضایی است تا با رسیدگی سریع و عادلانه و همچنین برخورد قاطعانه با عاملان این حادثه شوم و تلخ فضای سیاسی و اجتماعی کشور را زمینه ساز بروز التهاب، نا آرامی و بحران زایی نکند.
مهدی فقیه دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی امتداد