پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۵۵۵۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۴

اتابکان لر کوچک یا خورشیدیان از سلجوقیان تا صفویه

اَتابَكانِ لُرِستان، عنوان كلی دو سلسلۀ مشهور به لر بزرگ و لر كوچك كه از اواخر عصر سلجوقیان بیش از ۴ سده بر نواحی وسیعی از خورستان و لرستان فرمان راندند. سرانجام لر بزرگ در دورۀ ‌تیموری و لر كوچك در اواسط دورۀ ‌صفوی منقرض شدند.از نظر سیاسی اتابكان لر بزرگ نسبت به لر كوچك از اهمیت بیشتری برخوردار بودند، زیرا از آنجا كه بر نواحی بین فارس، عراق عرب، عراق عجم و شولستان فرمان می‌راندند، ناگزیر با اتابكان فارس و خلفای عباسی بغداد ارتباط داشتند و همچنین عمده راه های ارتباطی جنوب غربی ایران با نواحی غربی‌تر و عراق عرب در این ناحیه واقع بود. در حالی كه نواحی تحت تصرف لر كوچك نسبتاً‌ دور افتاده بود و جاده‌های معتبر كمتر از این مناطق می‌گذشت. با این وجود پس از انقراض اتابكان لر بزرگ، نواحی لر كوچك در دورۀ‌صفویه كه در سر حد بین دو دولت رقیب ایران و عثمانی واقع بود، از اهمیت خاصی برخوردار شد.شکل گیری قدرت محلی اتابکان لر کوچک (آل خورشید) به مرکزیت قلاع گریت، مانگره و شاپورخواست در یکصد سال آخر خلافت عباسیان، نگرانی‌هایی را برای دربار خلافت عباسی در کنترل یکی از ایالت‌های نزدیک به دربار خلافت عباسی در بغداد ایجاد کرد و سبب شکل‌گیری مناسبات و مجادلات خاصی در دوره نخست فرمانروایی این حکومت بومی با دربار خلفا تا سال ۶۵۶ ق/ ۱۲۵۸ م شد. این روند در نهایت منجر به اتحاد و همراهی دولت آل خورشید با مغولان و مشارکت فعال آنان در مخالفت با امرای دربار خلافت و آخرین خلیفه عباسی، المستعصم بالله و فتح بغداد شد. بررسی تاریخ اتابکان لر کوچک در دوره‌های خوارزمشاهی، مغول و دوره فترت پس از مغول و قبل از تیموری ، تاریخ این اتابکان در دوره‌های تیموری و ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو و در نهایت، بررسی تاریخ اتابکان لر کوچک در دوره صفویه ، اهمیت خاصی دارد.

شعار سال: اتابکان لر کوچک یا خورشیدیان دودمانی از مردمان لرتبار که بین سال‌های ۵۷۰ تا ۱۰۰۶ هجری قمری در لرستان و ایلام فرمانروایی می‌کرده‌اند. آل خورشید از طایفه جنگروی شعبه سلبوری بودند. سر سلسله اتابکان لر کوچک شاه شجاع الدین خورشید بود. شجاع الدین خورشید دومین حاکم ایرانی پس از حمله اعراب و فروپاشی شاهنشاهی ایران محسوب می شود که برای خود از عنوان شاهنشاه استفاده کرد(نخستین نفر، عضدالدوله دیلمی بود). هم‌اکنون آرامگاه او در جنوب شهر خرم‌آباد در منطقه گوشه شینشا قرار دارد. ساکنان محدوده حکومت اتابکان و پایتخت این دودمان شهر شاپورخواست (خرم‌آباد کنونی) و مقر فرماندهی‌شان قلعه فلک‌الافلاک بود. واپسین فرمانروای لر کوچک شاهوردی خان بود که به دست شاه عباس یکم صفوی شکست خورد و فراری شد. پس از اتابکان لر کوچک، والیان فیلی توسط شاه عباس صفوی به عنوان حاکم منطقه لرستان انتخاب شدند.

ملوک الطوائفی ایران و اتابکان لر کوچک یا خورشیدیان


اتابکان لر کوچک و لقب های اتابکی ، عباسی و هزار اسپی:

«اتابک» واژه‌ای است ترکی و به معنای «امیر» می‌باشد. اتابکان غلامان ترک‌نژادی بودند که عموماً از بلاد «قبچاق» در شمال دریای سیاه توسط دولت سلاجقه به خدمت گرفته شدند. چون اقوام سلاجقه بسیار جنگ‌جو و ممالک بسیاری را نیز به همین سبب گشوده بودند از جنگ‌جویی، شجاعت و از جان‌گذشتگی ترکان در این امر بهره می‌بردند و فرماندهی لشگریان خود را به کسانی دیگر غیر از غلامان ترک وانمی‌گذاشتند. با گسترش ممالک مفتوحه در «ارّان و گرجستان» نیز بکارگیری این غلامان افزایش یافت. با نشان‌دادن لیاقت و کفایت از مرتبه غلامی ارتقاء یافته و در دربار و سپاه به مقاماتی رسیدند و نیز سلاجقه طبق عادت، شاهزادگان خردسال خود را برای تربیت، خصوصاً در امور سیاسی و جنگی به دست این غلامان می‌سپردند و در موقع فرستادن شاهزادگان به حکومت ولایات، سرپرستی آن‌ها را بدست غلامان ترک می‌سپردند تا کار‌ها در صورت لزوم با مشورت و صلاح‌دید اتابکان انجام شود. "قلقشندی" در تاریخش یاد می‌کند که «اتابک» در اصل به معنای پدر امیر است و اولین کسی که این لقب را گرفت «نظام الملک» وزیر معروف سلطان "ملک‌شاه سلجوقی" بود که اتابک "الب ارسلان" بوده است. ملک‌شاه به وزیر خود اختیار تام داده و او را «واله» خواند؛ و القابی همچون «اتابک» و اقطاعاتی بیش از آنچه در گذشته داشت به او اعطا کرد.در کتب تاریخی نوشته شده در عهد مغول آمده که عنوان اتابک برای امرای این سلسله جعلی بوده و آن‌ها مانند سایر اتابکان قلمرو سلاجقه و خوارزمشاهی، وظیفه تربیت شاهزادگان درباری را بر عهده نداشته‌اند. به نظر می‌رسد آن‌ها برای آنکه صلح را در قلمرو خود برقرار کرده و با همسایگان سلجوقی و خوارزمشاهی خود متحد بمانند از این عنوان استفاده کرده باشند.
در برخی منابع، چون عالم آرای عباسی نوشته اسکندر بیگ ترکمان ،از اتابکان لرستان تحت عنوان عباسی یاد شده‌ است. در این منبع نوشته شده‌ که مشخص نیست دلیل این نام گذاری بخاطر این است که آل خورشید خود را به عباس ابن علی منسوب می‌کنند یا بخاطر اینکه در ابتدا خراج گزار خلافت عباسی بوده‌اند.
لقب هزاراسپی از القابی بود که معمولاً برای اتابکان لر بزرگ استفاده می‌شد، اما شاه خورشید نیای خاندان آل خورشید نیز این لقب را داشت و افراد سرشناس اتابکان لر کوچک مانند میرقیصر هزاراسپی این لقب را داشتند.

تاریخچه لرهای کوچک و اتابکان لرستان:
در نیمه دوم قرن ششم، در پی بروز نارضایتی از سلطه خلافت عباسی بر عراق عجم و با استفاده از ضعف سلجوقیان، زمینه تشکیل یک حکومت بومی با هم‌گرایی طایفه‌های مختلف بومی در لرستان و سایر قبیله‌های مهاجر همچون لر و کرد و عرب فراهم گردید. البته اکثریت این اتحادیه را طایفه‌های لر تشکیل می‌دادند. هم‌زمان با چند سال پایانی خلافت المقتفی بالله، شخصی به نام شجاع‌الدین خورشید از قبیله جنگروی به کمک قبیله‌های لر، یک حکومت محلی را در این منطقه پایه‌گذاری کرد که حکام آن به تدریج به نام اتابک خوانده شدند. دو استان امروزی ایلام و لرستان، جایگاه اتابک‌های لرستان بود که به آن لر کوچک گفته می‌شد. مرکز اتابک‌های لر کوچک، شاپورخواست (خرم‌آباد امروزی) بود. طایفه‌های لر کوچک قبیله‌هایی بودند مخلوط از کرد‌های آسیای کوچک و لر‌های ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب، ییلاق و قشلاق می‌کردند.

دسته‌های مختلفی از این طایفه‌های لر، به منظور بهره‌گیری از مرتع، به مناطق مختلفی از قلمرو فرستاده شدند و هر یک از این دسته‌ها به نام جغرافیای محل یا نام سرپرست خود شهرت یافتند. طایفه‌های مختلف لر کوچک تا سال ۵۵۰ ق رئیس و حاکم جداگانه‌ای نداشتند و خراج سالیانه خود را به مرکز خلافت بغداد می‌پرداختند و، چون حسنویه کرد در سال ۳۴۸ ق در ناحیه دینور، کرمانشاه و همدان دولتی تشکیل داد، شمال و مرکز لرستان را نیز متصرف شد و این ناحیه بعد از حسنویه در دست جانشینان او باقی ماند. آن‌ها ابتدا از آل بویه و سپس از سلجوقیان اطاعت می‌کردند تا اینکه در زمان حسام الدین شوهلی، حاکم لرستان و خوزستان و از امرای سلجوقی، عده‌ای از امرای لر کوچک در کار حکومت وارد شدند که معروف‌ترین آن‌ها شجاع الدین خورشید بن ابی بکر بود.

حسام الدین در طول دوره زمام‌داری خود، به تدریج لرستان را نیز به تصرف درآورد و برخی از سرکردگان طایفه‌های لر را به خدمت گماشت. با ضعف قدرت شوهلی، شجاع الدین با کمک و حمایت قبیله‌های لر و همچنین رفتار توأم با مهربانی، روزبه روز بر قدرت خود افزود. اکثریت قبیله‌های لرستان که از جور و تعدی امرا و شاهزادگان سلجوقی به تنگ آمده بودند، وی را فردی مناسب برای مقابله با تعدیات حکام سلجوقیان عراق عجم تشخیص دادند و او را به عنوان بزرگ خود به رسمیت شناختند و مطیع وی شدند. در سال ۵۷۰ ق وی از خلأ قدرت ناشی از مرگ حسام الدین و تجزیه امپراتوری سلجوقی استفاده کرد و اعلام استقلال نمود. او تمامی طایفه‌های لر کوچک را تحت اطاعت خود درآورد و بر علیه سلجوقیان قیام کرد و بر قلعه مانرود، از قلعه‌ای مستحکم لرستان، استیلا یافت. البته به نوشته عباس اقبال، او در سال ۵۸۰ ق طایفه‌های لر کوچک را تحت امر خود درآورد. وی نواحی غربی لر کوچک را تصرف کرده و حاکم تمام آن نواحی گردید و بر خود، عنوان اتابک نهاد و سلسله جدیدی را ایجاد نمود؛ که به اتابکان لر کوچک یا اتابکان آل خورشید معروف شدند. علت انتخاب لقب اتابک توسط شجاع الدین خورشید را می‌توان در ضعف سلجوقیان جستجو کرد. در واقع این لقب در این زمان به صورت ضمنی برای حاکمان نیمه مستقل به کار گرفته می‌شد. شجاع الدین خورشید در سال ۶۲۱ قمری وفات یافت و پس از او، به ترتیب، برادرزادگانش سیف الدین رستم، شرف الدین ابوبکر و عزالدین گرشاسب حکومت کردند. سپس حسام‌الدین خلیل خورشیدی بر مسند حکومت قرار گرفت. وی در سال ۶۴۰ ق کشته شد و سرانجام در زمان حکومت پسر و جانشین وی، بدرالدین مسعود، حکام لر کوچک به اطاعت ایلخانان درآمدند و در واقع از طرف آنان بر لرستان حکومت نمودند. در سال ۷۹۸ ق منطقه لر کوچک به تصرف تیمور گورکانی درآمد و از آن پس اتابکان، قدرت قبلی خود را از دست دادند و جنگ‌ها و اختلافات درونی و باعث فروپاشی آنان گردید. آخرین اتابک لر کوچک، شاهوردی خان نام داشت که به دستور شاه عباس یکم در سال ۱۰۰۶ ق کشته شد و حکومت ۴۲۶ ساله اتابکان لر کوچک به پایان رسید.

گستره فرمانروایی اتابکان لرستان:
خاندان‌های لر کوچک مردمانی از لر‌ها و کردان آسیای صغیر بودند که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق می‌کردند و خراج خود را به دیوان بغداد می‌دادند. سرزمین لرستان به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ تقسیم می‌شود. در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجمل‌التواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمین‌های لر کوچک و بزرگ آمده‌است:

لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان می‌گوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند می‌شده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرم‌آباد و اراضی پشت کوه بوده‌است. مراد از لر کوچک، ایلات لرستان، همدان و مراد از لر بزرگ، ایلات بختیاری، ممسنی و کهگیلویه دانسته شده‌است یعنی به خلاف تقسیم فوق.

رضاقلی‌خان هدایت، در مورد جغرافیای لر کوچک می‌نویسد: سخن مخفی نماند که لر کوچک که در خرم‌آباد و خاوه و الشتر و صدمره و یدمن سکنی دارند جمعی بوده‌اند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینأ یکصد فرسخ است. حمدلله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده می‌نویسد: «در زمان حکومت این دو برادر قلمرو اتابکان لر کوچک در جهات مختلف گسترش پیدا کرد و از املاک بیات و همدان و الشتر و اصفهان تا خوزستان و شوشتر تحت تصرف آنان درآمد.»
حمدالله مستوفی دربارهٔ مهاجرت اقوام غیر لر به لرستان در زمان حکومت اتابکان این گونه می‌گوید: تومان لر کوچک ولایتی معتبر است و در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مارود بودند، چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنان‌که در آن، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند. چنان‌که کوشکی، کنبلی، روزبهانی، ساکی، سادلرینی، داودی، عباسی، محمد کماری و گروهی (و) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ایشانند از شعبه سلبوری اند.
و از شعب دیگران این اقوام اند؛ کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه کاهی و رجوارکی، دری، ویراوند (بیرانوند)، و مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی (جودکی)، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند، اما قوم ساهی آرسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علی‌حده نداشته‌اند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بوده‌اند.

امرای لر کوچک : 
خاندان خورشید از درباریان شوهله بودند. نیای خاندان خورشید، شاه خوشین عارف لک و رهبر نخستین آئین یارسان و فرمانده سپاه نهصد نهصد لرستان بوده است. سرانجام در سال ۵۷۰ شجاع الدین خورشید از خاندان خورشید که حاکم برخی ولایات بود، طوایف لر کوچک را تحت امر خود درآورد و در قلعه مستحکم مانرود از قلعه‌های مستحکم لرستان استقرار یافت. پس از او سلسله امرای لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین آن‌ها که نامی از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که گفته شده‌است داماد شاه طهماسب بوده و در زمان صفویه به لرستان حکومت داشته‌است.

پس از کشته شدن میر شاهوردی خان آخرین اتابک لر کوچک توسط شاه عباس یکم صفوی، حکومت صفوی والیان فیلی را جانشین آنان کرد. میرقیصر خانه نیدل که از نوادگان میرمحمدی اتابک لر بود با کمک فرزندان شاهوردی خان و دیگران بازماندگان آل خورشید با والیان فیلی و نمایندگان صفوی وارد جنگ می‌شود و موفق می‌شود حسین خان فیلی را شکست دهد. حسین خان فیلی نزد شاه عباس صفوی می‌رود و شاه عباس بار دیگر به لرستان لشکر کشی می‌کند. به رغم مقاومت سپاه میرقیصر خانه نیدل، لشکریان شاه عباس پیروز می‌شوند. سرنوشت میرقیصر خانه نیدل پس از این جنگ مبهم است ولی فرزند وی، میرجنت در هنگام جنگ کشته می‌شود.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون

خبرهای مرتبط
برچسب ها: اتابکان لر کوچک ، تاریخ لرستان ، مشاهیر قوم لر ، والیان قوم لر ، فرمانروایان قروم لر ، اتابکان لر کوچک یا خورشیدیان ، آل خورشید ، طایفه جنگروی شعبه سلبوری ، سر سلسله اتابکان لر کوچک ، شاه شجاع الدین خورشید ، شاپورخواست یا خرم آباد ، شاهوردی خان ، منطقه گوشه شینشا ، اتابک یعنی چی ، هزار اسپی ، رابطه سلسله اتابکان لرستان با سلجوقیان ، ضعف سلسله سلجوقیان و ایجاد اتابکان در لرستان ، حسنویه کرد ، حسام الدین شوهلی ، مجمل‌التواریخ گلستانه ، رضا قلی خان هدایت ، جغرافیای لر کوچک ، خرم‌آباد و خاوه و الشتر و صدمره و یدمن ، علیشکر بهارلوی ترکمان ، مهاجرت اقوام غیر لر به لرستان ، محمد کماری ، کاه کاهی و رجوارکی ، ویراوند یا بیرانوند ، علوممائی ، خودکی یا جودکی ، ساهی آرسان ارکی بیهی ، شاه خوشین عارف لک ، میرقیصر خانه نیدل ، دودمان خورشیدیان اتابکان لر کوچک ایران ، گستره حکومت اتابکان لر کوچک در دوره ایران ملوک الطوایفی ، هزار اسبیان ، جغرافیای تاریخی مال امیر ، ارّان و گرجستان ، قلقشندی ، چگینی یا چگنی ، چیگینی یعنی تکه تکه کردن و خوردن مخالفان شاه صفوی ، ایل دیرکوند یا دریکوند ، عزالدین گرشاسف ، اسکندربیک ، نابودی اتابکان و بقدرت رسیدن فیلی ها ، تاریخ فراموش شده ایران ، تاریخ اقوام ایران ، قراقویونلو و آق قویونلو ، اتابکان لر کوچک یا خورشیدیان از سلجوقیان تا صفویه ، تاریخ لرستان و در دوره آل خورشید
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۵/۰۵
0
1
نخستین رفتارهاى مربوط به تمدن و فرهنگ در ایران با ساختن ابزارهای سنگى مختلف در دوران پارینه‌سنگی شروع شد. لازم به ذکر است که خود دوران پارینه‌سنگی شامل سه دوره کهن، میانى و نوین مى‌شود. آثار به‌دست‌آمده از این دوران در فلات ایران بیش‌تر مربوط به دوره پارینه‌سنگی نوین بوده و از کاوشگاه‌هایی مثل کشف رود خراسان، لدیز سیستان، هومیان کوهدشت و دره هلیلان در لرستان و برخی مناطق دیگر به‌دست‌آمده است. در دوران پارینه‌سنگی نوین انسان‌ها علاوه بر جمع‌آوری غذا و شکار بخشی از خوراکشان را ذخیره مى‌کردند.
پس از گذراندن دوران پارینه‌سنگی و فراپارینه‌سنگی از حدود دوازده هزار سال قبل ساکنان منطقه خاور نزدیک از جمله ایران وارد دوره فرهنگ و تمدن نوسنگى، می‌شوند. در دوران نوسنگى از جمله فعالیت‌های انسان اهلی‌کردن حیوانات و پرورش گیاهان و شکل‌گیرى نهایى روستاها بود. این دوران تا هزاره پنجم قبل از میلاد مسیح ادامه داشت. از پیشرفت‌های تمدن بشری در دوران نوسنگی می‌توان به ساخت سفال، ایجاد فضاهای معماری و ارتقا سطح صنعت و فن آوری اشاره کرد. از این دوران در ایران یادبودهایی به‌جامانده که محوطه‌هایى مثل تپه سیلک در کاشان، چشمه‌علی تهران، تپه‌حصار دامغان، تپه گیان نهاوند، تپه باکون فارس، شهرستان سراب، گودین و گوران و گنج‌دره در کرمانشاه و شوش در خوزستان از آن جمله هستند.
پس از دوران نوسنگى، ایران همچون سرزمین‌هاى اطراف در آسیاى غربى وارد عصر فلز شد. این دوران همراه بود با تولید انبوه فلز، گذر از روستانشینى به شهرنشینى، استفاده از خط و نگارش و به‌کاربردن نشانه‌ها، گسترش بازرگانی، معمارى، بهره‌مندى از تاریخ، ادبیات و هنر.

دوران آهن در حقیقت نقطه اوج نوآوری و سازماندهى شهرنشینی در ایران است. یادگارهای شگفت‌انگیزی مانند زیگورات چغازنبیل (۱۲۵۰ قبل از میلاد) و معبد باباجان در این دوران ساخته می‌شوند. با شروع هزاره یکم دولت‌هایی مانند مادها، ایلامى‌ها (ایلام نوین) در مناطق مختلف فلات ایران شکل می‌گیرند. این دولت‌ها به مقابله با فرمانروایی متجاوز آشوری در میان‌رودان یا همان بین‌النهرین می‌پردازند. ساکنین اولیه ایران کم‌کم براى شکست‌دادن فرمانروایی آشورى و دست‌درازی‌های آنان به ایران با هم در قالب فرمانروایی ماد متحد مى‌شوند.
یکی از مهم‌ترین ساکنین اولیه ایران که بسیار بر اقوام همسایه و تمدن‌های پس از خود تأثیر گذاشتند ایلامی‌ها بودند. ایلامی‌ها یا عیلامی‌ها (از هر دو املا برای نوشتن این لغت استفاده می‌شود) در جنوب غرب ایران زندگی می‌کردند و دارای شهرها و تمدن بسیار بزرگی بودند. تمدن آنها از ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۵ قبل از میلاد به زیست خود ادامه داد. اسم عیلام را مردم بین‌النهرین و اکدیان و سومری‌ها بر اقوامی که در خوزستان کنونی زندگی می‌کرده‌اند گذاشته بودند. عیلامی‌ها با اسم دیگری یعنی «هَلتَمتی» از خود یاد می‌کردند. عیلام در زبان قوم‌های بین‌النهرینی به معنای مردمی است که در ارتفاعات و بلندی زندگی می‌کنند.
نام عیلام (هیلام یا ایلام) در کتیبه‌های پارسی و هخامنشی هم آمده. همین قوم از ساکنین اولیه ایران بودند که شهر شوشا یا شوش را ساختند و به پادشاهان هخامنشی خط را یاد دادند. عیلامی‌ها پیش از تشکیل دولت هخامنشی بارها با اقوام بین‌النهرین همچون بابلی‌ها، آشوریان و سومری‌ها جنگیدند و گاه پیروز شدند و گاه شکست خوردند. بنا به کتیبه‌های آشوری، این قوم از ساکنین اولیه ایران سرانجام توسط آشور بانیپال شکست‌خورده و تضعیف شدند.
از دیگر اقوام مربوط به ساکنین اولیه ایران کاسپی‌ها هستند. قلمرو این قوم در قفقاز جنوبی، جمهوری آذربایجان و حدود تالش و گیلان و در آذربایجان شرقی و تا حدودی زنجان بود. جالب است بدانید که نام اروپایی کاسپین برای دریای خزر هم از اسم کاسپی‌ها گرفته شده.

کاسپیان آداب‌ورسوم و مناسکی ویژه خود را داشتند. رسومی که بر آریایی‌ها هم تأثیر گذاشت. این قوم از ساکنین اولیه ایران در عین پیشرفته بودن و شیوه زندگی مسالمت‌آمیز به کار و کوشش دسته‌جمعی علاقه داشتند.

اورارتوها از دیگر ساکنین اولیه ایران بودند که در منطقه آناتولی یا همان وان ترکیه امروزی زندگی می‌کردند و به همراه هیتی‌ها بعدها تشکیل قوم ترک را دادند. اورارتوها در ابتدا از آشوری‌ها شکست خوردند ولی ۸۰۰ سال پیش دوباره به قدرت رسیدند و از قدرت‌های مهم آسیای غربی به حساب می‌رفتند. شاید تعجب کنید که اگر آنها ساکن ترکیه بودند چرا نامشان در بین ساکنین اولیه ایران آمده؟ لازم است بدانید که در آن زمان آناتولی شامل فلات ایران می‌شده و علت آوردن نامشان همین است. این قوم دارای خط خاص و کتابت ویژه خود بودند. اورارتوها سرانجام به دست آریایی‌ها و به‌خصوص مادها و حمله‌های سکاها و کیمریان در قفقاز سقوط کردند. بازماندگان این قوم در نهایت به همراه برخی دیگر از اقوام هند و اروپایی قوم ارمنی را تشکیل دادند.
از دیگر ساکنین اولیه ایران قوم گوتی‌ها هستند که در قسمت مرکزی زاگرس و محدوده شمالی قوم لولوبی‌ها می‌زیستند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که گوتی‌ها در حقیقت نیای کردهای امروزی هستند. آنها با آریایی‌ها و بعضی قبایل ماد تلفیق شدند و قوم کرد را تشکیل دادند. گوتی‌ها در واقع قومی کوه‌نشین بودند که همان‌طور که گفته شد در بخشی از کردستان امروزی ساکن بودند. از روحیات این قوم می‌توان به روحیه‌ی جنگاوری آنها اشاره کرد. گفته می‌شود اسم کوه «جودی» که در داستان حضرت نوح، کشتی بر رویش می‌نشیند از نام گوتی‌ها گرفته شده.
لولوبیان هم از دیگر ساکنین اولیه ایران و از دیگر نیای قوم کرد امروزی هستند که در کوه‌های زاگرس و در بخش جنوبی سکونتگاه گوتی‌ها و شمال سکونتگاه کاشیان زندگی می‌کرده‌اند. از این قوم حجاری‌هایی در کرمانشاه امروزی باقی‌مانده. لولوبیان مقارن با اورارتوها، آشوری‌ها و کاشی‌ها یا کاسی‌ها می‌زیستند. نام پادشاه معروف لولوبیان «آنوبانی‌نی» بوده. جالب است بدانید که سومریان و بابلی‌ها از این قوم برده می‌گرفته‌اند.بر اساس کتیبه‌هایی که باقی‌مانده می‌توان گفت این گروه از ساکنین اولیه ایران سرانجام به همراه عیلامی‌ها و گوتی‌ها به بابل حمله کرده و انتقام گرفتند. لولوبیان پیشینه فلزکاری بسیار خوبی داشتند. گفتنی است که بسیاری از تاریخ‌شناسان معتقدند که لولوبیان نژاد اولیه قوم لر بوده‌اند. آنها کلمه لَر را واژه‌ای لولوبی می‌دانند. قلمروی این قوم همان‌طور که گفته شد بر روی کوه‌های زاگرس و میان دو دریاچه ارومیه و جنوب ایران قرار داشته است.
از دیگر ساکنین اولیه ایران باید از کاشی‌ها یا همان کاششوها یا کاسی‌ها یادکرد. این قوم در نواحی لرستان، کردستان و قسمتی از ایلام امروزی سکونت داشتند. آنها در صنعت ریخته‌گری و استفاده از فلزات و ساخت ابزارآلات بسیار ماهر بودند. برخی محققان مانند جورج کامرون معتقدند که زبان کاسی‌ها بسیار شبیه به زبان قفقازی بوده. آنها در حقیقت همسایه عیلامی‌ها بوده‌اند. از دیگر مهارت‌های این قوم می‌توان به سوارکاری اشاره کرد. گفته می‌شود آداب و هنرهای این قوم به همراه قفقازی‌ها تأثیر زیادی بر آریایی‌ها گذاشته. بعضی بر این باورند که کاسی‌ها نیای لرهای امروزی هستند. گرچه این نژاد در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی شده است.
یکی دیگر از ساکنان اولیه ایران مانائیان هستند. مانائیان یا همان ماناها همسایه‌ی گوتی‌ها، اورارتوها و میتانی‌ها بودند و در آذربایجان غربی و سواحل جنوبی دریاچه ارومیه سکونت داشتند. گفتنیست تمدن حسنلو هم بازمانده‌ای از ماناها هستند. جام زرین حسنلو یکی از زیباترین و مشهورترین آثار باقی‌مانده از این قوم به شمار می‌رود. اورارتوها و آشوری‌ها در نهایت مانائیان را شکست دادند و باعث سقوط آنها شدند.

از دیگر ساکنان اولیه ایران تمدن جیرفت در کرمان است که مدت‌زمان زیادی از کشف آن در منطقه هلیل‌رود نمی‌گذرد. این قوم در ۳۰۰۰ قبل از میلاد در دشت حاصلخیز هلیل‌رود سکونت داشته‌اند. آثار زیاد گوناگونی از این تمدن باستانی به‌دست‌آمده. از شواهد باقی‌مانده می‌توان گفت آنها با تمدن شهر سوخته در زابل مراودات تجاری داشته‌اند. این گروه از ساکنین اولیه ایران خطی ابتدایی داشتند و آثار مختلف سنگی از جمله ظروف سنگی از قلمروی آنها کشف شده است. برخی معتقدند نام «ارته» در کتیبه‌های سومری به تمدن جیرفت اشاره دارد و نه به تمدن شهر سوخته.
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین