شعار سال: «اعلام وضعیت گیاهی» و «سهگانه اقیانوس
نهایی» از آثار شناخته شده حقیقی است که کمتر از 30 سال سن دارد. رمان تازه او با
عنوان «کارآگاهان خونسرد» در ژانر پلیسی و معمایی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر
شده است؛رمانی که در آن بیش از باقی آثارش به تهران و محلههایش پرداخته است. به
همین بهانه با او گفتوگو کردیم.
تهران در رمانهای شما جایگاه ویژهای دارد. روایت در
آثار شما با گزارشهایی درباره محلههای قدیمی، نحوه شکلگیری آنها، اماکنی که
بستر حوادث تاریخی تعیینکننده بودند همراه میشود. دلیل این میزان دغدغهمندیتان
به این شهر چیست؟
همیشه در اینباره از من میپرسند. نوجوانی دوران مهمی از زندگی ما آدمهاست.
فکر میکنم هر موضوع یا دغدغهای که در این دوران از زندگی، ما را به خود مشغول
کند بقیه عمر ما را هم تحت تأثیر قرار میدهد. برای من این موضوع شهر بود. رمز و
رازی که در آنها نهفته شده، احساس آزادی که به ما میدهند، اضطرابها و نگرانیهایی
که ایجاد میکنند، کشش و جذابیتهای پیدا و پنهانشان، فرصتها و تهدیدهایی که در
دل خود دارند و البته کالبدشان، خیابانها، فلکهها، میدانها، سنگفرشها و جویها،
مجسمهها و یادمانها، نقاشیهای دیواری، مشاغل بومی و تجارتهای نو.
اقتصادی که اینها را به گردش درمیآورد و روایتها و قصههایی که در
خود میسازند، سیاستهایی که سعی میکنند برخی اقشار را پررنگتر و برخی دیگر را
محو کنند. اقلیتها، یاغیها، محافظهکارها... همه اینها برای من میتوانست منشأ
یک داستان باشد. پرداختن به موضوع
شهر، پروژه فکری بلند مدتی برای من است. بخش زیادی از مطالعات و زندگیام صرف این
دغدغه شده و همچنان هم ادامه دارد. البته از نظر خودم هنوز چیز زیادی بروز ندادهام
و مثلاً در این زمینه بسیار کم نوشته یا منتشر کردهام.
اما همین کتابهایی که از من منتشر شده هم کم و بیش درباره همین موضوع
است و در هرکدام از کتابهایم به گوشهای از این پروژه فکری پرداختم. البته اینجا
اعترافی هم باید داشته باشم و آن این است که پرداختن کامل به تمام این زوایا و
وقایعی که در شهری مانند تهران اتفاق میافتد واقعاً از سطح استعداد و تواناییهای
فکری و ذهنی من خارج است. اما خب، تلاشم را که میتوانم بکنم و با همین تفکر کارم
را ادامه دادهام.
در صحبتهایتان اشاره کرده بودید برخی از دوستانتان
پیشنهاد کرده بودند این رمان منهای بخشهایی که درباره تاریخچه و نحوه شکلگیری محلههاست
منتشر شود. آیا این حجم از ارجاعات به تاریخچه محلهها بهطور هدفمند در رمانهایتان
جا میگیرند؟
زمان زیادی صرف شد تا آن فرم را با استفاده از آن ارجاعات بسازم و
مطمئن بودم بعد از انتشار دل خوانندگان را میبرد که برد و برخلاف نظراتی که قبل از
انتشار رمان کارآگاهان خونسرد بعضی از دوستان نویسنده مطرح کرده بودند، یک نقطه
قوت برای کتاب قلمداد شد. برای من این بخش از داستان صرفاً رویهای برای ایجاد فرم
نبود و برای پرداختن به آن مسیر از پیش تعیین شدهای داشتم که همان دغدغههای من
درباره تهران بود.
شما متعلق به نسل جوان هستید. نسلی که
این روزها مدام در مظان این نقد قرار دارد که سنت گریز است و مشکلات اجتماعی که در
شهر نمود دارد را هم ناشی از همین انقطاع از سنت میدانند. اما همین توجه به هویت
شهر حالا تبدیل به نقطه قوت رمانهای شما شده و روایت آن را استخواندار کرده است. آیا واقعاً نسلهای
جوانتر با تاریخ و هویت تهران غریبه هستند؟
برخلاف چیزی که مطرح میفرمایید من هیچ اعتقادی به مقوله «هویت شهر» ندارم. چیزی به اسم هویت شهر نمیتواند
وجود داشته باشد. چیزی که هست ویژگیهایی است که در روندهای تاریخی و اجتماعی
پدید آمدهاند و باید مشخصههای ذاتی آن مکان یا ریخت شهری مشخص قلمداد شوند. بالا
و پایین تهران یا رشت یا هر شهر دیگر زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد و نمیتوانیم
یک دسته از ویژگیهای ثابت را برای کلیت یک حجم فضایی در نظر بگیریم. شاید در این
مقوله بتوانیم تا اندازهای روی بعضی از ویژگیهای اقلیمی حساب باز کنیم.
تازه آن هم در مورد شهری مثل تهران نمیشود صرفاً به ویژگیهای اقلیمی
نظر داشت. محلههای شمال شهر واقعاً خیلی تفاوت دارند با نواحی پایین شهر. حتماً شوخیهایی را شنیدهاید که
هر سال در فصل سرما میشود. اینکه شمال شهر برف میآید و پایین شهر سوز برف. پس
هویت شهر اسم رمز یک ایدئولوژی طبقاتی است که میخواهد روی تضادهای شدیدی که در
یک شهر وجود دارد به شکل یک دستی ایجاد کند. اما درباره
اینکه نسل جوان چقدر با تاریخ تهران آشنا یا ناآشنا هستند باید بگویم تلاشهای
زیادی برای جستوجو در این زمینه شده است. همنسلان من اتفاقاً شاید نخستین نسلی
بودند که تا این اندازه درباره تهران کنجکاوی به خرج دادند و مدام در حال کنکاش در
زوایای گوناگون این شهر هستند.
این کار و تلاش تازه شروع شده است. امروز تقریباً کمتر نویسنده جوانی
را پیدا میکنید که توانسته باشد در مورد وسوسه پرداختن به تهران و بهطور کلی
مقوله شهر مقاومت کافی به خرج داده باشد. ما شاهد یک انقلاب نظریهای در شکل نگاه
به تهران هستیم. دگرسانیها و روشها در این خصوص بسیار متنوع و زنده هستند. هرچند
از سوی نهادهای مربوط تقریباً هیچ اهمیتی به این ظرفیت داده نمیشود و مدیران
شهری به دنبال لقمه آماده هستند. این تلاشها در خود ظرفیتهایی دارد که اگر به
آنها توجه شود میتواند دگرگونیهای زیادی در مسائل اجتماعی و فرهنگی به وجود آورد.
یک دیدگاه در نقد رمانهای روز شکل گرفته که پربیراه
هم نیست. منتقدان
میگویند راوی داستانها و رمانهای فارسی از چهارراه ولیعصر(عج) پایینتر
نمیرود و بیشتر قصهها در محلههای شمالی و غربی پایتخت پا میگیرند. ولی در تازهترین
اثر شما از پل چوبی و دروازه غار و شوش و محلههای مرکزی شهر رد پای پررنگی میبینیم.
چه دیدگاهی باعث میشود با همه تفاوتها این شهر را به شکل یک کل واحد ببینید و
تنها جانب محلههایی که زیاد از آنها در ادبیات معاصر ما یاد شده را نگیرید؟
کسی که در شمال شهر تهران زندگی میکند باید خیلی سطحی و ساده لوح باشد
که گمان کند فاصلهاش از نواحی فرسوده و فقیرنشین شهر زیاد است. ما همه روی یک کف
دست زمین زندگی میکنیم. اما متأسفانه نگاه بورژوازی یا شاید حتی خرده بورژوازی
فرهنگی به دنبال جذابیتهای طبقه خودش و بازنمایی آنهاست. چیزی که من خیلی وقت است
از آن عبور کرده ام. به همین دلیل است که محلههای قدیمی و جدید و شمالی و جنوبی
همه با هم در نوشتههایم حضور دارند و آدمهای داستانها در کنار هم و در برخورد
با هم پیش میبرند.
در رمانهایتان معمولاً به نوعی مکاشفه نسبت به هویت
محلهها و ساکنان آنها میرسیم و رسیدن به این نوع پرداخت در روایت جز با تجربه و پژوهش
میسر نمیشود. آیا برای خلق آثارتان تا به حال محلهگردی و تحقیق میدانی داشتهاید؟
محلهگردی روش من است. خیلی آدم نکتهسنج و ریزبینی نیستم. اما پشتکار
خوبی دارم.
اگر بخواهید به چند گردشگر نقاط دیدنی تهران را معرفی
کنید کدام یک از نقاط دیدنی شهر را در اولویت قرار میدهید؟
همیشه به محیط موزهها علاقه داشتهام. پیشنهادم این است آنها را مهمان
این اماکن دیدنی کنم و اولویتم کاخموزه سعدآباد خواهد بود.
پرسه در حوالی محلههای قدیمی
در ابتدای رمان «کارآگاهان خونسرد» تازهترین اثر دانیال حقیقی نوشته
شده است: «این رمان براساس مستندات یک داستان واقعی نوشته شده است اما به هر حال یک
داستان و محصول تخیل نویسندهاش است. لطفاً باورش نکنید.» اما واقعیت این است که
حقیقی در این رمان گزارشی خیلی خوب از عهده پرداختن به آنچه بر سر محلههای تهران
رفته، برآمده است. با خواندن این بخش از رمان خواهید دید که اطلاعات نویسنده به
مطالبی که در سایتها و مرورگرها نوشته شده خلاصه نمیشود.
حقیقی درباره پل چوبی مینویسد: «پل چوبی که در اصل نام آن پل جوبی
بوده، محلهای است در نواحی شرقی تهران که در گذشته مجهزبه یک جوب طرهای چوبی بوده
که همچون یک پل آبراههای باغ عشرتآباد را از روی گودیها و خندقهای اطراف شهر
به بیرون از تهران و نواحی سرچشمه منتقل میکرده است. با گذشت زمان نام این محله
که پل جوبی بوده به پل چوبی در گویش تهرانیها تغییر کرده است.» رمان کارآگاهان
خونسرد اواخر سال گذشته توسط نشر چشمه با قیمت 14 هزار تومان راهی بازار کتاب شده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 27 فروردین 97، شماره: 12330