پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۵۱۸۴۰
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۴
رقبای روحانی در شکل‌گیری اعتراضات نقش داشتند. این سبک رقابت سیاسی چه تأثیری در بروز ناامیدی‌های اجتماعی دارد؟

شعار سال: محمد سلامتی از ژنرال‌های شناخته شده جریان اصلاحات است که بعد از انقلاب به کمک همفکرانش، سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی را تاسیس کرد و تا غائله انتخابات88 هم آن را حفظ کردند. او سیاستمداری کاردان است چنان که در اوایل انقلاب مأمور ساماندهی اعتراضات برخی نقاط کشور چون کردستان و سیستان‌و‌بلوچستان شده بود و با تشکیل ستادی بدون بروکراسی اداری و اما و اگرهای اجرایی، به آنها رسیدگی می‌کرد. پس از آن تجربه با حضور در کابینه رجایی، باهنر، مهدوی کنی و نخست‌وزیر دوران جنگ، به چهره‌ای اجرایی بدل شد؛ چهره‌‌ای که از چم و خم کار اجرایی آگاه بود و می‌دانست فرمان سیاست چه تأثیری بر پیشبرد امور می‌گذارد. او بعد از دولت هاشمی، در پس پرده ماند و در بزنگاه‌های سیاسی، به‌ویژه کارزارهای انتخاباتی، با کمک یاران قدیمی‌اش برنامه حضور چپی‌ها را می‌نوشت و در محافل سیاسی متبوعش به شور می‌گذاشت. با او در آستانه هفته دولت به گفت‌وگو نشسته‌ایم. محور اصلی این گفت‌وگو چرایی تبدیل امید‌های انتخاباتی به نا‌امیدی‌های اجتماعی در دور دوم ریاست‌جمهوری‌هاست. مشروح گفت‌وگوی همشهری با محمد سلامتی به شرح زیر است:

ناامیدی از عملکرد دولت‌ها به‌ویژه در دوره‌های دوم ریاست‌جمهوری‌ به روالی معمول و مرسوم بدل شده است، چنانچه ما در اواسط دوره دوم یک رئیس دولت شاهد شکل‌گیری حجم بزرگی از ناامیدی در پشتوانه اجتماعی او هستیم، به میزانی که احساس می‌شود مردم در دوره بعدی انتخابات تمایلی به حضور و مشارکت سیاسی ندارند. علت شکل‌گیری چنین موجی را چه می‌دانید؟

علت، برنامه‌‌هایی است که یک رئیس‌جمهور در زمان انتخابات اعلام می‌کند و بنا بر اجرای آنها بوده ولی در اجرای آنها ناتوان می‌شود؛ به‌عبارت دیگر مردم انتظار دارند کاندیدایی که خودش را به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری مطرح می‌کند هر چه را که می‌گوید عملی کند؛ در واقع آنها به امید ایجاد تغییراتی به رئیس‌جمهور رأی می‌دهند. اما بنا به‌دلیلی که همواره بوده و هست رئیس‌جمهور توان اجرایی همه وعده‌هایش را ندارد. یک علت دیگر هم ضعف‌های فردی روسای جمهور است که مانعی برای تحقق و عملی شدن انتظارات مردم است. در کنار این دو عامل، عامل دیگری که نقش بزرگی در شکل‌گیری این ناامیدی اجتماعی ایجاد می‌کند، ‌بالارفتن سطح توقعات و انتظارات مردم از یک رئیس دولت است.

این توقعات عموما بالاتر از پتانسیل واقعی دولت است و می‌توان گفت که مهم‌تر از همه علت‌هاست. سطح انتظارات مردم از یک دولت و در راس آن رئیس‌جمهور در دولت اول او منطقی است اما هرچه دولت جلو می‌رود، به‌تدریج این انتظارات پله پله ارتقا پیدا می‌کند. این افزایش توقع یا به رفتار و سبک سخنوری و وعده‌های رئیس‌جمهوربازمی‌گردد، یا به نقش پنهان رقبای سیاسی دولت و شخص رئیس‌جمهور که عمدا انتظارات از او و دولتش را در جامعه بالا می‌برند. محدودیت‌ها موجب می‌شود آن انتظارات تحقق پیدا نکند و ناامیدی شکل بگیرد.
در فاکتور‌هایی که برشمردید فکر می‌کنید کدام عامل در بروز ناامیدی اجتماعی مؤثرتر هستند؟

همه این فاکتورها و عوامل در مقاطع مختلف تأثیرگذارند و نمی‌توان وزن معینی را برای یک‌به‌یک آنها درنظر گرفت؛ چرا که این عوامل وابسته به شرایط اجتماعی، ‌سیاسی، بین‌المللی و حتی روانی جامعه هستند و هر مقطع زمانی و اقتضای زمانی، تأثیر‌گذاری این پارامترها را متفاوت می‌کند. ولی همانطور که گفتم بالا بردن غیرمنطقی سطح توقعات مهم‌تر و موثرتر است.

دولت روحانی با کدام عامل دست به گریبان است؟

آقای روحانی در زمان انتخابات برنامه‌هایی را مطرح کرد و بر اجرای آن مصر هم بود اما متأسفانه ترکیبی از نیروهایی را برای پیشبرد این برنامه‌ها در کابینه‌اش گردهم آورد که خیلی تناسبی با این برنامه‌ها نداشتند. او در دوره اولش تکیه زیادی بر ظرفیت برجام کرد و به قولی همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد برجام ریخت که نباید این کار را می‌کرد. دولتمردان منتظر ماندند که برجام نتیجه مورد‌نظر را بدهد تا آنها اموری را که براساس نتیجه‌بخش بودن برجام برنامه‌ریزی کرده‌اند یکی‌یکی محقق کنند. البته از همان موقع مشخص بود که برجام در این حد ظرفیت ندارد. درست است که کار بسیار عظیم و مهمی بود و برای ایران در عرصه بین‌الملل آبرویی کسب کرد اما اینکه همه برنامه‌ها را براساس آن چیدیم کار درستی نبود.

ما باید همزمان با برجام به ظرفیت‌های داخلی هم توجه و بر آنها تأکید می‌کردیم اما برعکس شد؛ یعنی برجام اصل قضیه شد و براساس آن تیم اقتصادی دولت چیده شد؛ تیمی که همان دیدگاه نگاه به خارج را داشت و به همین علت از ظرفیت‌‌های داخلی غافل شد. از همان موقع شاهد بودیم که از ظرفیت واحد‌های تولیدی کوچک، متوسط و بزرگ استفاده نمی‌شود؛ بعضی تعطیل بودند و بعضی از حداقل ظرفیت استفاده می‌کردند.

این نقطه ضعف و کاستی به دولت منتقل شده بود؟

بله، همواره و در همان ایام مدام به دولت روحانی هشدارهایی داده می‌شد که از ظرفیت‌های اقتصادی داخلی غافل نشود اما او نسبت به این هشدارها بی‌توجهی کرد و شرایط اقتصادی به‌تدریج به سمت بحرانی‌شدن رفت. متأسفانه روحانی این نقطه ضعف را در برنامه‌هایش داشت و به همین علت هم نتوانست به برنامه‌ها و تعهداتش به‌صورت کامل عمل کند. او خود به این کاستی آگاه است و بنایش این بود که در دولت دومش آن را اصلاح کند اما اصلاح نکرد و وقتی که با تحریم جدید مواجه شدیم دومرتبه اعلام کرد که کابینه ضعیف است و باید آن را اصلاح کند. با وجود این خود انتقادی و اینکه سه ماه از تأکید روحانی بر لزوم اصلاح کابینه می‌گذرد، او در این‌باره اقدامی نکرده است.

فکر می‌کنید چرا روحانی با وجود اعتقادی که به کم‌تحرکی و ناامیدی تیم اقتصادی‌اش دارد، در ترمیم کابینه مردد است؟

این در درجه اول ضعف خود آقای روحانی است. معمولا رئیس‌جمهور براساس برنامه‌ای که دارد باید از کسانی استفاده کند که به برنامه‌اش اعتقاد دارند. وقتی از این مدیران استفاده کرد و چینش را انجام داد به همان چینش هم نباید اکتفا کند، باید آنها را کاملا کنترل کند، مدام مورد بازخواست قرار‌دهد که براساس برنامه عمل کنند، نظارت دقیقی بر عملکردشان داشته باشد، از آنها توضیح و گزارش عملکرد بخواهد و اگر کاستی‌ای هست به آنها تذکر دهد. رئیس‌جمهور صبح تا شب باید برای پیشبرد برنامه‌هایش وقت بگذارد و شخص رئیس‌جمهور باید بیشتر از اعضای هیأت دولت وقت بگذارد. هر روز باید 3-2 نفر از وزرا را بخواهد و از آنها گزارش کار بگیرد و برای پیشبرد کاری که انجام می‌دهند به آنها رهنمود دهد. ما انتظار داشتیم روحانی این کار را بکند.

آنچه در بیرون از هیأت دولت هویداست این است که برخی از وزرا باهم اختلاف دارند و رقابت‌های سیاسی و جناحی هم بین آنها بعضا مشکل‌آفرین شده است. به‌نظرتان آیا این رقابت مانعی برای پیشبرد امور است‌؟

ایده‌‌آل ما این است که یک حزب کارها را در دست بگیرد؛ به این معنا که یک دولت یکدست و یکپارچه که یک حزب هدایت و مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. این وضع ایده‌آل در ایران هیچ وقت به‌وجود نیامده؛ چرا که حزب یکپارچه و فراگیر نداشته‌ایم. این به معنی اینکه وضع موجود بد است، نیست.در بسیاری از کشورها کابینه ائتلافی شکل می‌گیرد که اعضای کابینه از احزاب مختلف‌اند. اینکه از هر گروهی یکی در هیأت دولت باشد اشکالی ندارد، مهم این است که مدیریت خوبی بر آنها حاکم شود. بحث این است که وقتی تفکرات مختلف در دولت هست شیوه عمل و مدیریت‌ها هم متفاوت است. این تفاوت‌ها خود نارسایی‌‌هایی را به‌وجود می‌آورد. در اینجاست که نقش و هنر مدیریت رئیس‌جمهور گل می‌کند. اوست که باید مسائل را با اشراف بر قضایا حل کند، هماهنگی‌ها را به‌وجود بیاورد و تعادل را برقرار کند. ما در دولت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی همین شرایط را داشتیم؛ هم نیروهای چپ حضور داشتند و هم راست اما چون شخص هاشمی مسلط برکارها بود و رسیدگی دقیقی به امور می‌کرد کارها خوب پیش می‌رفت. او می‌گفت این برنامه باید عمل شود، حالا می‌خواهید تفکر راست داشته باشید یا چپ. ما باید تفکرها را محترم بشماریم اما باید بخواهیم براساس برنامه حرکت کنند.

در دوران وزارتم،من همین شیوه را اتخاذ می‌کردم؛ مثلا در بحث شکل‌گیری تعاونی‌‌ها بعضی از بزرگان جناح راست معتقد بودند تشکیل تعاونی‌ها یک کار کمونیستی است و نباید ایجاد شود اما من چون معتقد به تأثیر‌گذاری و نقش تعاونی‌ها بودم به کمک یک عنصر جریان راست اما مدیر خوب این بحث را سامان دادم. مدیرم در بحث تعاونی‌ها یک مدیر راست‌گرا بود اما من براساس برنامه او را کنترل و هدایت کردم. بهترین تعاونی‌ها هم در همان زمان در سطح روستاها ایجاد شد. الان که ما تشکل‌های سراسری نداریم حضور تفکرهای مختلف در یک دولت را باید طبیعی تلقی کرد. بنابراین مسئله حضور تفکرها و جناح‌های مختلف در دولت مشکلی نیست بلکه ‌مسئله چگونگی مدیریت این تفکرات مطرح است.

فکر می‌کنید رئیس‌جمهور در جریان این ضعفش در صدر هیأت هست ؟

من این را به‌عنوان ضعف دولت تلقی می‌کنم. نمی‌دانم این ضعف را رئیس‌جمهورمتوجه شده یا نه.
گشایش فضای سیاسی و رفع حصر یکی از شعارهای انتخاباتی حسن روحانی است که مانور زیادی روی آن داده شد. برخی معتقدند بی‌توجهی روحانی به رفع حصر و رفع محدودیت‌ها از چهره‌های سیاسی نیز فاکتوری است که در کاهش پشتوانه اجتماعی او تأثیر‌گذار بوده است. نگاه شما به این موضوع چیست؟
با وجود انتقاداتی که به عملکرد اقتصادی دولت دارم، اذعان می‌کنم که حسن روحانی در گشایش فضای سیاسی کشور خیلی خوب عمل کرده است و برای اثبات این ادعا فقط کافی است فضای سیاسی اجتماعی حاکم بر کشور را با دوره قبل از او مقایسه کنید. انصافا فضای سیاسی خیلی بازتر شده است و از این جهت باید به کارنامه حسن روحانی نمره خوبی بدهیم.چون در حد توانش کارهای خیلی خوبی انجام داده است.

اما در موضوع حصر من همان ایام که او وعده رفع حصر را می‌داد تعجب می‌کردم که چرا او باید در این‌باره وعده‌ای بدهد؟ چرا که رفع حصر اصلا در حوزه اختیارات رئیس‌جمهور نیست. ولی روحانی تلاش خودش را کرده و بازهم تلاش‌اش را در حوزه رفع حصر ادامه می‌دهد. در این زمینه به او نمره منفی نمی‌دهم هرچند که انتظارات از او در این زمینه بیشتر است اما این انتظارات منطقی نیستند.

از دی‌ماه گذشته تا‌کنون شاهد شکل‌گیری اعتراضات مردمی در واکنش به گرانی‌ها و محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی بوده‌ایم که رقبای روحانی در بزنگاه‌هایی از آن حمایت کرده‌اند، این سبک رقابت سیاسی چه تأثیر دربروز ناامیدی‌های اجتماعی دارد؟

وقتی دولتی در جمهوری اسلامی روی کارمی‌آید قاعدتا باید همه از او حمایت کنند؛ چرا که بنا این است که نظام جان بیشتری بگیرد و قدرتمند‌تر شود. وقتی یک رئیس‌جمهور تمام تلاش‌اش را برای تقویت بنیه اقتصادی کشور به‌کار می‌برد، این جمهوری اسلامی ایران است که در عرصه بین‌المللی قدرتمند می‌شود و می‌تواند نقش‌آفرینی‌های بیشتری داشته باشد.لذا همه باید خوشحال شوند. منتها متأسفانه در ایران رقبای روسای دولت‌ها مثل کشورهای سرمایه‌داری یا نیمه رؤسای به گلوی رئیس‌جمهور چنگ می‌اندازند. برای آنها مهم نیست کار به خرابی بینجامد و تنها برایشان مهم است رقیب‌شان از قدرت بیفتد و از میدان خارج شود.

این فقط یک ضعف سیاسی نیست. چون ما حکومت اسلامی هستیم، این ضعف بیش از اینکه سیاسی برداشت شود به یک ضعف اخلاقی و فرهنگی تعبیر می‌شود. متأسفانه رقبا تمام همت‌شان این بود که بیایند دولت را مستأصل کنند که کنار رود و خودشان جایگزین دولت شوند. بعضی رقبای روحانی رقبای پخته و کارکشته‌ای نیستند و خیلی ناشیانه عمل می‌کنند، غافل از اینکه وقتی یک سری مسائل پیش بیاید دامن نظام را می‌گیرد. قضایای دی‌ماه هم از ناشیگری رقبای رئیس‌جمهور به‌وجود آمد.چنانچه خودشان هم به بی‌تجربه‌ای متهم شده‌اند و مردم درباره آنها می‌گویند اینها همان افراد بی‌تجربه‌ای هستند که غائله دی‌ماه را به جریان انداختند. من شخصا به دولت روحانی انتقادات جدی دارم اما می‌دانم که باید از او حمایت کنم و در حد اخلاق مداری و رعایت فرهنگ اسلامی سعی می‌کنم به او انتقاد کنم.

بعد از اعتراضات دی‌ماه این اعتراضات خیابانی در انواع دیگری تکثیر شد و در گوشه و کنار کشور در قالب تجمعات کولبران، اعتراضات خوزستانی‌ها به مشکل آب، ‌اعتراضات کازرونی‌ها به تقسیمات ارزی، اعتراضات کولبران در شمال غربی کشور، اعتراضات کامیون‌داران و... خبرساز شد. با توجه به سابقه حضور شما در دولت اول و تأثیر‌گذاری در تشکیل برخی دولت‌ها، شکل‌گیری این حجم از ناامیدی در جامعه را طبیعی می‌دانید یا اینکه مسئله جدیدی است که نظام باید برای آن تدبیر جدیدی داشته باشد؟

نمی‌توان شک کرد که یک‌سری از ناامیدی‌ها ریشه در عملکردها دارند. وقتی عده‌ای به اوضاع اقتصادی اعتراض دارند، ‌عملکرد دولت را نشانه گرفته‌اند. آنها اعتراض به سیاست‌های اقتصادی و اوضاع اقتصادی داشتند اما افرادی نبودند که بخواهند این تظاهرات را به تشنج بکشند. در مورد مسائل سیاسی هم همینطور است.

بعد از جریانات دی‌ماه، ‌درنظرسنجی‌ها روشن شد که حدود 80درصد خواسته‌های معترضین مسائل اقتصادی و تنها 20درصد آن مسائل سیاسی بوده است. از این سهم 20درصدی خواست‌های سیاسی، 13درصد مسائل آزادی‌های سیاسی -اجتماعی بود که دو تا سه درصد را براندازان شکل می‌دادند. اما خارجی‌ها تبلیغاتشان را براساس همان 3-2درصد براندازان شکل دادند و بر همان اساس برنامه‌ریزی کردند. این برنامه‌ریزی آنها برنامه‌ریزی کوچکی نبود.
حدود چهار ماه پیش خبر این بود که اسرائیل، عربستان، امارات و آمریکا ستاد هماهنگی برای جهت دادن اعتراضات مردمی ایران تشکیل داده‌اند. نمی‌دانم مسئولان ما این حرکت مشترک آنها را چقدر جدی گرفتند اما من با جدیت این خبر‌ها را دنبال می‌کردم. یک زمانی سرو‌صدای ولیعهد عربستان علیه ایران خیلی کم شد و من نگران شدم که توطئه‌ای پشت پرده است که او فرصت نمی‌کند علیه ایران خبرسازی کند. آنها در مراودات غیرعلنی‌شان به جد دنبال ضربه زدن به کشورما بودند، الان هم مشخص شد این امر واقعی بود و آنها در هماهنگی بین‌المللی با هم روی این 3-2 درصد براندازان نظام سرمایه‌گذاری کلانی کرده‌اند تا با نفوذ بر آنها در بزنگاه‌های سیاسی آنها را به میدان بیاورند و مکرر از طریق رسانه‌های خارجی نمایش هم دادند اما تیغشان نبرید. این شکست آنها ظرفیت انقلاب و مردم را می‌رساند که مسئولان با جدیت باید به‌دنبال تقویت آن باشند.

اخیرا رئیس‌جمهور باز هم سخن از برگزاری رفراندوم برای اعمال نظرات مردم در حکومت‌داری کرده است. ‌آیا نظام با برگزاری رفراندوم می‌تواند این ظرفیت مردمی را تقویت کند؟

رفراندوم در این شرایط اصلا معنی نمی‌دهد. رفراندوم برای چه باید برگزار شود؟ رفراندوم زمانی کارساز است که یک موضوع مشخص لاینحل باشد؛ یعنی زمانی که مسئولان و نخبگان در حل موضوعی راهکار مشترکی نداشته باشند و تفاهمی حاصل نشود. آنجاست که می‌شود از مردم خواست که بیایند خودشان تعیین تکلیف کنند. الان موضوع اصلی و مهم ما اقتصاد است که نیازی به رفراندوم ندارد، نیازمند اقدامات ضربتی است.

برخی می‌گویند دولت می‌تواند مذاکره با آمریکا یا موضوع آزادی‌های اجتماعی - سیاسی را به رفراندوم بگذارد؟

ببینید، در بحث مذاکره با آمریکا، نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان قائل بر ضرورت انجام این مذاکره در شرایط فعلی نیستند. رفراندوم موقعی است که اختلاف‌نظرها در موردی خاص آنقدر جدی باشد که جناح‌های سیاسی بر سر آن اشتراکی به‌دست نیاورند، وگرنه مثلا بحث حجاب یا ورود زنان به ورزشگاه و ... که گاهی خبرساز می‌شوند اصلا موضوعات اصلی جامعه ما نیستند که به‌خاطرش بخواهیم رفراندوم برگزار کنیم.

پس چرا روحانی بر برگزاری رفراندوم تأکید می‌کند؟

من هم تعجب می‌کنم! این اصرار برای چیست؟ او وقتی پیشنهاد برگزاری رفراندوم را می‌دهد باید بیاید موضوع مشخصی را تعیین کند و به مردم بگوید در این موضوع در سطوح بالای تصمیم‌گیری تفاهمی حاصل نمی‌شود و مسئولان، نخبگان و کارشناسان با هم اختلاف نظر دارند، شما بیایید و نظر دهید که حکومت در قبال آن چه تصمیمی بگیرد. رفراندوم یک ظرفیت بسیار خوب قانون اساسی است که در بسیاری از امور می‌تواند گر‌هگشا باشد اما در زمانی که نیاز به آن وجود دارد و موضوعیت قانونی دارد.اما متأسفانه سخن از رفراندوم گفتن در زمانی که موضوعیت ندارد فقط آن را لوث می‌کند.

به‌نظرتان نظام چگونه می‌تواند از این ظرفیت مردمی بهره ببرد؟

با مردم باید رو راست بود، باید به درددل مردم رسید. وقتی ما با مردم صادق باشیم آنها هم صادقانه همکاری می‌کنند و پاسخ می‌دهند. در مثالی دیگر مجبورم یکی دیگر از تجربیاتم را مطرح کنم؛ در سال زراعی 61-60 وزارت کشاورزی با این مشکل مواجه شد که کشاورزان گنبد و گرگان می‌خواستند مقداری از زمین‌هایی را که سال گذشته زیرکشت پنبه بود با هدف کسب درآمد بیشتر در سال‌جاری زیرکشت گندم ببرند.‌ این در حالی بود که اگر در آن مقدار زمین پنبه کشت نمی‌شد ما مجبور به واردات آن بودیم و در آن شرایط هزینه‌های زیادی به کشور تحمیل می‌کرد و به ضرر مصالح کشور بود. به همین دلیل من یک روز وقت گذاشتم به گرگان و گنبد رفتم و بدون واسطه با مردم صحبت کردم بعد هم در سخنرانی پیش از خطبه‌های نمازجمعه گرگان در این‌باره صحبت کردم و از کشاورزان خواستم زمین‌های مزبور را زیرکشت گندم نبرند. بعد از شرح ضرورت کشت پنبه به کشاورزان آنها با وجود اینکه سود کمتری حاصلشان می‌شد اما مصالح کشور را به منافع خودشان ترجیح دادند و با دولت همکاری کردند.

برخی صحبت از کاهش اعتماد عمومی جامعه نسبت به مسئولان به میان می‌آورند و نگران افزایش این شکاف هستند. شما قائل به کاهش اعتماد عمومی نسبت به مسئولان هستید؟ این بی‌اعتمادی از چه زمانی و چرا ایجاد شده است؟

بله، متأسفانه کم شدن اعتماد عمومی به مسئولان به‌شدت احساس می‌شود؛ چرا که مسئولان به دلایل زیادی از مردم فاصله گرفته‌اند و عمدتا به قول‌هایی که به مردم می‌دهند عمل نمی‌کنند. کمتر گوش شنوایی برای شنیدن صدای مردم وجود دارد. در اوایل انقلاب وزرا و مسئولان کاملا مردمی بودند و بین وزرا رقابتی برای نزدیکی بیشتر به مردم بود. وزرا خودشان را بدهکار مردم می‌دانستند اما الان برعکس شده و برخی مسئولان و وزرا خودشان را طلبکار می‌دانند.

نقش فساد‌ها یا پدیده آقازاده‌ها در این عدم‌اعتماد چقدر است؟

وقتی برخی مدیران از انقلاب دور شدند به جای اینکه به امور مردم بپردازند، سرگرم امور خودشان شدند و از رانت‌‌ها استفاده کردند، این رانتخواری سبب شد مردم به این فکر کنند که مسئولان دیگر برای خودشان کار می‌کنند نه مردم. همین هم سبب شد که ما شاهد شکل‌گیری مدیران طلبکار از مردم باشیم؛ مدیرانی که در پی خویشاوندسالاری و رانت خواری هستند و حالا همین‌ها به یک بحران جدی برای نظام تبدیل شده‌اند.
شما همواره در پشت پرده انتخابات رایزنی‌های تأثیر‌گذاری داشته‌اید؛ چه در زمان دعوت از سیدمحمد خاتمی و تشکیل دولت اصلاحات چه در زمان انتخابات سال 88 و چه در انتخابات سال92. آیا بازهم می‌توانید در انتخابات 1400سرمایه اجتماعی اصلاحات را در حمایت از کاندیدایی مشخص به میدان بیاورید؟
دولت آقای روحانی یک دولت ائتلافی است، نه اصولگراست و نه اصلاح‌طلب. هرچند که چون رأی اصلاح‌طلبان را گرفته است عملکردش چه خوب و چه بد به پای اصلاحات نوشته می‌شود اما شعور سیاسی مردم بالاست و می‌داند اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات چه محذوریت‌هایی داشته‌اند و دولت با چه موانعی روبه‌رو بوده است. بنابراین نمی‌شود گفت که در انتخابات 1400 اگر کارنامه روحانی خوب نباشد همه کاسه، کوزه‌ها سر اصلاح‌طلبان شکسته می‌شود. مردم کاملا می‌دانند شرایط اصلاح‌طلبان در انتخابات چگونه بود.

کاندیدای اصلی اصلاحات در انتخابات 1392 آقای هاشمی‌رفسنجانی بود اما چون او رد صلاحیت شد بهترین گزینه را روحانی تشخیص دادند. بنابراین ته قضیه نباید اصلاح‌طلبان را ملامت کرد؛ چرا که اگر آقای هاشمی رئیس‌جمهور می‌شد شرایط از الان بهتر بود. با توجه به فهم مردم و درک شرایط از سوی آنها همه کاستی‌‌ها به پای اصلاحات نوشته نخواهد شد. البته نمی‌توان منکر این شد که عملکرد آقای روحانی در آرای اصلاح‌طلبان تأثیر می‌گذارد.
در مورد لیست امید هم مردم فراموش نکرده‌‌اند که در پی رد صلاحیت افراد درجه یک اصلاح‌طلبان، اصلاح‌طلبان ناگریز شدند که در لیستی با اصولگرایان معتدل ائتلاف کنند؛ چرا که مثلا در همین تهران ما 30چهره اصلاح‌طلب تأیید صلاحیت شده نداشتیم، نباید یادمان برود که هدف اصلی لیست امید ممانعت از ورود تندروها به بهارستان بود که انصافا میسر شد و در این زمینه لیست امید موفق عمل کرد، هرچند که بدیهی بود از لیست مختلط امید همه با اصلاح طلبان همراه نخواهند بود و خیلی زود سفره خودشان را از اصلاح‌طلبان جدا می‌کنند. لذا با همه این اوصاف من معتقدم مردم شرایط را درک می‌کنند و از اصلاح‌طلبان رویگردان نمی‌شوند.

متأسفانه در ایران رقبای رؤسای دولت‌ها مثل کشورهای سرمایه‌داری یا نیمه‌سرمایه‌داری به گلوی رئیس‌جمهور چنگ می‌اندازند و برای آنها مهم نیست کار به خرابی بینجامد و تنها برایشان مهم است که رقیبشان از قدرت بیفتد و از میدان خارج شود. رقبای روحانی، رقبای پخته و کارکشته‌ای نیستند و خیلی ناشیانه عمل می‌کنند، غافل از اینکه وقتی یک‌سری مسائل پیش بیاید دامن نظام را می‌گیرد

مکث

محورهای مصاحبه همشهری با محمد سلامتی
آقای روحانی در زمان انتخابات برنامه‌هایی را مطرح کرد و بر اجرای آن مصّر هم بود، اما متأسفانه ترکیبی از نیروهایی را برای پیشبرد این برنامه‌ها در کابینه‌اش گردهم آورد که خیلی تناسبی با این برنامه‌ها نداشتند. ما باید همزمان با برجام به ظرفیت‌های داخلی هم توجه و بر آن تأکید می‌کردیم اما برعکس شد، یعنی برجام اصل قضیه شد و از ظرفیت‌های داخلی غافل شدند.

در مواقع بحرانی سیستم معمول ادارات قابل حل نیست باید ستادهای ویژه حل بحران‌ها را تشکیل دهیم.
به دولت و شخص رئیس‌جمهور پیشنهاد می‌کنم که ستاد بحرانی برای حل مسائل اقتصادی تشکیل دهد. آنها نباید منتظر مصوبات بمانند، ‌مصوبات در شرایط بحرانی دردی را دوا نمی‌کند و باید در شرایط بحرانی در همان ستاد اخذ شود و اجرایی شود.
وقتی تفکرات مختلفی در دولت حضور دارند نقش و هنر مدیریت رئیس‌جمهور گل می‌کند. ‌اوست که باید در مسائل، هماهنگی‌هایی به‌وجود بیاورد و تعادل را برقرار کند.

تنها مسیر تبادل نظر ما با روحانی همین رسانه‌ها هستند. ما هیچ وقت نشست هم‌اندیشی با روحانی نداشته‌ایم، تنها یکی دو بار در آغاز تشکیل دولت یازدهم در نشست‌های تشریفاتی دعوت شدیم که خیلی زود آنها هم قطع شدند.

تبادل نظر و به رسمیت شناختن دیدگاه رقیب همیشه گره‌گشاست. متأسفانه هیچ جای دنیا مثل کشور ما سرمایه‌های مدیریتی هدر نمی‌رود.
به‌رغم انتقاداتی که به عملکرد اقتصادی دولت دارم، اذعان می‌کنم که حسن روحانی در گشایش فضای سیاسی کشور خیلی خوب عمل کرده است.
در موضوع حصر، من همان ایام که روحانی وعده رفع حصر را می‌داد تعجب می‌کردم که چرا او باید در این‌باره وعده‌ای بدهد؟ چراکه رفع حصر اصلا در حوزه اختیارات رئیس‌جمهور نیست.

قضایای دی‌ماه هم از ناشی‌گری رقبای رئیس‌جمهور به‌وجود آمد، چنانچه خودشان هم به بی‌خردی متهم شده‌اند و مردم درباره آنها می‌گویند اینها همان افراد بی‌تجربه‌ای هستند که غائله دی‌ماه را به جریان انداختند.

بعد از جریانات دی‌ماه، ‌درنظر‌سنجی‌ها روشن شد که حدود 80درصد خواسته‌های معترضین، مسائل اقتصادی و تنها 20درصد آن مسائل سیاسی بوده است. از این سهم 20درصدی خواست‌های سیاسی، 13درصد مسائل آزادی‌های سیاسی- اجتماعی دو تا سه درصد را براندازان شکل می‌دادند.
رفراندوم در این شرایط اصلا معنی نمی‌دهد. رفراندوم برای چه باید برگزار شود؟رفراندوم زمانی کارساز است که یک موضوع مشخص لاینحل باشد.
بحث حجاب یا ورود زنان به وزرشگاه و غیره که گاهی خبرساز می‌شود اصلا موضوعات اصلی جامعه ما نیستند که به‌خاطرش بخواهیم رفراندوم برگزار کنیم.
من هم تعجب می‌کنم! این اصرار برای چیست؟ رئیس‌جمهور وقتی پیشنهاد برگزاری رفراندوم را می‌دهد باید بیاید موضوع مشخصی را تعیین کند. سخن از رفراندوم‌گفتن در زمانی که موضوعیت زمانی ندارد فقط آن را لوث می‌کند.

با مردم باید روراست بود، باید به درد دل مردم رسید. وقتی ما با مردم صادق باشیم آنها هم صادقانه همکاری می‌کنند و پاسخ می‌دهند.
متأسفانه عدم‌اعتماد عمومی به مسئولان به‌شدت احساس می‌شو، چرا که به دلایل زیادی مسئولان نسبت به مردم فاصله گرفته‌اند. عمدتا به قول‌هایی که به مردم می‌دهند عمل نمی‌کنندو دیگر گوش شنوایی برای شنیدن صدای مردم وجود ندارد.

اوایل انقلاب وزرا خودشان را بدهکار مردم می‌دانستند اما الان برعکس شده و مسئولان و وزرا خودشان را طلبکار می‌دانند.
وقتی برخی مدیران از انقلاب دور شدند، به جای اینکه به امور مردم به بپردازند، سرگرم امور خودشان شدند و از رانت‌ها استفاده کردند، این رانت‌خواری سبب شد مردم به این فکر کنند که مسئولان برای خودشان کار می‌کنند نه آنها.

شعور سیاسی مردم بالاست و می‌دانند اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات چه معذوریت‌هایی داشته و دولت با چه موانعی روبه‌رو بوده است.
نمی‌شود گفت که در انتخابات 1400 اگر کارنامه روحانی، کارنامه خوبی نباشد همه کاسه‌کوزه‌ها سر اصلاح‌طلبان شکسته می‌شود، نه. مردم کاملا می‌دانند شرایط اصلاح‌طلبان در انتخابات چگونه بود.

کاندیدای اصلی اصلاحات در انتخابات 1392 آقای هاشمی رفسنجانی بود اما چون او رد صلاحیت شد بهترین گزینه را روحانی تشخیص دادند؛ بنا بر این ته قضیه نباید اصلاح‌طلبان را ملامت کرد.

هدف اصلی فهرست امید ممانعت از ورود تندروها به بهارستان بود که انصافا میسر شد و در این زمینه فهرست امید موفق عمل کرد.
بدیهی بود که از فهرست مختلط امید همه با اصلاح طلبان همراه نخواهند بود و خیلی زود سفره خودشان را از اصلاح‌طلبان جدا می‌کنند.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 4 شهریور 97، شماره: 28215

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین