شعارسال:بهای سنگین پایتخت نشینی
خانوارهای تهرانی به طور میانگین ماهانه 5/3 میلیون تومان درآمد دارند. رقمی که 5/1 میلیون تومان بیشتر از متوسط درآمد در کل کشور است. اما آیا با وجود چنین درآمدی، آنها خوشبختترین مردمان ایران هستند؟ پاسخ رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران این است که تهرانیها نه تنها وضعیت مالی بهتری نسبت به دیگر مردم ایران ندارند بلکه وضعیت به مراتب بدتری از بقیه دارند. نعمت الله ترکی در این مورد گفته است: «هر چند درآمد خانوار در تهران بالاست اما باید توجه کرد که هزینههای خانوار شهری در تهران بین ۴۰ تا ۴۵ درصد بالاتر از متوسط کشوری است. چه بسا در برخی شهرها بین ۳۰ تا ۳۵ درصد دو میلیون تومان در ماه (درآمد) امکان پس انداز دارد اما در تهران حتی با درآمد ماهانه 5/3 میلیون تومانی خانوار امکان پس انداز نداشته باشد، چراکه هزینهها بالاست.»
اما آیا نامناسب بودن شاخصهای اقتصادی تهران نسبت به دیگر استانها تنها مربوط به شاخص هزینه و درآمد خانوار است؟ آخرین آمار اعلامی از وضعیت بازار کار کشور نشان میدهد شاخصهای نرخ مشارکت، نسبت اشتغال و نرخ بیکاری تهرانیها هم چندان نسبت به دیگر استانها مطلوب گزارش نمیشود. هرچند تا بهار سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی تهرانیها نسبت به متوسط این رقم در کشور بیشتر بود اما در بهار امسال این وضعیت برعکس شد. در بهار سال گذشته نرخ مشارکت در کل کشور 6/40 درصد و در تهران 1/41 درصد بود. در بهار امسال هرچند نرخ مشارکت کل کشور به 1/41 درصد بهبود یافت اما نرخ مشارکت در تهران به 1/40 تنزل پیدا کرد. این اتفاق دقیقاً در دو شاخص مهم دیگر بازار کار هم رخ داده است. در حالی که در بهار سال گذشته نسبت اشتغال کشور 5/35 درصد و نسبت اشتغال در تهران یک درصد بیشتر از کل کشور و معادل 5/36 درصد بود اما در بهار امسال نسبت اشتغال در کشور به 1/36 درصد افزایش یافت و نسبت اشتغال در تهران با 3/1 درصد
افت به 2/35 درصد رسید. در نرخ بیکاری هم اتفاق مشابهی رخ داده و نرخ بیکاری در تهران ناگوارتر شده و از 2/11 درصد بهار سال گذشته به 3/12 درصد در بهار امسال رسیده است. دقیقاً در همین دوره نرخ بیکاری کل کشور از 6/12 درصد به 1/12 درصد (یعنی معادل 5/0 درصد) بهبود پیدا کرد.
با وجود چنین روندی در کارنامه بازار کار تهران میتوان گفت این شاخصها
بدترین شاخصهای اقتصادی تهران نیستند و تهران از نظر شاخصهای دیگر اقتصادی وضعیت
به مراتب بدتری دارد ناگوارتر از وضعیت این شاخصها نرخ تورم استان تهران است.
آخرین آمار اعلامی از سوی مرکز آمار ایران درباره شاخص تورم، حاکی از این است که
بیشترین نرخ تورم ماهانه خانوارهای شهری مربوط به استان تهران با 6/7 درصد است،
بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه تیرماه هم به تهران تعلق داشته است. در حالی که
درصد تغییر شاخص کل تورم نقطه به نقطه یعنی تیرماه امسال نسبت به تیرماه سال گذشته
برای خانوارهای کل کشور 8/13 درصد بوده، برای خانوارهای تهران این میزان 4/17 درصد
محاسبه شده است. معنای ساده این آمار را مرکز آمار ایران این طور تعریف کرده است:
«یعنی خانوارهای ساکن استان تهران به طور متوسط 5/3 درصد بیشتر از میانگین کل کشور
برای خرید یک مجموعه کالا و خدمات یکسان هزینه کردهاند.» با این حال در نرخ تورم ۱۲ ماهه منتهی به
تیرماه کمی وضع تهران بهتر است و در جایگاه آخر قرار ندارد. با این حال در این
شاخص نیز میزان تورم تهران 2/1 درصد بیشتر از کل کشور است. نرخ تورم ۱۲ ماهه منتهی به
تیرماه امسال در کل کشور ۸۷ درصد و در تهران 9/9 درصد گزارش شده است.
پاداش سکونت در تهران
اما تهرانیها در قبال هزینه بیشتری که برای زندگی در تهران پرداخت میکنند چه فرصتهایی را در اختیار دارند؟ تهران دومین استان کشور است که بیشترین درآمد سرانه تولید بدون نفت را دارد. تهران حتی در لیست استانهای با بیشترین درآمد سرانه تولید با نفت نیز در جایگاه سوم قرار دارد. طبق آمارهای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی میزان وابستگی تولید ناخالص داخلی تهران به نفت 38/1 درصد است و در این زمینه تهران دوازدهمین استان نفتی کشور از نظر سهم نفت در تولید ناخالص داخلی خود محسوب میشود. سهم تهران در دیگر بخشهای اقتصادی کشور هم قابل توجه است.
نیمی از معاملات خرید آپارتمان در بازار کشوری ملک، مربوط به پایتخت است. مطابق آماری که ۱۱ مردادماه امسال دنیای اقتصاد منتشر کرده، سهم تهران از بازار کشوری اجاره و همین طور معاملات زمین هم نزدیک به ۴۰ درصد برآورد میشود. همچنین در تجارت خارجی س هم تهران از سوی سازمان صنعت، معدن و تجارت این استان بیش از یک پنجم از کل این میزان در کشور برآورد و اعلام شده است. طبق اعلام شهرداری تهران نزدیک ۲۵ درصد از تولید ناخالص، ۳۵ درصد صعب، ۷۲ درصد از خدمات، ۵۰ درصد شرکتهای دانش سیستان و ۸۰ درصد احتراعات و نوآوریهای کشور هم در تهران است.
شاید همین سهمهای بزرگ تهران از بخشهای مختلف اقتصادی کشور باعثش ده همچنان روند مهاجرت به تهران صعودی باشد. در آخرین سرشماری کشور که مربوط به سال ۱۳۹۵ است سهم استان تهران از کل جمعیت مهاجر کشور در حالی ۳۰ درصد اعلام شده که این میزان در سال ۱۳۹۰ کمتر و معادل ۱۷ درصد بود. در نظرسنجی اخیری که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام داده مهمترین ویژگیهای خوبش هر تهران از نگاه شهروندان به ترتیب فرصت شغلی و درآمد بیشتر (5/36 درصد)، امکانات بیشتر نسبت به سایر شهرها (8/31 درصد)، امکان پیشرفت بیشتر (۱۳ درصد) و پایتخت بودن (2/11 درصد) است. با این حال آیا ساکنان تهران از زندگی در آن رضایت دارند یا ترجیح میدهند تهران را ترک کنند؟
در آرزوی کوچآمارهای سرشماری سال ۱۳۹۵ نشان میدهد از 2/4 میلیون خانوار ساکن تهران چهار میلیون خانوار در مناطق شهری و ۲۰۰ هزار خانوار در مناطق روستایی تهران ساکن هستند. همچنین ۹۳ درصد جمعیت 2/13 میلیون نفری تهران باسواد هستند. بیشترین مردان تهران، جمعیت ۳۰ تا ۳۴ ساله و بیشترین زنان تهران هم جمعیت ۳۰ تا ۳۴ ساله هستند. اما آیا تهرانی که دیگر تقریباً تمام مردمش شهرنشین شده، نیستاً آدم بی سوادی ندارد و بیشترین جمعیتش جوانان هستند، میتواند پاسخگوی نیازهای همه این ساکنانش باشد؟ تنها در یک مورد مربوط به حمل و نقل تهرانیها میتوان به این آمار اعلامی در سرشماری سال ۱۳۹۵ اشاره کرد که هر چند سالانه حدود ۱۵ میلیون وسیله نقلیه به پارکینگهای عمومی تهران وارد میشوند اما در مجموع تعداد کل پارکینگهای عمومی تهران فقط ۳۰۸ پارکینگ است. این بی تناسبی را در خیلی از بخشهای دیگر تهران میتوان مشاهده کرد. همین عدم تناسبها هم به تدریج پدیدههایی را خلق کرده است که فقر و حاشیه نشینی شاید تنها دو مورد از این آسیبها باشد.
سلمان خدادادی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ۱۴ مردادماه امسال درباره افزایش جمعیت شهر تهران طی سالهای اخیر به خانه ملت گفته است: «در افزایش جمعیت شهر تهران شاهد افزایش مهاجرت هستیم نه افزایش راد و ولد که این موضوع میتواند تا حد زیادی نگران کننده واقع شود. افزایش مهاجرت برای شهری مثل تهران جای تأسف دارد، زیرا افزایش رشد جمعیت تهران یعنی افزایش حاشیه نشینی و رونق حاشیه نشین ها، که یکی از معضلات و آسیبهای اجتماعی به شمار میرود.»
اما فقر و حاشیه نشینی تنها آسیبهای ناشی از زندگی در تهران نیست. «ترافیک و آلودگی»، «دوقطبی امکانات شهری» و «تراکم جمعیت» در تهران باعث شده که تهرانیها تمایل بالایی به مهاجرت از پایتخت داشته باشند. در نظرسنجیای که اخیراً پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مردمان تهران داشته به این نتیجه رسیده که ۹۳ درصد از جمعیت تهران از وضعیت ترافیک ناراضی هستند و علاوه بر این، ۳۷ درصد هم از امکانات رفاهی شهر رضایت ندارند. نکته ناگوارتر این است که حدود ۵۸ درصد تهرانیها تمایل به ترک پایتخت دارند. شاید به همین دلیل است که از مدیران شهرداری گرفته تا مقامات مسوول دولتی نیز به نوعی اذعان میکنند که دیگر تهران جای زندگی نیست. حجت میرزایی، معاون برنامه ریزی، توسعه شهری و امور شورای شهردار تهران ۱۶ اردیبهشت ماه امسال وقتی قرار شد به عنوان یکی از نامزدهای تصدی پست شهرداری تهران در شصتمین جلسه علنی شورای این شهر سخن بگوید، تهران را جای نامناسبی برای زندگی توصیف کرد. وی گفت: «تهران امروز شهر زندگی نیست و یک کارگاه بزرگ ساخت و ساز است و همه در حال کوچ هستند. دیگر چیزی به عنوان تعلقات محلهای وجود ندارد و برای مردمی که تعلقات محلی ندارند، مشارکت بی معناست.» آن طور که تسنیم روایت کرده، میرزایی متذکر شده بود: «تهران در خاورمیانه مقام دوم را از لحاظ ریسک مرگ و میر ناشی از زلزله دارد. نزدیک به ۳۰۰ ساختمان شبیه پلاسکو در تهران وجود دارد که میتواند تهران را با یک بحران مواجه کند. نزدیک به ۵۳ درصد از بافت مسکونی تهران یعنی ۱۵۰ هکتار تحت عنوان بافت ناپایدار شهری شناسایی شده است و یک سوم جمعیت شهر تهران در این بافتهای ناپایدار قرار دارند.» عیسی فرهادی، فرماندار تهران نیز آبان ماه سال گذشته سخن مشابهی را بیان و اذعان کرده بود که تهران جای مناسبی برای زندگی نیست. به نظر میرسد چه مردمان تهران و چه مسوولان آن به این نتیجه رسیدهاند که هزینه زندگی در تهران آنقدر بالاست که به فرصتهای آن نمیارزد اما با این حال روند جمعیت در تهران نه تنها نزولی نمیشود بلکه هر سال سهمش از کل مهاجرتهای بین استانی کشور نیز بیشتر میشود. آیا شاخصهای ناگوار اقتصادی تهران وضعیت نابسامان بخشهای مختلف از آلودگی گرفته تا ترافیک تهران نمیتواند زندگی در آن را به پایان برساند؟
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت تحلیلی – خبری شهر خبر ، تاریخ انتشار: 13 مهر شهریور 1397 ، کد خبر: 153604626072175 ، www.shahrekhabar.com
س.ق76