شعار سال: نمايشگاههاي
متعدد علياصغر معصومي در شهرهاي کانادا و آمريکا و اروپا در سالهاي پيش از مرگ و
فروش آثارش نشان از موفقيت او در ساخت و هر چه پرداختهترکردن هنرش داشت. او عاشق
موسيقي بود. موسيقي کلاسيک را دوست داشت و در موسيقي ايراني شجريان، عليزاده، جليل
شهناز و بسياري ديگر را ميستود. اين زندگي مردي بود که زماني بيوقفه به مدت 16
سال روي سياهقلمهاي شاهنامه اميرکبير و
مصورکردن آن از دل و جان مايه گذاشته بود.
معصومي اما در عين حشر و نشر و تعامل با هنرمندان اين گروه، راه خود را
تا حدودي مثل شمار ديگري از نقاشهاي مطرح آن دوره از جمله سهراب سپهري که شاعر هم
بود، به طور مستقل طي کرد و همچون او دستکم در آغاز بيشتر دلمشغول زيبايي طبيعت
زادوبوم خود -کنگاور- و جاذبههاي عرفاني هنر شرق
به طور اخص و پيگيرتر مينياتورهاي ايراني بود؛ از اينرو با عناصري
مانند قفل و در و پنجره سقاخانه و ديگر نشانههاي اماکن مذهبي راهيان مکتب جديد مثل
زندهرودي و تناولي سروکار زيادي نداشت. معصومي با چنين آغازي در بروشور اولين
نمايشگاهش در هنر جديد، در سال ۱۳۴۲
شمسي مينويسد:
«براي ما که در هر دورهاي از تاريخ داراي مکتبي از هنر بودهايم، سرگرداني
و دستوپازدن در هنر غرب قابل تحمل نيست و بايد بتوانيم به همان سادگي که به فارسي
سخن ميگوييم، به طور طبيعي احساسات خاص ايراني خود را در قالب هنري امروز بيان
کنيم. صادقانه و بيريا، هر چه را که هستيم، نشان دهيم. بر هر کدام از ما است که
با فکر و مطالعه و کار مداوم و با آگاهي به فقر هنري زمان خود، گوشهاي از اين کار
را بگيريم و ثمره تجربيات خود را در اختيار يکديگر بگذاريم تا بتوانيم با شکست اين
سکوت سنگين، هنري ارزنده به دنيايي که چشم به آثار اين سرزمين دوخته عرضه کنيم.»
علياصغر معصومي پس از نخستين نمايشگاه خود تا دو دهه بعد نمايشگاههاي
جمعي و انفرادي متعددي را در ايران برگزار کرد. مصورکردن سياهقلمهاي شاهنامه
اميرکبير که تهيه و تدارک آن 16 سال به درازا کشيد، يکي از ثمرههاي تلاش او در
اين سالهاست.
معصومي پس از انقلاب در سال ۱۳۶۲ به
اسپانيا رفت و بعد از چند سال راهي کانادا شد و در مونترال اقامت گزيد. چند سال
پيش در سفر به ايران نمايشگاهي از آثار تازهاش در گالريهاي سيحون و دي برپا کرد.
در اين سالها همچون تني چند از همنسلان خود شاهد استقبال روزافزون علاقهمندان و
افزايش قيمت آثارش به عنوان يکي از استادان هنر شرق در گالريهاي معتبر دنيا بوده
است.
براي رسيدن به اين جايگاه او در سه دهه دوري از ايران با سختکوشي به
سبک خود و بسياري از اصولي که از همان ابتدا براي کار خود وضع کرد، وفادار مانده و
هنرش را به صداقت و کمالي رساند که به شعر پهلو ميزند. در کارهاي او از مظاهر
بيروني زندگي معاصر چه از نوع غربي و چه از نوع شرقي آن، سراغ چنداني نيست، اما به
طور پنهان و رازآلودي درگير تاريخ هنر نقاشي و استادان آن است، از اينرو شايد
امروز او را بيشتر بتوان شهروند دنياي هنر و نقاشي محسوب کرد تا ساکن اين سرزمين
يا سرزميني ديگر.
تحليل آثار نقاش از زبان
نقاش
علياصغر معصومي آثار خود را به لحاظ شکل کار، به چند بخش تقسيم ميکند:
۱- بازنمود
کيفيات شاعرانه طبيعت: در اين دسته از آثار، طبيعت الگوي هنرمند است. او شاعرانگي
اثرش را از طريق کم و محوکردن فاصله تيرگيها و روشناييها، بهکاربردن خاکستريهاي
فامدار و لحظهاي که از طبيعت برگزيده است، ارائه ميدهد.
۲- دوره
صفويه و قاجاريه: وي در اين دو بخش از کارهاي خود به استفاده از الگوها و مضامين و
ترکيبهاي بهکاربردهشده در ديوارنگاريها و تکپيکرههاي مکتب اصفهان در دوره صفويه
و «پيکرنگاري درباري» قاجاريه ميپردازد. «از ترکيبها استفاده ميکنم، ولي کارهاي
من از نظر ساختمان، ربطي با کارهاي اين دورهها ندارد. روي طراحي و رنگ آثارم،
بسيار کار شد و با دانش آکادميک من همراه شده است. لباسها و حرکات بر اساس
الگوهاي اين دوره است اول چيزهاي خلاف انتظار را کنار ميگذارم. در عوض سعي ميکنم
آنها را به جلو ببرم و تکامل بخشم در عينحال مثلا در دستي که ميسازم، به آناتومي
آن کاري ندارم، بلکه به ترکيب و ساختمان آن توجه ميکنم. آن ساختار اصلي را که در
نقاشيهاي صفويه و قاجار هست دستکاري نکرده، بلکه سعي ميکنم تا در جهت خواسته
خودم حرکتش دهم.»
۳- کارهاي
گل و مرغ: اين بخش از کارها بر اساس نقاشيهاي گل و مرغ در اواخر دوره صفويه و
دورههاي زندیه و قاجاريه شکل گرفتهاند. «مصرف اين نقاشيها در گذشته، بيشتر براي
قلمدانها، جلد کتاب، صفحات قرآن و جلد آينه استفاده داشته است. اما من وقتي به گل
و مرغ پرداختم، سعي کردم مصرف آن را عوض کنم. چون حالا نه قلمدان و نه کار کتابت
همچون گذشته رواج دارد، آن را به طبيعت بيجان تبديل کردم. براي اين منظور از
تکنيکهاي مختلفي بهره بردم. مثلا اگر کسي در گذشته ميخواست
گلي صورتي را فرضا در اندازه پشت ناخن بسازد، ابتدا اين سطح کوچک را صورتي کرده،
سپس با قلمي ديگر، با نقطههاي ريز، آن را پرداخت ميکرد، تا حالتي نرم پيدا کند.
اما وقتي اين موضوع را به صورت طبيعت بيجان بهکار بردم، کار بزرگ شد. ديگر امکان
نداشت آن را به صورت گذشته اجرا کرد و بايد از پرسپکتيو در رنگ نيز استفاده شود.
از آنجايي که از دوره قاجاريه، نقاشي نيمحجمي پيدا کرده بود، من نيز به آن نيمحجمي
داده و با حفظ فضا و ترکيببندي جديد و با ساختوساز و اجرائي متفاوت آنها را کار
کردم.»
۴- کارهاي
ترکيبي (درهم): در اين دسته از کارها، معصومي به استفاده ترکيباتي از شيوههاي
صفويه و قاجاريه و سطح انتزاعي، بافتدار و خط (نگارش) پرداخته است. «يکي از جنبههاي
اصلي کار من مينياتور ايراني است. سعي ميکنم با دنبالکردن ارکان
مينياتور و تلفيق آنها با هنر مدرن، ضمن حفظ بررسي و شناسايي هويت خودمان، از
دنياي مدرن معاصر هم جا نمانم.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 3 بهمن 97، شماره: 3350