شعار سال: حسین حق گو: نگارنده افتخار معاشرت و درک محضر مرحوم قندچی را نداشتهام و آنچه از آن بزرگمرد میدانم بهواسطه سخنان منتشره از ایشان و نوشتههای دیگران از آ ن مرحوم است؛ اما بهواسطه افتخار همنشینی با پیر و پیشکسوت صنعت میهنمان، مهندس خلیلی عراقی که عمرشان دراز باد و از همنسلان مرحوم قندچی است و نیز مختصر دانش خود از صنعت و تاریخ صنعتی شدن میهنمان، به خود اجازه داده تا مختصری را درباره دوره زمانی و شرایط نشو و نمای این کارآفرین برجسته و خدمات ارزشمند وی بیان نمایم؛ چراکه به قول مهندس خلیلی که خود را اسبی از ارابه توسعه صنعتی کشور مینامند، مرحوم قندچی نیز چنین بودهاند و امر سخت دشوار و جانکاه توسعه این مرزوبوم در دوران معاصر بر شانههای چنین عزیزانی حمل شده است.
کارل یاسپرس در کتاب آغاز و انجام تاریخ مینویسد: تاریخ آدمی به سه بخش عمده تقسیم میشود؛ دوران اسطوره، دوره محوری و دوره پس از دوره محوری. به عقیده نویسنده کتاب، دوره محوری دورانی است که از حیث صورت بخشیدن به آدمیت، پربارترین دوره تاریخ است و حدود ۵۰۰ پیش از میلاد یا دقیقتر، میان ۸۰۰ و ۲۰۰ پیش از میلاد است و هر چه پیش از آن روی داده، مقدمهای برای آن بوده و هر چه پسازآن رویداده خود را به آن عطف میکند.
بررسیهای تاریخی نشان میدهد اواخر دهه سی تا اوایل دهه پنجاه شمسی برای صنعت کشورمان چنان حکم و جایگاهی را دارد؛ دوره محوری. دورهای که به «دوره طلایی اقتصاد ایران» مشهور است. طی این سالها و اجرای برنامههای سوم تا پنجم عمرانی، ساختار مدرن صنعتی کشورمان شکل گرفت و نهادها و قطبهای مهم صنعتی کشور ایجاد شدند. نهادهایی همچون: «سازمان گسترش و نوسازی صنایع»، «سازمان مدیریت صنعتی»، «بانک توسعه صنعتی و معدنی»، «بانک اعتبارات صنعتی»، «تراکتورسازی تبریز»، «ماشینسازی تبریز»، «ماشینسازی اراک» و «آلومینیوم اراک» و...
مرحوم نیازمند راجع به این دوره میگوید: «ژاپن در آن موقع با رشد صنعتی ۱۶ درصد بالا میرفت. هیچ مملکتی در دنیا به این سرعتبالا نمیرفت. ما به ژاپن رسیدیم. در دوران عالی خانی رشد صنعتی ما ۵/۱۶ درصد بود.»
بهطورکلی اقتصاد کشورمان در طی چهار برنامه عمرانی و تا حدودی برنامه پنجم قبل از انقلاب روندی رو به رشد داشت و در پایان برنامه چهارم برای نخستین بار سهم بخش خصوصی نسبت بهکل سرمایهگذاری از سهم بخش دولتی پیشی گرفت. ایجاد و توسعه صنایع کوچک و متوسط با بهرهگیری از حمایت دولت انجام و فضای کسبوکار مناسب و بهرهگیری از سرمایهگذاری خارجی و استفاده مؤثر از سرمایههای بخش خصوصی توسط این بخش فراهم شد. از طرف دیگر ایجاد و اداره صنایع سنگین استراتژیک همچون: فولاد، ماشینسازی، پتروشیمی توسط دولت صورت پذیرفت.
دستگاه سیاستگذاری در وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و... بهخوبی میدانستند که برای پیشرفت و توسعه کشور باید «نهاد» ساخت، چراکه از این طریق میتوان افراد را به سختکوشی، بهرهورتر شدن ازنظر اقتصادی و ثروتمند شدن خودشان و کشورشان ترغیب کرد. مرحوم نیازمند در خاطرات خود این فرآیند نهادسازی را با اشاره به جایگاه برجسته مرحوم عالیخانی بهعنوان پدر تکنوکراسی ایران و جلسات با وی چنین شرح میدهد: «ما پنجشنبهها مینشستیم تصمیماتی میگرفتیم که جلوی پای صنعتگران باز باشد. اولین چیزی که تصمیم گرفته شد، اینکه ما کاری کنیم که صنعتگران پولدار شوند. نباید چشمتنگ باشیم. اگر کسی یکدفعه میلیونر شد بگوییم این میلیونر شده پدرش را دربیاوریم. تا آدمها میلیونر نشوند مملکت جلو نمیرود. وظیفه تو این است که اول میلیونر کنی. میگفتیم، آقاجان راه پولدار شدن این نیست که بنشینی یک کاغذ بنویسی که پنج هزارتا اجاقگاز برای من بفرستید، من حاجآقا کی هستم، یک مهر بزنی که آنیکی بفرستد که بیاید و تو بگذاری در دکان بفروشی. این کار بچههاست. چیزی را آوردن و در دکان گذاشتن و فروختن کار بچههاست. باید من برایت وسیله فراهم کنم که پولدار شوی که این را اینجا بسازی.»
اتفاقی که در مورد مرحوم قندچی نیز واقع و اینچنین نقل شده است «عالی خانی، وزیر اقتصاد همراه با معاونش رضا نیازمند وقتی در گوشهای از گاراژهای تهران مبتکری در زمینه مونتاژ کامیون دیدند و کار او را موردنیاز ایران تشخیص دادند، در همان گوشه گاراژ، وزیر اقتصاد پروانه ساخت کامیون را به نام اصغر قندچی نوشت و به او تقدیم کرد.»
مرحوم قندچی این واقعه را اینگونه شرح میدهد: من اصلاً تا قبل از آن روز که آقای نیازمند آمد گاراژ، او را ندیده بودم. یادم میآید داشتم کار میکردم که دیدم یک مرد با کتشلواری شیک وارد گاراژ شد با چند نفر و خودش را معرفی کرد و گفت که معاون وزیر اقتصاد است و برای دیدن کار ما آمده، خلاصه شروع کرد به سؤالپیچ کردن من که چهکار میکنید و چهکار نمیکنید و… من هم حسابی همهچیز را توضیح دادم و قطعاتی را که ساخته بودم نشان دادم؛ هرچه من بیشتر تعریف میکردم و قطعات بیشتری که خودمان درست کرده بودیم بهش نشان میدادم هیجانزدهتر میشدند تا اینکه گفتم بیایید یکچیز ویژه میخواهم به شما نشان دهم، بعد آقای نیازمند و همکارانش را بردم داخل سوله گاراژ و به آنها هیکل کامیونی (بدنه اسبی کامیون) را که با دستساخته بودم نشان دادم؛ چهره آقای نیازمند در آن لحظه را هیچوقت از یاد نمیبرم، انگار همین حالا بود، آنقدر خوشحال شد که کم مانده بود من را بغل کند؛ بعد از دیدن گاراژ، نیازمند رفت و گفت که یکی-دو روز بعد بروم وزارتخانه. وقتی رفتم، پرسید اگر ما حمایت کنیم تو کارخانه تولید کامیون راهاندازی میکنی؟ من هم که عشق تولید بودم سریع گفتم بله.
ایجاد تفکر اقتصادی و صنعتی مدرن در کنار نهادسازی و بوروکراسی سازنده و تشویق گر و اجرای سیاستهای باز و رقابتی و در تعامل و پیوند با جهان و... سبب توسعه اقتصادی و صنعتی کشور در آن دوره تاریخی شد. روندی که متأسفانه با افزایش درآمدهای نفتی و سرازیر شدن آن به اقتصاد و سیل واردات و ایجاد بیماری هلندی و فضای تورمی و کنترل قیمتها و؛ و پسازآن نیز وقوع انقلاب و حاکمیت شرایط انقلابی و همچنین جنگ هشتساله و دولتی شدن اقتصاد نافرجام ماند.
مهندس خلیلی بهعنوان همنسل مرحوم قندچی، موفقیتها و ناکامیهای تحولات صنعتی قبل از انقلاب را چنین جمعبندی میکند: «اگر بخواهم درباره نقش دولت و سیاستهای قبل از انقلاب در رشد و توسعه صنعتی میهنمان بگویم آنکه آنجایی که حاکمیت سیاستهای آزاد و رقابتی و اعتماد به بخش خصوصی را در پیش گرفت، فضای تولید صنعتی مناسب و دستاوردها بسیار و آن هنگام که به سیاستهای دستوری و کنترلی و محدودسازی و بگیروببند و... اقدام کرد این نهال تازه کاشته شده، خمیده شد و اقتصاد و صنعت رو به ضعف نهاد».
امروز اگر بخواهیم از مرحوم قندچی که کاوه وار پرچم پیشرفت و توسعه ایران را بر دوش کشید تجلیل نماییم، میبایست توسعه اقتصادی و صنعتی را اساس سیاستگذاریهای خود قرار دهیم و کارآفرینان و سرمایهگذاران مادی و فکری در این راه و مسیر را بر صدر نشانیم و در تعامل و پیوند با جهان، امکان بروز و ظهور استعدادها را فراهم آوریم که بسیارند عاشقان پیشرفت و توسعه و سرافرازی این سرزمین.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری اتاق تهران، تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹، کدخبر: ۶۴۰۶۷، www.tccim.ir