آقای غلامرضا مصدق با برداشتی خطی و صفر-یکی مدعی شده است که شرایط فعلی کشور در حوزه اقتصاد، شبیه شیر نری با پوست و استخوان است. تحلیلی اشتباه و برخوردار از سوگیریهای شناختی فراوان که محور تمامی مولفههای توسعه را صرفا در اقتصاد دیده و غیرباورمند به راه سوم و پیچیدگیهای بازیهای کلان سیاسی-مدیریتی است. گویا نویسنده اعتقادی به اقتصاد مقاومتی، بهره ور سازی سیستم، اثرات کاهش موانع تولید روی جهش اقتصادی، روشهای متعدد مهندسی بودجه و مالی، تاب آوری در شرایط بحران و ..، ندارد. به منظور آشنایی خوانندگان وبا هدف روشنگری در خصوص برخی از تحلیلهای اشتباه، اقدام به انعکاس متن ایشان شده است. نقد نظرات آقای غلامرضا مصدق به معنای زیر سوال بردن شخصیت بالای علمی و اجرایی ایشان نبوده و صرفا نوعی رویکرد گفتمانی است. . لازم به توضیح است، کارشناسان اقتصادی فعال در پایگاه تحلیلی خبر شعار سال، آمادگی مناظره رسانهای در این خصوص را دارند.
شعار سال: شیرهای نر وقتی اندک اندک پیر میشوند و در رقابت با شیرهای جوانتر شکست خورده و از گله رانده می شوند، به دلیل کهولت سن و فقدان بنیه جسمی قادر به شکار کردن انفرادی نیستند. مدتی با لاشه خواری و ربودن طعمه شکارچیان ضعیفتر از خود گذران زندگی می کنند، ولی این شیوه تغذیه رافع نیازهای غذایی آنها نیست، بدن شیر برای رفع کمبود تغذیه شروع به مصرف چربیها و بعد از اتمام ذخائر چربی بدن سراغ مصرف عضلات میرود، بعد از مدتی از آن یال و کوپال با شکوه و عضلات قوی فقط پوست و استخون باقی مانده و نهایتاً مرگی رقت انگیز برای سلطان جنگل رقم می خورد.
اقتصاد ایران در سالهای اخیر وضعیتی مشابه شیرهای نر رانده شده از گله را دارد. رشد منفی و یا ناچیز درآمد ملی در سالهای متوالی آئینه تمام نمای تحلیل رفتن تدریجی اقتصاد ایران است.

هر چه را که بخواهیم از خارج بخریم باید گرانتر از قیمت معمول بخریم، بالعکس هر آنچه بخواهیم به دنیا بفروشیم باید زیر قیمّت جهانی بفروشیم، آنچه را زیر قیمّت می فروشیم پولش را به ما نمی دهند (تا در آینده نامعلوم رفع تحریمها آنرا به ما برگردانند، بعبارتی دریافت وام کلان بدون بهره کشورها از ایران)، برای انتقال پول صادرات و واردات اگر در شبکههای هزار توی غیر رسمی انتقال، پولها گم و گور نشوند، گاهاً باید تا ۱۵٪ هزینه انتقال به واسطهها بدهیم. انواع قیمت دلار فردوسی، دبی، هرات و ... در بازار هست که تفاوت قیمتهای آنها گاهاً تا هزار تومان در هر دلار یکسره به ضرر ما به جیب دلالان خارجی میرود. سود معمول کسب و کار در دنیا حداکثر ۵٪ است، اما ما برای برداشتن هر گام معمولی در پروسه صادرات و واردات باید چند درصد باج به این و آن بدهیم.
اگر با قیمت چند لا پهنا قادر به خرید ماشین آلات و تجهیزاتی از خارج شویم به بهانه تحریم، گارانتی و خدمات بعد از فروش ندارند. همه تخم مرغهای خرید تجهیزات و مواد بخش تولید ما در سبد کالاها و مواد بی کیفیت و گران چینی گذاشته شده است.
از مزیتهای توریسیم، سرمایه گذاری خارجی، رقابت در بازارهای خارجی، استفاده از نظام مالی بین المللی، ترانزیت (کالا، مسافر، نفت و گاز) و ... یا کاملاً محروم هستیم و یا از در صد ناچیزی از ظرفیت آنها استفاده میکنیم. در هیچ بلوک اقتصادی جهانی بجز بلوک بی خاصیت اکو عضو نیستیم. کشورهای به اصطلاح متحد ما مثل روسیه با تحریم نفت ما، سریعاً جای خالی ما را پر میکنند و شرکتهای چینی زودتر از شرکتهای غربی پروژههای سرمایه گذاری خود در ایران را رها میکنند.
علاوه بر محرومیت از فرصتها و موانع پیش روی اقتصاد ایران که ذکر آنها در بالا رفت میتوان فهرستی بلند بالا تهیه کرد که در حال بردن اقتصاد ایران به ته دره هستند. رقبا و دشمنان منطقهای ایران فارغ از مشکلاتی که ما با آنها مواجه هستیم همگی در حال گذران زندگی عادی خود هستند و شکاف اقتصادی ما با آنها هر روز عمیقتر میشود، تعمیق این شکاف از هر تهدید نظامی خطرناکتر است و بدتر از آن اینکه هیچ چشم انداز امید بخشی برای برون رفت از این وضعیت دشوار وجود ندارد.
قدرت سیاسی - نظامی هر کشور نشأت گرفته از قدرت اقتصادی آن است، استمرار تورم و بیکاری دو رقمی، رشد منفی و یا ناچیز تولید ملی و باج دادن به همه دنیا برای مدت طولانی سرانجامی بجز فروپاشی ندارد. ابر قدرت قوی شوکت شوروی بدون شلیک یک گلوله از طرف دشمنانش به دلیل ناکارآمدی اقتصادی سقوط کرد.
غلامرضا مصدق مدیرکل سابق صنایع لرستان
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از فضای مجازی