با توجه به تفکر مدرن امروزی در ایجاد بافت شهری، آیا میتوان از تجربیات گذشتگان در ایجاد بنای شهری امروز بهره برد؟با وجود اینکه امروز در جهانی زندگی میکنیم که تفکر و اندیشه مدرن بر آن غلبه کرده است و جوامع مختلف تحت سیطره نظامهای مختلف اجتماعی و تمدنی قرار دارند، اما این مسئله بدان معنی نیست که دیگر امکان هیچ تفکر و اندیشه و نهایتاً تمدن دیگری وجود ندارد. اولاً تاریخ ظهور و افول تمدنها به وضوح نشان میدهد که امکانهای تاریخی فراوانی وجود دارد. در جهان غرب نیز اگر به انتقادات متعددی بنگریم که به خیلی از مسلمات اندیشه غربی بهویژه در حوزه معماری و شهرسازی وجود دارد، متوجه میشویم که نگاههای کمیگرایانه، فنسالارانه و مکانیزمی به انسان و شهر زیر سؤال رفته و به مباحث اجتماعی و فرهنگی ذیل اندیشههای پستمدرنیستی توجه زیادی شده است.
بنابراین، زمانی که به فلسفه تاریخ میاندیشیم، امکان اندیشه و تفکر متفاوت نیز کاملا وجود دارد. سابقه و تاریخ تمدنی ما نشان میدهد که در گذشته این سرزمین یعنی هم در دوره باستان و هم در دوره اسلامی، تمدنهای بزرگی را مبتنی بر اندیشه خود شکل دادهایم و این امکان همچنان نیز وجود دارد. پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر اندیشه اسلامی خود نشانهای از ظهور دوران جدید در جهان مدرن است که اندیشمندان مختلفی در این حوزه اظهار نظر کردهاند.
در مورد استفاده از تجربیات گذشتگان که امری بدیهی است نیز باید گفت که اصولا انسان بدون تجربه تاریخی و بدون حافظه تاریخی به موجودی بیهویت تبدیل میشود. این امکان در طول تاریخ وجود داشته است که انسان به تجربه تاریخی خود بنگرد. بسیاری از نظامها و رفتارها و سبکهای امروز در حوزه معماری و شهرسازی، حاصل این تجربه تاریخی است. برای مثال اینکه در مناطق کویری سبک خاصی از معماری و شهرسازی شکل گرفته و سبک متفاوت دیگری در مناطق حاشیهای دریای خزر یا مناطق کوهستانی وجود دارد. تجربه تاریخی تمدن ایران سبب شده است که اجتماعات ایرانی به مرور به یکسری از اصول و روشها دست پیدا کنند که متناسب با بوم زندگیشان پایداری قابل توجهی دارد.
البته استفاده از تجربه گذشتگان و بهرهگیری از سنت تاریخ و تمدن به هیچ وجه به معنی بازگشت به گذشته نیست. زمانی که از معماری و شهرسازی ایرانی ـ اسلامی صحبت میکنیم، این مسئله به هیچ وجه بدان معنی نیست که یکسری شکلها و طرحها را شکل دهیم که در سبکهای تاریخی ایرانی ـ اسلامی وجود داشت، بلکه باید به این موضوع پی ببریم که چه اصولی مورد توجه گذشتگان بود و از چه روشهایی در هنر معماری استفاده میکردند تا بتوانیم از آورده آنها برای امروز استفاده کنیم. با احترام به تمام دستاوردهای تجربی روز، جهان مدرن نیز با وجود تمامی پیشرفتهای فناورانه، به عنوان یک مدل زیست متفاوت و تجربه بزرگ برای ما محسوب میشود، یعنی تاریخ تجربه غرب مدرن و بسیاری از آوردههای آن برای ما حائز اهمیت است.
با توجه به توضیحاتی که ارائه دادید، دلیل انبساط خاطر مردم از مشاهده سیمای شهرهای قدیمی ایران در چیست؟دلیل اینکه مردم از تماشای سیمای شهرهای قدیمی کشور لذت میبرند، یادآوری خاطرات و حس خوبی است که از زیبایی آنها به دست میآورند. معمولا عموم آثار تاریخی و تمدنی این ویژگی را دارند. یکی از ویژگیهای اصلی شهرهای کهن و آثار معماری ایرانی ـ اسلامی، تناسب هویتی و فرهنگی این آثار با مردم است. مردم جامعه به نوعی تجسم اصول و ارزشهای خود را در این آثار مشاهده میکنند. همچنین، آثار و ابنیه تاریخی تأثیر بسزا و ارزشمندی در هویتبخشی به جامعه دارند. علاوه بر این شهرهای قدیمی برخلاف شهرهای امروزی هم پاسخگوی نیازهای مادی و زیستی افراد بودند و هم نیازهای روحی و روانی و معنوی جامعه را برطرف میکردند.
آیا سیمای شهری امروز حس آرامش و به یاد خدا بودن را به جامعه منتقل میکند؟اگر تذکردهندگی و متذکر بودن را یکی از ویژگیهای سیمای شهری با رویکرد ایرانی ـ اسلامی بدانیم، نمیتوان این ویژگی را برای تمامی شهرها در نظر گرفت، اما زمانی که به سیمای شهرهای امروزی مینگریم، درمییابیم که حتی ابتداییترین جزئیات از جمله تناسب، تعادل و توازن، که جزء اصول نظمدهی به سیمای شهری است، در سیمای شهری امروز وجود ندارد. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت که ویژگیهای کیفی و اساسی را که تناسب فرهنگی و هویتی با جامعه دارند در این سیمای شهری مشاهده کرد.
امروز نه تنها سیمای شهرهای ما چنین ویژگیهایی را ندارد، بلکه حتی به دلیل اقدامات متعددی همچون فروش تراکم با آشفتگی و هرج و مرج و التقاط در سیمای شهری مواجه هستیم. سیمای شهری ترکیبی از نمادها، نماهای ساختمان و منظر شهری است که باید طبق اصول ویژه خود احداث شود، اما امروز نوعی ولنگاری در نماهای ساختمانی شهرهای کشور وجود دارد که نشان میدهد حتی اصول ابتدایی مربوط به منظر شهری را در مورد شهرهایمان رعایت نکردهایم.
البته در بعضی از شهرها مانند تهران کمیتهای ویژه نمای شهری در شهرداریها مستقر شده است که اقداماتی را در این حوزه انجام میدهد، اما به هیچ وجه نمیتوان گفت که شهرهای موجود ما حائز ویژگیهای سیمای شهری مطلوب هستند. امروز با اغتشاشات بصری متعدد در سیمای شهری مواجه هستیم که براساس مطالعات مختلف، منتج به اغتشاشات و اختلالات روحی و روانی میشود، یعنی تأثیر سیمای شهری بر رفتار انسانی به موضوعی کاملاً بدیهی تبدیل شده است که در این حوزه وضعیت مناسبی نداریم. به عنوان نمونه، نمادهای شهری یکی از اجزای اصلی در سیمای شهری هستند که تأثیر فراوانی در زیباییسازی محیط و هویتبخشی و ایجاد حس مکان در افراد دارند، اما متأسفانه در شهری مانند تهران و میدان انقلاب، که قلب این شهر محسوب میشود، نماد این میدان که الهامگرفته از انقلاب اسلامی و نقش مردم در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی است، پس از ۴۰ سال به راحتی حذف و نمادی جایگزین آن شد که تناسب هویتی و فرهنگی با جامعه ندارد. گاه خواسته یا ناخواسته داشتهها و نمادهای فرهنگی و شهری را از بین میبریم و در این باره توجه علمی و دقیقی در مدیران شهری و فرهنگی وجود ندارد.
برای دستیابی به شهری که توانایی برطرف کردن تمامی نیازهای مادی و معنوی مردم را داشته باشد، چه باید کرد؟دستیابی به شهر مطلوب و شهری که به تمام نیازهای مادی و معنوی پاسخ دهد دور از ذهن نیست، منتها عوامل مختلفی باعث شده که طی صد سال گذشته به واسطه شهرنشینی و شهرگرایی سریعی که در کشور رخ داده، نتوانستهایم در مورد شهرسازی و برنامهریزی شهری طبق قاعده و اصول رفتار و عمل کنیم. طی این سالها همواره درصدد بودهایم که توسعه شهری را به نحوی کنترل کنیم، اما نتوانسته ایم توسعه برنامهریزیشدهای را ایجاد کنیم که با داشتههای فرهنگی و تمدنی و نیز اصول و ارزشهای جامعه متناسب باشد.
شهرهای کشور تحت فشارهای اجتماعی و سیاسی و بازار شکل گرفتهاند تا اینکه مبتنی بر منطق و تدبیر خاصی باشند و اصول و دستورالعمل ویژهای داشته باشند. دستیابی به شهری که پاسخگوی تمامی نیازهای ساکنین شهر باشد کار سختی نیست، منتها باید اراده چنین کاری وجود داشته باشد و مسئولان و شهرسازان کشور به این موضوع توجه کنند که این شهر را برای چه افرادی میسازند و چه کسانی قرار است در شهر زندگی، رفت و آمد، فعالیت و تفریح کنند. مهمترین مؤلفه این مسئله نیز توجه به ویژگیهای فرهنگی مردم است.
البته مسئولان اشراف کاملی به نکات علمی و تخصصی مسئله شهرسازی دارند، اما مشکل اصلی در اجرای اصول، مقررات و آئیننامههاست، یعنی اگر بتوانیم به داشتههای خود عمل کنیم، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. باید بتوانیم تصویر شهر مطلوب را عمومی و نیز به خوبی در رابطه با آن گفتمانسازی کنیم تا مورد پذیرش عموم قرار گیرد. باید مزایای شهری تصویر شود و نگاه درست و علمی به اصول سیمای شهری در لایههای مختلف سیاستگذاری نیز برنامهریزی، طراحی و اجرا شود تا امیدوار باشیم که شهرهای ما در آینده بر این اساس شکل میگیرند و طراحی میشوند.
امکان تحقق سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی در معماری شهری کشور تا چه میزان وجود دارد؟چنانچه سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی را مجموعهای از رفتارهای مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی و ایرانی بدانیم، از آنجا که معماری و شهرسازی کنونی مبتنی بر این اصول و ارزشها سامان پیدا نکرده است، کمترین تناسب را با این سبک از زندگی دارد. به عنوان نمونه در شهرهای سنتی محوریت و مرکزیت با کاربری فرهنگی ابنیهای مانند مسجد و مراکز آموزشی بود، اما در شهرهای مدرن محوریت با مراکز تجاری است.
یکی از ویژگیهای شهرهای امروزی، ناسازگاری آنها با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است. نوع معماری خانهای که یک فرد مسلمان بتواند مجموعه رفتارهای فرهنگی و دینی خود را در آن بروز دهد، سازگاری چندانی با این رفتار ندارد. زمانی میتوان گفت که معماری و شهرسازی ما متناسب با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است که این نوع زیست ـ ایرانی اسلامی بدون هیچ مانعی امکان ظهور داشته باشد.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از ایکنا، تاریخ انتشار: ۱۴ مهر۱۴۰۰، کد خبر: iqna.ir/۴۰۰۲۲۲۳