شعارسال: حزب الله به اسرائیل تا ساعت ۱۵:۰۰ روز سوم نوامبر ۲۰۲۳ (روز جمعه ۱۲ آبان ماه) مهلت داده است که دست از حمله به غزه بکشد. سوال اینجاست که در صورت پذیرش یا عدم پذیرش این التیماتوم توسط اسرائیل ، چه پیش خواهد آمد?
برخی از تحلیلگران معتقدند که احتمال پذیرش پیشنهاد اتمام حمله اسرائیل به غزه پائین بوده و حملات اسرائیل با شدت کمتری، ادامه خواهد داشت و رفتار حزب الله را باید با نوعی محافظه کاری ،مورد تحلیل قرار داد. چرا که بعید است حزب الله و لبنان وارد جنگ مستقیم با اسرائیل شود.
در صورت تشدید حمله اسرائیل به غزه یا حمله اسرائیل به مرزهای لبنان،می توان حرکت حزب الله را در در سه حرکت بعدی تهاجمی-محافظه کارانه ، پیش خوانی کرد. در حمله اول، شاهد نوعی حملات موشکی سنگین روی اسرائیل خواهیم بود. در مرحله دوم با حمایت برخی نیروهای دیگر(سایر کشورها)، ضربات قابل توجه (از دو منظر سطح تخریب و نوع بازتاب جهانی) به تاسیسات اسرائیلی صورت میگیرد و در نهایت، درگیری وارد روند عادی تا زمان تصویب آتش بس طرفین در سازمان ملل، خواهد شد.
سوال بعدی این است که آیا اسرائیل حاضر به پذیرش هزینه این درگیری سه فازی با حمله احتمالی به لبنان یا تشدید حملات در غزه هست؟ بعضی از تحلیل گران (هرچند با شک و شبهه زیاد) معتقدند که اگر اسرائیل هزینه درگیری سه فازی با حزب الله را بپذیرد، به دنبال تشکیل کشور فلسطین با اجماع جهانی در محدوده تعیین شده خواهد بود. تشکیل کشور فلسطین، پسوند غاصب را از اسرائیلیها دور کرده و آنان با اتکا بر مصوبه قانونی جدید، مشروعیت خود را به مصوبات جهانی ارجاع خواهند داد.
آیا امکان اجماع نظر منجر به درگیری کشورهای اسلامی با اسرائیل وجود دارد؟ پاسخ مسلما منفی است. حتی خود حزب الله هم بعید است مستقیما وارد جنگ با اسرائیل شود.
آیا امکان اتحاد نهضتهای آزادی بخش برعلیه اسرائیل در یک جبهه واحد وجود دارد؟ باز پاسخ منفی است. بدلیل تحت لوا بودگی منافع، تاسیسات اقتصادی و نظامی اسرائیل در کشورهای مختلف با منافع، تاسیسات اقتصادی و نظامی آمریکا در کشورهای مختلف، امکان ضربه زدن هماهنگ و همه جانبه به آنها هم سلب شده باید پنداشته شود. چرا که آمریکا امکان و بهانه مداخله نظامی و ورود مستقیم به جنگ را پیدا می کند.
آیا روسیه یا ایران، تمایل یا مشروعیت لازم برای حضور مستقیم را خواهند داشت؟ تنها در صورت ورود مستقیم آمریکا به درگیری، ممکن است این اتفاق بشکل محدود رخ دهد. در غیر این صورت امکان پذیر نیست.
بر اساس توضیحات و پاسخ های احتمالی بالا اگر اسرائیل اقدان به تشدید حملات در غزه نموده یا وارد جنگ مستقیم با لبنان شود و یا وارد درگیری مستقیم با ایران گردد، نوع درگیری و الگو ضربه کاری فرامرزی وارده به اسرائیل و اسرائیل به ایران، با چه سناریوهایی دنباله گیری میشود؟ برای طرف حزب الله، احتمالا با حمله سایبری و جنگ ترکیبی و برای طرف اسرائیلی (در صورت تصمیم به تهاجم گسترده به حزب الله، حامیان و غیره)، و در خصوص درگیری با ایران با حمله موشکی یا تخریب گری نظامی در چند پالایشگاه ایرانی (بر اساس ادعاهای بیان شده توسط اسرائیلیها که در هر شرایطی باید هوشیاری برای حمله احتمالی در نیروهای ایران برای حفاظت از تاسیسات، برقرار باشد) ، ممکن است اجرایی شود.
تمامی مطالب بالا، صرفا نوعی سناریوپردازی اولیه بوده و مسلما عناصر دیگری میتوانند در این سناریو سازیها وارد شده و کل جریان و پیش بینیها را تحت تاثیر قرار داده و باعث نیاز به طرح سناریوهای جدید شوند.
اطلاعات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از متن:
در سال ۱۹۴۸ هنگامی که رهبران گروههای ترور در تلآویو، تأسیس رژیم صهیونیستی را اعلام کردند به دلیل تراکم جمعیت فلسطینی در دو منطقه کرانه باختری و نوار غزه، نتوانستند این دو منطقه را بخشی از رژیم جعلی خود قرار دهند لذا از آن زمان تاکنون آنها مترصد هر فرصتی بودهاند تا اشغال فلسطین را کامل کرده، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه را نیز به سرزمینهای اشغالی سال ۱۹۴۸، اضافه کنند. اضافه کردن این مناطق به اشغال اولیه فلسطین، از سوی صهیونیستها به اصطلاح، «الحاق» نامیده شده است.
نوار غزه درازای ۴۱ کیلومتر و پهنای ۶ تا ۱۲ کیلومتری و مساحتی برابر ۳۶۰ کیلومتر مربع دارد؛ نوار غزه نامش را از شهر غزه که بزرگترین شهر در منطقه نوار غزه است، میگیرد. بخشهایی از همین سرزمین کوچک هم به عنوان منطقهٔ حائل میان غزه و سرزمینهای اشغالی بهشمار میآید و از این رو برای ساکنان فلسطین استفاده از آن نشدنی است.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون