شعار سال: خاطره ما یاری میکند که روزگاری نام سازمان تامین اجتماعی به صندوق تغییر کرد اگرچه در تعریف سازمان آمده است که دو یا چند نفر که در یک ساختار مشخص برای تشکیل اهداف مشخص با هم کار کنند یک سازمان را تشکیل میدهند، اما صندوق یک تعریف تنزل یافتهای نسبت به مفهوم سازمان است که دنبال تحقق یک سری اهداف است و صندوقها ذاتا در اختیار سازمانها و نهادهای دیگر هستند و در حال حاضر نیز با این اساسنامه شاید دوباره نام سازمان به تامین اجتماعی برگشته باشد، اما در عمل همان کارکرد صندوق را برای دولتها دارد و از اموال آن بر خلاف سیاستهای رفاهی چند لایه به جای توسعه سیاستهای رفاهی در بستر بیمه، گاها در موارد امدادی و ... هم توسط دولتها استفاده میشود. اما چرا وقتی دولتها تامین اجتماعی را تحویل میگیرند نسبت به نابسامانی و ... ابتدا ابراز نگرانی میکنند و در نهایت بدون هیچ توفیری آن را در وضعیتی به مراتب بدتر تحویل دولت بعدی میدهند.
به جز بحث مربوط به پیری صندوقها و پیری جمعیت که مبتلا به تمام صندوقهای بیمهای دنیاست و البته برای آنها راهکار وجود دارد، اما معتقدم که در کل مدیریت و سیاستهای اعمال شده بر صندوق تامین اجتماعی در طول چند دهه اخیر مشکل داشته این مشکلات در ۱۶ سال اخیر دو چندان شده است که البته قصد ندارم از تلاشهای افراد پاکدستی، چون حافظی و مدیر خوش فکر و دارای اتوریته ای، چون سالاری در طی این دو دولت چشم پوشی کنم، اما سیر امور اصلا مناسب نبوده است.
دخالتهای سیاسی و حتی فراقانونی و ... منظور این بحث نیست و میخواهم به این نکته بپردازم که اساسا آیا سازمان تامین اجتماعی در طول این ۱۶ سال مدیریت حرفهای به خود دیده است؟
در تعریف وظایف مدیریت قاطبه پژوهشگران و اساتید بر ۴ وظیفه اصلی اتفاق نظر دارند
برنامه ریزی_سازماندهی_رهبری_نظارت
و برای مدبران ۴ مهارت را برای اجرای وظایف بر میشمرند که عبارتند از
فنی_انسانی_تحلیلی_طراحی
در تحقیقی که در سال ۱۹۸۸ توسط hrrssey و blanchard صورت گرفته، دویست تن از موفقترین مدیران عنوان کردند که از بین ۴ مهارت یاد شده مهارت انسانی یعنی نحوه ارتباط گرفتن و برخورد با کارکنان و مردم و جامعه هدف یا مشتریان از ۳ مهارت دیگر مهمتر است.
حالا بر گردیم به سازمان تامین اجتماعی که اولا یک سیستم ارتباطی موثر درونی در ارسال پیام و گرفتن پیام و کلا بی بهره است و بخش عمدهای از کارکنان این سازمان به دلیل نبود مهارت انسانی در مدیران و سیستم ارتباطی صحیح یا در راهروهای دادگاه و دیوان عدالت اداری حضور دارند یا اخیرا و در ۹ ماه اخیر در تجمعهای حقیقی و مجازی و من هرچه قدر فکر میکنم وقتی به پیامهای کارکنان و نگرش آنها را نسبت به سازمان و مدیریت سازمان در این ۹ ماه نگاه میکنم، هیچ دلیلی برای کارآمدی و موفقیت این سازمان از نظر علمی وجود ندارد ولو اینکه خط مشیهای نوین و قوانین ممتازی بر لوح طلا نوشته باشد، این سازمان در بخش مدیران و مهارتهای چهارگانه دچار مشکل اساسی است و هم در رفتار سازمانی به جد چالش دارد و مدیر عامل جدید قبل از هر نوع تلاشی برای سامان دادن این سازمان میبایست در بحث بررسی مهارتهای مدیران و دانش رفتار سازمانی دست به اصلاحات اساسی بزند، وگرنه علم ثابت کرده است که حتی امنیت اقتصادی و شغلی و در آمد مکفی هم ضمانتی برای درست کار کردن پرسنل و رسیدن یک سازمان به اهداف آن نیست.
یکی منابع استفاده شده: کتاب رفتار سازمانی پیشرفته / دکتر حسن زارعی متین
مهدی اسفندیار دانشجوی ارشد خط مشی و سیاست گذاری
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال"نه به عوام فریبی "