شعار سال: شهر رابطهای خنثی و برابر به لحاظ جنسیتی ندارد. جدا از ناامنی ساختاری شهر برای زنان که پشتیبان فرهنگ تجاوز است، تناسبات مردانه در معماری و شهرسازی (چنان که کتاب مرجع معماران یعنی نویفرت براساس تناسبات پیکر مردانه تنظیم شده است و تناسبات طلایی لوکوربوزیه، مردانه است) و نابرابری سهم زنان از مدیریت شهری، درهم تنیدگی مساله نابرابری جنسیتی با نابرابری طبقاتی در مقولاتی، چون مالکیت مسکن، خودرو، اشتغال، دستمزد و حقوق، موقعیت شغلی که در ایران به صورتی تشدید شدهتر با مناسبات حقوقی نظیر نابرابری ارث، نابرابری دیه، اصل تمکین تقویت شده است به شرایط متزلزل زنان در جامعه دامن زده است.
در این میان سیاستهای شهری نیز نسبت به جنسیت خنثی نیست گرچه از برنامه ریزی و بودجه ریزی حساس به جنسیت (gender responsive budjeting) طفره میرود. این سویه جنسیت گرا و البته تبعیض آمیز هم اشکال مستقیم دارد و هم اشکال غیر مستقیم.
در اشکال غیرمستقیم میتوان به اعیانی سازی و درهم شکستن اجتماعات محلی حامی زنان و همبستگیهای اجتماعی آنها، آزادسازی هزینههای حمل و نقل و تأثیر آن بر تنوع و تعدد تردد شهری زنان (بنابر ضرورتهای مختلف خانگی، خانوادگی و در صورت اشتغال زن، شغلی)، خصوصی سازی خدمات اجتماعی شهری و افزایش بارهای مراقبتی و حمایتی زنان (برای مثال تأثیر سیاست خودگردانی سرای محلات بر خانههای اسباب بازی و کانونهای مادر و کودک) اشاره کرد.
در زمینه اشکال مستقیم سویه جنسیتی سیاستهای شهری میتوان به سیاستهای تفکیک جنسیتی (از گرایش به بوستان بانوان به جای امن سازی بوستانها برای زنان تا طرح حصارکشی جنسیتی بوستان ها)، سیاستهای خانواده گرا (برای مثال کنار گذاشتن برنامه والدگری مشارکتی اداره کل سلامت و جایگزینی آن با سیاستهای واسطه گری ازدواج و بازاریابی فرزندآوری و همچنین تبلیغات گسترده اپلیکشن همدم با رویکرد ابزارگرایانه و جنسی به زنان) و نامرئی سازی زنان بی خانمان و خیابانی (فشار برای تعطیلی مرکز زنان آسیب دیده شوش و خانه زنان سرزمین خورشید)، طرد دگرباشان جنسی (طرح حصارکشی تئاتر شهر) و حمله و تقبیح زیست مجردی (طرحهای برخورد با خانههای مجردی) اشاره کرد.
شهر، ادامه سیاست است و سویه جنسیت گرا و مردانه سیاست شهری را باید در پیوند با سیاستهای عام جنسیت زده، چون قانون جوانی جمعیت و تبعیض جنسیتی در دستمزد و حق اولاد و عیال درک کرد.
در مقابل این سیاست شهری جنسیت زده که به تعبیر هانری لوفور در خدمت درساژ (دست آموز سازی) زنان است، باید از پیوند جنبش شهری و جنبش مبارزه با ستم جنسی گفت. باید به همبستگی همسایگی و خواهرانگی اندیشید. باید بازاندیشی در تقسیم کار جنسیتی و اجتماعی سازی آن را در متن مسکن اشتراکی جستجو کرد. باید خواهان حساسیت برنامه ریزی شهری به شاخصهای عدالت جنسیتی شد (چنان که به صورت دست و پا شکستهای شاخصهای عدالت جنسیتی جزئی از برنامه ششم توسعه شدند)، باید بودجه شهر را با حساسیتهای جنسیتی خوانش کرد و به چالش طلبید.
محمدکریم آسایش _کنشگر و پژوهشگر شهری
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی امتداد