برخی از تحلیل گران معتقدند که ریشه اغتشاشات شهریور ماه ۱۴۰۱ را باید در تئوری خالی کردن انرژی گسل برای وقوع خبری بزرگ و یا افزایش یکدستی ها در جمهوری اسلامی ایران، جستجو کرد (اعتقاد درست یا غلط، به برنامه ریزی شده بودن اغتشاشات و منتظر ماندن برای وقوع رویدادی خاص نظیر درگذشت مهسا امینی و به میان آوردن نمایشی دهه هشتادیها برای بیرون کشیدن هیجانات دیگران و خالی کردن انرژی گسل اعتراضات). اگر این تئوری درست باشد ، باید پرسید که آیا به طرف دیگر داستان یا انتظار نیروی معاند خارج نشین برای بهره برداری حداکثری از این میدان بازی یا حتی رویداد طبیعی اعتشاش ، فکری شده است؟ مسلما با تداوم اعتراضات دو طیف از خارج نشین ها ، شامل اپوزیسیون و براندازهای خارج نشین با رویکرد دشمنی و اعناد و برخی از مهاجران ایرانی ترک وطن کرده با رویکردی هیجانی، وارد گود شده و با تعریف طیفی از برنامهها، مشتمل بر همدردی با درگذشت مهسا امینی، دفاع از حقوق بشر در ایران، دعوت به شورش و اغتشاش سراسری، گرایش به زنانه کردن اعتراضات با محوریت حقوق زنان،تشویق گروه های خاص نظیر دانشجویان و غیره به تداوم اعتراض، قصد ابراز و تخلیه هیجانات و یا بهره برداری حداکثری برای دشمنی را دارند. در اینکه، به چه میزان میتوان در خصوص سناریو و گمانه صورت گرفته در خصوص برنامه ریزی شده بودن این میدان داری ها، مطمئن بود، جای سوالات فراوان است. اما نکته قابل اهمیت، رفتارشناسی قابل پیش بینی است که از طرف اپوزیسونها و براندازهای خارج نشین در حال دنباله گیری است. اگر این برداشتها صحیح باشد، لایه آنتی تز این میدان نیرو به چه سمتی خواهد رفت و خروجی نهایی به چه شکلی خود را نشان خواهد داد؟
شعار سال: برخی از منتقدین صحبت از برنامه ریزی شده بودن میدان داری های اخیر میکنند (متن به درست یا غلط این برداشت کاری نداشته و صرفا با فرض درست پنداری روایت، قصد سناریو سازی از میدان نیرو را دارد). اگر روایت خالی کردن انرژی گسل با هدف ارایه خبری بزرگ یا افزایش یک دستی ها در نظام ، درست باشد، با دو نشانه خاص باید مواجه باشیم. ارایه خبری بزرگ بعد از خالی شدن انرژی گسل و سرد کردن تدریجی کوره ناآرامی ها بعد از داغ شدگی. منتقدین بر اساس برخی ادله بیان میکنند که جوانان دهه هشتادی پتانسیل میدان داری این چنین و حضور عملیاتی در ناآرامی ها بشکل خود جوش را به هزار و یک دلیل نداشته و نخواهند داشت.
بر این قاعده، می توان تصور نمود که این گروه، پیشران ورود جریاناتی دیگر به داستان بوده و با این کار خالی کردن انرژی گسل دنباله گیری میشود (مخالفین درون سیستمی ، تئوری عامدانه بودن جریان اغتشاشات، تاکید روی مولفههای دینی و اخلاقی- انسانی در کشور داشته و راه اندازی چنین میدان بازی را امری بشدت بعید میپندارند).
ورای نوع و علل ناآرامی ها در داخل کشور( مهندسی شده یا طبیعی و خودجوش) ، رفتار دو گروه مهاجرین و اپوزیسیون خارج نشین قابل حدس زدن و پیش بینی است. رویکرد رفتاری مهاجرین ، عموما هیجانی و تا سرحد بیان همدردی و در مواقع حاد، اعلام مواضع اعتراضی نسبت به جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. حد اعلی برد این مواضع ، سو استفاده جریان اپوزیسیون خارج نشین و یا سو استفاده توسط برخی از دول متخاصم برای تشدید فشارها بر جمهوری اسلامی ایران است.
اما در خصوص اپوزیسیون خارج نشین باید بیان داشت که، بدلیل عدم انسجام در اپوزیسیون و براندازهای خارج نشین،نیازمندی به طی روندهای افزایش همگرایی ها احساس می شود، لذا واکنش ها با همدردی از درگذشت مهسا امینی شروع میشود و با دفاع از حقوق بشر درایران،ادامه یافته و سپس گرایش به زنانه کردن اعتراضات با محوریت حقوق زنان و مواردی همانند، دنباله گیری شده و منتظر تحلیل بافت اعتراضات مانده تا سناریوهای تکمیلی ارایه شود. در صورت ادامه اعتراضات و ناآرامی ها ، دعوت به شورش و اغتشاش عموما کور و بی سر، دنبال می شود. در گام بعدی ،گروه های خاص هیجانی و دارای پتانسیل سنت شکنی( نظیر دانشجویان) را وارد میدان می کنند. بشکل زنجیروار اعتراضات دانشجویی را به هم متصل کرده تا گروه بعدی ایجادکننده ناآرامی ها ، مهیای ورود به میدان شود. به صحبت های مجریان ایران اینترنشال توجه کنید.
بعد از تشریح فضای تز داستان، نوبت به سناریوسازی برای فضای آنتی تز، یا اقدامات متقابل می رسد. در صورت وقوع پیش بینی های موقعیتی تشریح شده، فضای شروع انتی تز بازی برای دو طرف را فراهم خواهد شد.داخلیها ضمن افزایش یکدستی ها، توسعه نفوذ در ساختار و تشکیلات معاند خارج نشین را دنباله گیری میکنند و برنامه ریزی برای هدایت جمعیت مهاجر در کشورهای مختلف را در دستور کار قرار می دهند. معاندین خارج نشین، هسته سازی تخصصی در داخل ایران را دنباله گیری و برنامه ریزی مینمایند (نظیر هستههای سایبری، هستههای ماموریتی برای اجرای یک کار خاص که بشکل شبکهای توسط خارج نشین از سرشاخههای مختلف در حال دنباله گیری است، تیم یابی داخلی از مخالفین جمهوری اسلامی بشکل هستهای و متمرکز، هستههای کاملا متمرکز فناوری محور و...).در دوره آنتی تز، اوضاع به ظاهر آرام بوده و طرفین هم احساس پیروزی خاص دارند ، اما تغییرات بنیادین در حال دنباله گیری است.
بعد از طی دو مرحله تز و انتی تز داستان، نوبت به مرحله مواجه یا سنتز می رسد( حضور خروجی ها، پیامدها و جهت گیری های جدید با یکدیگر در موقعیت زمانی-مکانی خاص) . سنتز داستان یا مواجه بزرگ، زمانی شروع میشود که یکی از طرفین درگیری (نیروهای نظام یا معاندین خارج نشین) دچار غفلت شده،یا طرفین درگیری دچار آسیب حضور نیروهای خودسر سلیقه محور باشند و یا نیروی سازندگی (قدرت حضور) طرف مقابل درگیری ، بشدت ارتقا یافته باشد. بدلیل چند لایگی، چندکانون بودگی تمرکزگرایانه بازی، سیال بودگی شدید بازی، بازی در بستری بنام جامعه و نوع گرایشات و نیازها و انگیزههای آن، چند رویدادی بودن بازی (قرار نیست که کل فضای سیاسی، حول همین بازی جلو رود و رویدادهای مختلف انسان محور، طبیعی یا حوادث ، نیز در حال وقوع هستند)، ارتباط میدان بازی با فضاهای کلان سیاسی و مواردی همانند ،پیش بینی خروجی های مرحله سنتر بازی، به راحتی امکان پذیر نبوده و نیازمند رصد مستمر میدان نیروی موجود است .
امیدواریم هرچه که باشد،
مولفههای تامین منافع ملی، دین مداری و اخلاق گرایی، نگاه بینانسلی و تمدنی در قاعده بازی طرف داخلی، با
حساسیت خاص خصوصا نسبت به شهروندان ، دنباله گیری شود.
چه این میدان ساختگی باشد و چه فرآیندی ناآرام کننده باعث ایجادش بوده باشد،آرامش امنیتی انتهای داستان، قابلیت چندانی برای جشن گفتن ندارد،چرا که هنوز پاسخی به نارضایتی ها داده نشده و رضایت مندی های مورد انتظار تحقق نیافته است. صحبت های روح الله ایزدخواه، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی هم موئد همین تاکیدات است.
ایزدخواه می گوید که دوره بازی اصولگرا و اصلاح طلب و بازی انقلابی و ضدانقلابی گذشته است. من متاسفم که باید جواب یک مجری آن طرف آبی را بدهیم. من متاسفم که بعد از ۴۳ سال آرامش امنیتی در خیابانهای کشور را دستاورد حساب میکنیم.رهبر انقلاب چندبار باید اشاره کنند مردم ناراضی هستند؟
سناریوی طبیعی و غیربرنامه ریزی شده بودن اغتشاشات :
اگر پیش فرض ما این باشد که اغتشاشات ریشه طبیعی داشته و غیر برنامه ریزی شده بودند، لذا ماهیت آن را باید ماهیت شورشی دانست(در مقابل انقلاب، جنبش و اصلاحات). شورش ها ، فوران خشم و نفرت و انتقام گروه هایی از مردم می باشند که سه خصوصیت مشترک نارضایتی از وضع موجود + ناامیدی از اصلاحات و تصور به بن بست رسیدگی آن + ناامیدی از آینده و ندیدین هیچگونه آینده روشن دارند. شورش ها بدلیل افزایش فشار و تشدید تحقیر و نداشتن نقش و جایگاه مشارکتی و تامین شدگی در جامعه بروز و ظهور می یابند. بی قاعده هستند، سطحی بوده و بدون تحلیل هزینه-منفعت صورت می پذیرند. بر این قاعده ، با نوعی شورش افراد تحت فشار مواجه می باشیم.
آنتی تز مقابله با شورش با توجه وجود نوعی رادیکالیسم تاریخی در فرهنگ ایرانی( مواجهه با امر مطلق و ارایه درخواست هایی فراتر از توان و قدرت پاسخگویی فردی و جمعی جامعه و بالطبع ایجاد سه گروه منفعل ، گروه ظاهر ساز و منافق و گروهی که در این شرایط برای خود مشروعیت اعمال قدرت قائل هستند) ، با تشدید سرکوب و عدم عقب نشینی و اصلاح مواجه شده و بعد از مدتی در ظاهر و لایه بیرونی بی رنگ شده و به انفعال می انجامد. اما در لایه زیرین ، تنوع و ریشه گیری داشته و با دامنه های زمانی مختلف، ظهور و بروز می کند و آنقدر ادامه می یابد که باعث تغییر ( از نوع اصلاح یا تغییر بنیادین) شود.
سنتز کار اینکه، شورش ها می توانند شکل جنبش به خود گرفته و مسلما باعث ایجاد تغییر حتی در سخت ترین هسته ها در میان و طولانی مدت می شوند.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال