پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۶۶۰۲۴
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۸
از قول اميركبير نقل مي كنند كه: ابتدا فکر می كردم مملکت وزیر دانا می خواهد، بعدها فکر کردم مملکت شاه دانا مي خواهد، ولی آخر به این نتیجه رسیدم مملکت فقط مردم دانا می خواهد و بس"
شعار سال :  از قول اميركبير نقل مي كنند كه:ابتدا فکر می كردم مملکت وزیر دانا می خواهد، بعدها فکر کردم مملکت شاه دانا مي خواهد، ولی آخر به این نتیجه رسیدم مملکت فقط مردم دانا می خواهد و بس".
در مقطع  كارشناسي شاگرد اول شدم و در مقطع كارشناسي ارشد مدال طلا گرفتم(Gold Medalist). به همين دليل از ٥ دانشگاه بزرگ در ٥ كشور پيشرفته پيشنهاد بورس تحصيلي در مقطع دكترا دريافت كردم.  اينكه بورس تحصيلي از كشور بيگانه اي بگيرم و بعد هم به ايران بر نگردم براي خدمت را در آن مقطع، خيانت نابخشودني مي دانستم. به همين دليل بورس دانشگاه تربيت مدرس را  پذيرفتم و بعد از پايان مقطع دكترا كه اين مقطع را نيز با موفقيت به پايان رسانيدم، در بهمن ماه ١٣٧٢ به كشور برگشتم و از ابتداي سال ١٣٧٣ كار خود را در دانشگاه تربيت مدرس شروع كردم. ابتدا خانواده را در خوزستان گذاشتم تا منزلي اجاره كنم. در نهايت بعد از كلي دوندگي، آپارتمان دو خوابه اي را نزديك ميدان دوم صادقيه  با شرايط نه چندان مناسب با اجاره ماهيانه ٥٥ هزار تومان اجاره كردم. بعد از ٢ ماه كه حقوق دريافت كردم با كمال تعجب فيش حقوقي ام   ٤٤ هزار تومان و دريافتي ام  زير ٤٠ هزار تومان بود.  حال به ياد شعر فردوسي افتاده بودم كه:
به احوال آن كس ببايد گريست
        كه دخلش بود نوزده و خرج بيست
مانده بوديم كه براي گذران زندگي چكار كنيم.  تنها راه را در اين ديدم كه همسرم نيز  شاغل شود تا بتوانيم هزينه گذران زندگي را دو نفري تامين كنيم.
در همين حال دوستي داشتم كه نماينده مجلس بود و يك شب به ديدن ما آمد. ايشان متوجه مات و مبهوت ماندن من بود. در  حالي كه صحبت مي كرد، ديد كه من به فكر فرو رفته ام. پرسيد چه شده است. گفتم مانده ام كه اگر يك استاد دانشگاه حقوقش كفاف اجاره خانه اش را ندهد، چگونه مي خواهد فكري آرام داشته باشد و در كشورش اثربخش باشد. گفت سه شنبه بيا مجلس. قبول كردم و سه شنبه رفتم مجلس و در جايگاه  مهمانان مجلس نشستم. رييس مجلس درگوشي با بغل دستي ها صحبت مي كرد. برخي چرت مي زدند. برخي راه مي رفتند. برخي سر صندلي روزنامه مي خواندند. خلاصه بي نظمي كه چه عرض كنم،  همانند امروز هرج و مرج كامل بر فضاي مجلس حاكم بود. نماينده دولت نيز در مورد لايحه بسيار مهمي بعد از سخنگوي كميسيون مربوطه پشت تريبون قرار گرفت و بدون اينكه كسي به حرفش گوش دهد از لايحه دولت دفاع كرد. وقت راي گيري چون كسي گوش نداده بود، آن لايحه  مهم كه در صورت تصويب به نفع كشاورزها بود، راي نياورد و رد شد.  جلسه كه تمام شد، آمدم پايين و هرچه آن دوست اصرار كرد براي ناهار نماندم. به ايشان گفتم كه برايم سؤال بود كه  چرا وضع كشور اينگونه است كه يك استاد دانشگاه بايد نگران تامين معاش خود باشد ولي امروز بخشي از جواب سؤال خود را دريافت كردم. از ايشان خداحافظي كردم و تصميم گرفتم كه يك روز كانديداي مجلس شوم و به اين وضع آشفته  پايان دهم، زيرا معتقد بودم كه بخشي از اين اوضاع آشفته حاصل آشفتگي و نابساماني  قوه مقننه است كه حتي نظم موجود در كلاس اول ابتدايي را نيز ندارد.
بعدها كه  بيشتر كار كردم و اطلاعاتم  از اوضاع  كامل تر شد، متوجه اين نكته شدم كه  بخشي از مشكلات  مملكت حاصل نظم ستيزي و قانون گريزي است زيرا به دليل گزينش كار نابلدها و  افراد دست چندم كه مردم بالاجبار بايد از ميان اين ها انتخاب كنند، مجالس ضعيفي شكل مي گيرد كه نتيجه اش  نداشتن قوانين مدرن، برنامه هاي بلندمدت، ميان مدت و كوتاه مدت مدرن و نظارت عاليه علمي دقيق بوده و در نتيجه  بخشي از وضعيت اسفناك زندگي مردم  حاصل همين مجالس ضعيف است. خلاصه اينكه تا ظلمي آشكار و مضاعف بنام "نظارت استصوابي" وجود دارد، داشتن مجلسي قوي و قدر  و پاسخگو به امور روز،  يك سراب بيش نيست. در اينجاست كه به به ياد مترادف صحبت امير  دانا و كاردان افتادم كه:
"مملكت مجلس دانا مي خواهد".
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
امير كبير دانا روحت شاد

شعارسال، بااندکی اضافات و تلخیص برگرفته از کانال های تلگرام
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین