شعار سال: رئیسجمهور روحانی را میتوان یکی از روسایجمهوری دانست که کارنامه موفقی حداقل در باب کمی حضور در دانشگاهها داشته است. او با حضور امروز خود، هفتمین بار است که در بازه زمانی نیمه سوم مهرماه پا به دانشگاه میگذارد؛ سالهای 92، 95، 96، 97، 98 در دانشگاه تهران، 93 در دانشگاه شهیدبهشتی و 94 در دانشگاه صنعتی شریف، هفت دورهای بوده که روحانی سال جدید دانشگاهها را آغاز کرده است. البته این حضور وضعیت متفاوتی نسبت به برنامههای 16 آذر (روز دانشجو) دارد و حواشی آن به مراتب کمتر است، اما همین مراسم کوتاه نیز برای بخشی از دانشجویان بااهمیت است و ترتیب دادن این مراسمها میتواند فرصت مناسبی برای بیان دیدگاهها آن هم در مقابل رئیسجمهور توسط طیفهای مختلف دانشجویی باشد. البته امسال نیز براساس برنامههای اعلامشده تنها یک دانشجو به نمایندگی از دانشجویان به بیان دیدگاهها و مطالبات دانشجویی خواهد پرداخت که همین مساله نیز کم با حاشیه روبهرو نشده است.
تجربه 22 مهر 97
گرچه اکثر برنامههای آغاز سال تحصیلی رئیسجمهور با حاشیههای کمی برگزار شده، اما اتفاقات 22 مهرماه سال گذشته نشان داد این مراسم دستکمی از برنامههای 16آذر ندارد؛ سال گذشته در همین روزها بود که تعدادی از طرفداران حسن روحانی مقابل تالار شهید امینی تجمع کردند و با شعارهایی نظیر «صدامون رو بریدند با رأیمون پز میدن»، «روحانی بشنو صدای ملت»، «واعظی استعفا استعفا» و «وزیر بیکفایت استعفا استعفا» نسبت به وعدههای رئیسجمهور نسبت به تشکلهای حامی خود اعتراض کردند؛ تشکلهایی که روزی حمایت بیقید و شرط از دولت کنونی داشتند، اما عملی نشدن وعدهها و شکست «ایده» مرکزی دولت برای حل مشکل کشور آنها را به گوشهای از فضای جریانات دانشجویی برده است، اما این وعدهها مگر چه بودند؟
پای وعدههای خود ایستادهام!
شاید برای بسیاری از تشکلهای حامی دولت، این جمله رئیسجمهور که در 11
آذرماه سال 1396 در دانشگاه سیستانوبلوچستان گفت «پای وعدههای خود ایستادهام» و
با سوت و کف این طیف همراه شد «امید»هایی
را برای عملیسازی وعدهها حتی تا این زمان ایجاد کرده باشد، اما هرچه زمان جلوتر
رفت، این جریان خود را درگیر یک «بازی» دید. برای روشن شدن این مساله نیاز است یک
«تصویر هوایی» از یک بازه تاریخی ارائه داد. با آغاز ریاستجمهوری دولت یازدهم و
افزایش فعالیتهای بدنه دانشجویی طیف اصلاحطلب حمایتها از دولت آغاز شد؛ دولتی
که دال مرکزی خود را ایجاد توسعه در همگرایی با غرب دانست و با استفاده از ظرفیت
خود در وزارت علوم اقدام به تشکیل تشکلهای موسوم به «دولت ساخته» کرد.
این مساله تا جایی پیش رفت که یکی از مسئولان وزارت علوم دولت یازدهم،
که در آن زمان بهعنوان یکی از گزینههای وزارت مطرح بود، در گفتوگو با رسانههای
دولتی با افتخار عنوان کرده بود: «تشکلهای دانشجویی را در دانشگاهها فعال کردیم.
بیش از 150 تشکل دانشجویی جدید شکل گرفت و بهجد میگویم در هیچ دورهای ما چنین
وضعیتی نداشتیم. زمانی که دولت یازدهم روی کار آمد، در حوزه تشکلهای اصلاحطلب
کمتر از 10 تشکل فعال بود. در حالحاضر وزارت علوم مجوز فعالیت برای 120 تشکل
اصلاحطلب را صادر کرده است.»
این اظهارنظر گزاره تشکلهای «دولتساخته» را در کف دانشگاه تقویت کرد
و این تشکلها حتی از کوچکترین اقدامات دولت نیز حمایت کردند، البته رئیسجمهور
نیز در خلال صحبتهای خود در جمع دانشجویان طی آن سالها به تعبیری «هوای» این
تشکلها را نیز داشت، بهطوری که او در یک جمع دانشجویی درباره تشکیل تشکل موسوم
به «تادا» وعده داد: «در مورد اتحادیهای که شما طلب کردید، از وزرا سوال کردم،
وزرا گفتند در جلسه ما رای دادیم و یک نفر رای نداده است، من به غلامی تاکید کردم
اتحادیه «تادا» سریعتر شکل بگیرد.»
توجیهگر یا رادیکال!
اما هرچه زمان به جلو حرکت کرد و این تشکلها نه عمل به وعدههای دولت
را دیدند، نه موفقیت ایده مرکزی حل مشکلات کشور را، دچار یک «سرخوردگی» شدند و خود
را در یک دوراهی دیدند؛ از یک طرف بهدلیل تعلقات به «قدرت» نمیتوانست منتقد دولت
باشند و از طرف دیگر نیز حمایت از دولت، به معنی شریک در ناکامیها بود؛ پس این
تشکلها بهدنبال یک «راه فرار» برای
خود میگشتند که این راه یا باید به یک جریان «توجیهگرا» تبدیل
میشد یا فرمان را بهسمت «رادیکالیسم» تغییر جهت میداد؛ در همین نقطه بود که
صداهای عبور از روحانی
شنیده شد.
سر کار گذاشتن «تادا»ییها
یکی از تشکلهایی که هنوز هم سروصدای خاص خود را دارد و با تنفس مصنوعی هر از چندگاهی کنشهایی حول مسائل سیاسی در فضای مجازی منتشر میکند، تشکلهای اسلامی دانشجویان ایران موسوم به «تادا» است. این تشکل از لحاظ سیاسی طیف نزدیک به اصلاحطلب دولت (مشخصا طیف اسحاق جهانگیری) است که همین نزدیکی به حلقه اصلی دولت باعث شد طی سالهای اخیر از بیشترین حمایتها از سوی دولت برخوردار باشد، بهطوری که این جریان تنها تشکلی بود که موافقت نصفه و نیمه را برای تشکیل یک اتحادیه دانشجویی از سوی وزارت علوم و بهداشت جلب کرده بود و حتی این حمایتها در اظهارات حسن روحانی در زاهدان نیز دیده شد. اما هرچقدر از عمر دولت گذشت و وعدهها برای تاسیس این تشکل بهعنوان یک اتحادیه به حاشیه رفت، تاداییها به سمت کنش «رادیکالی» پیش رفتند و به یکباره از حالت حامی به منتقد «سرسخت» تبدیل شدند، بهطوری که در بیانیه روز دانشجو سال گذشته با زیرسوال بردن اقدامات دولت نوشتند: «دولت اعتدال حقا به بهترین نحو در ناامیدسازی مردم و دانشگاهها موفق بوده است.» البته این تشکل طی مدت اخیر دو کنش سیاسی از خود نشان داده است؛ در بهمنماه سال گذشته به بهانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در بیانیه باز هم دولت را به نقد کشیده و در ادبیاتی مینویسند: «امروز آیا براندازتر از بخشی از دستگاههای دولتی سراغ دارید؟ آن بخش که مطالبات مردم را سرکوب میکند، به سخره میگیرد و با بیتوجهی به آن پاسخ میدهد، جز دلسردی همین مردم چه کاری انجام میدهد؟» این جریان در بیانیه اخیر خود در خردادماه سال جاری طی نامهای به حسن روحانی با اعتراف به این مساله که دولت در حق این تشکل «جفا» کرده است، مینویسد: «آنچه برای ما قابلفهم نیست، جفایی است که دولتمردان شما در حق تشکلهای دانشجویی روا داشتهاند. درخواست تشکلهای اصلاحطلب و تحولخواه برای تاسیس اتحادیههای کشوری، بهرغم طی کلیه مراحل قانونی مندرج در آییننامههای مربوطه، مدتهاست روی میز مدیران دولتی شما خاک میخورد.»
«دولت ساختهها» در سردرگمی!
حالا رئیسجمهور درحالی خود را برای هفتمین تبریک آغاز سال تحصیلی آماده میکند که این حامیان در انفعالیترین حالت خود قرار دارند؛ اخیرا آذر منصوری، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در جلسهای به برخی از این تشکلها گفته که اصلاحطلبان پذیرای آنها هستند؛ موضعی که طی روزهای گذشته بگومگوهای زیادی را برای این تشکلها ایجاد کرده است. از یک سو دولت هنوز با وعدههای نصفهونیمه سعی در نگه داشتن این جریان برای خود دارد و از سوی دیگر آنها با افتادن در دامان «رادیکالیسم» راهی برای بازگشت نمیبینند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار 21 مهر 98، شماره: 163965