دو سال پیش که وحید جلیلی از «آن گروه خشن» نام برد و نامه معروفش را درباره مدیریت صدا و سیما نوشت تا به قول خودش گوشه ای از یک «تاریکخانه ۲۶ ساله» را روشن کند، خیلی از انقلابی ها گفتند کار او تمام است و باید به زودی شاهد به حاشیه رفتن جلیلی در جبهه فرهنگی انقلاب باشیم؛ پیش بینی ای که شاید بتوان گفت طی دو سال گذشته تا حدی محقق شد اما با حضور جبلی در راس رسانه ملی، گمانه زنیها برای بازگشت وحید جلیلی به متن فعالیت فرهنگی دوباره قوت گرفت.

حالا جلیلی قائم مقام رئیس سازمان صدا و سیما در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول این سازمان شده است؛ یعنی بخش مهمی از مدیریت همان «تاریکخانه ۲۶ ساله» که سال ۹۸ گفته بود، اکنون در دست خودش قرارگرفته است. کارنامه جلیلی نشان می دهد او از آن دسته فعالان فرهنگی است که در کنار نقدهای تیز و تند، آنجا که کار دستش افتاده عملکرد مطلوب و رویکرد تحول‌خوهانه‌ای هم ارائه داده است. از طرف دیگر او پایه گذار و مروج نگاه فرصت محور و ظرفیت اندیش به جای نگاه آسیب محور و تهدیداندیش در عرصه کار فرهنگی، هنری و رسانه ای است. یعنی نقد او علی رغم صراحت و گزندگی‌اش، نق زدن و غرغر کردن و برجسته کردن سیاهیها نبوده است.

بر خلاف تصویری که رسانه ها تلاش کرده اند از وحید جلیلی به عنوان یک چهره صرفا منتقدِ تند بدون سابقه موفق در امور فرهنگی ارائه دهند، سابقه او نشان می‌دهد هر جا حضور داشته، جریان ساز، تحول‌خواه و خلاق ظاهر شده است؛ چه زمانی که اوایل دهه هشتاد سردبیر ابرار شد و خبرنگارش در غلبه فضای سیاسی آن روزها از سخنگوی دولت اصلاحات درباره مرگ دخترک مستضعفی پرسید که داروی سرماخوردگی به دستش نرسیده بود؛ چه در اداره میراث آوینی در سوره؛ چه در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب و مجله راه و جشنواره عمار و چه در شهرداری مشهد. همین کارنامه و نگاه تحول خواهانه وحید جلیلی سبب شد در چند مقطع مورد تمجید رهبر انقلاب قرار بگیرد.

حضور در این مسئولیت برای وحید جلیلی، که روزی جدی ترین، صریحترین و تندترین نقدها را به مدیریت رسانه ملی داشته است و از موانع و پیچیدگیهای پیش روی خود کاملا آگاه است، بزرگترین آزمون دوران فعالیت فرهنگی اوست. موفقیت در این آزمون حمایت سایر دلسوزان جبهه انقلاب را نیز می طلبد؛ جلیلی به نوعی نماینده همه منتقدین انقلابی سیاستها و رویکردهای فرهنگی رسانه ملی طی دو دهه گذشته است و موفقیت و عدم موفقیت او در این جایگاه به پای کل جریان انقلابی فرهنگ در کشور نوشته می شود.

شجاعت او در پذیرش این مسئولیت مهم و قرارگرفتن در معرض این آزمون سخت انصافا قابل تقدیر است. او به خوبی می داند عدم کامیابی اش در این مسئولیت، از سوی رسانه ها به معنی پایان بیش از دو دهه تئوری پردازی تحول خواهانه و نقادانه او در عرصه فرهنگ و رسانه، روایت خواهد شد. اما از طرف دیگر پس از سالها تحول خواهی در عرصه فرهنگ، این یک فرصت طلایی برای او و جبهه فرهنگی انقلاب است که بتواند ادعاهای خود را اثبات کند و مسیر رسانه ملی را به سمت مردم، انقلاب و آرمانهای امام و رهبر انقلاب بچرخاند.

جلیلی در این مسیر باید به همه ظرفیت جبهه انقلاب توجه کند و علی رغم اینکه کادرساز و تربیت کننده نیروی خوبی بوده، نباید تنها به تیم خود بسنده کند. از سوی دیگر جریان فرهنگی انقلاب نیز نباید جلیلی را تنها بگذارد و تنها به بیرون گودنشینی و غر زدن و نق زدن اکتفا کند. متاسفانه طی همین یکی دو روز اعلام خبر انتصاب وحید جلیلی، برخی فعالان انقلابی در گروههای مجازی به گونه ای سخن می گویند که گویی منتظر شکست جلیلی و جبلی نشسته اند تا اثبات کنند وحید جلیلی هم فقط بلد بود نقد کند!

امروز با درایت و مدیریت رهبر انقلاب از شرایطی که به محاق رفتن امثال جلیلی‌ در فضای فرهنگی انقلاب به خاطر نقد یک جریان خاص و پرنفوذ را پیش بینی می‌کردیم به جایی رسیده ایم که فردی مثل وحید جلیلی علی رغم میل همان جریان پرنفوذ، در بالاترین سطوح مدیریت رسانه ملی قرارگرفته است.