شعار سال: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه طی یک سخنرانی تلویزیونی در ساعت ۵:۵۵ صبح دیروز پنج شنبه به وقت مسکو از آغاز تجاوز نظامی این کشور به منطقه دونباس واقع در شرق اوکراین خبر داد که حکایت از آغاز رسمی جنگ روسیه در خاک اوکراین داشت؛ جنگی که در کمتر از ۲۴ ساعت به بیشتر مناطق اوکراین حتی تا کیف هم تسری پیدا کرد. در این بین علاوه بر تاثیرات مخرب تجاوز روسیه به خاک اوکراین در ابعاد مختلف نکتهای که در این جنگ برای ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است به تاثیر تداوم و تشدید آن بر مذاکرات هستهای باز میگردد؛ لذا باید پرسید که آیا جنگ اوکراین باعث بن بست و شکست در مذاکرات وین، احیای برجام و لغو تحریمها خواهد شد؟ پاسخ به این سوال، محور گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل است که در ادامه از نظر میگذرانید:
سرانجام پس از ماهها گمانه زنی رسانهای و خبری و تحلیلهای کارشناسی از صبح امروز پنج شنبه تجاوز رسمی نظامی گسترده روسیه به خاک اوکراین، آن هم بعد سه روز از به رسمیت شناختن دو منطقه لوهانسک و دونتسک در شرق این کشور توسط کرملین آغاز شد. فارغ از تاثیرات ریز و درشت شروع این تجاوز روسها بر مناسبات اقتصادی، تجاری، امنیتی، دفاعی و ... اگر به صورت خاص روی تحولات دیپلماتیک و به ویژه مذاکرت وین تمرکز کنیم آیا تداوم تشدید جنگ اوکراین مذاکرات وین را به بن بست میکشاند؟
شما به تاثیرات ریزودرشت شروع جنگ اوکراین توسط روسیه اشاره داشتید. خوب بی شک نمیتوان بدون بررسی این تاثیرات جهانی تنها به مسئله مذاکرات وین بسنده کرد. چون آغاز جنگ نظامی در اوکراین توسط روسیه تاثیراتی در ابعاد جهانی دارد؛ بنابراین در گام اول باید آثار و تبعات جهانی این تجاوز روسیه بررسی شود و بعد از آن آثار موضوعی در عرصههای مختلف مانند پرونده مذاکرات وین مورد واکاوی قرار گیرد. ببینید من چندین بار در مصاحبه با رسانههای مختلف من جمله در گفتگو با شما عنوان کردم که کاش مذاکرات هستهای در وین به موضوع اوکراین فروخته نمیشد.
یعنی شما معتقدید امکان دارد احیای برجام وجه المصالحه جنگ اوکراین شود؟
من بارها عنوان کرده ام که کاش زودتر از اینها مذاکرات وین به نتیجه میرسید تا امروز نگران وقوع جنگ در اوکراین و تاثیرات مخرب آن بر مسائل مختلف به خصوص مذاکرات هستهای نبودیم. چون با آغاز جنگ در اوکراین، روسیه برای موازنه سازی علاوه بر ورود به خاک اوکراین تمام برگهای دیگر من جمله پرونده مذاکرات هستهای در وین را هم در راستای منافع خود به کار خواهد گرفت تا این موازنه سازی انجام شود؛ بنابراین من معتقدم مذاکرات وین میتواند به شدت تحت الشعاع آغاز جنگ در اوکراین قرار گیرد. حال اینکه در ادامه، جنگ اوکراین با چه شدتی تداوم پیدا کند به همان میزان مذاکرات وین هم تحت الشعاع این امر قرار خواهد گرفت؛ لذا در این بین تنها کشوری که بازنده است تنها ایران خواهد بود.
چرا؟
چون روسیه به خوبی از قبل میدانست در صورت موفقیت مذاکرات وین، احیای برجام و لغو تحریمها ایران میتواند در کمترین زمان به پتانسیل بالایی برای صادرات نفت و گاز به اروپا و دیگر کشورها بدل شود؛ لذا مسکو عملاً سعی کرد مذاکرات وین را از طرف جمهوری اسلامی ایران به دست بگیرد. در این بین متاسفانه و صد افسوس دولت رئیسی و باقری کنی هم به طور کامل مدیریت مذاکرات را به روسها سپردند تا عملا فضای مناسبی برای کرملین شکل بگیرد که اهداف و منافع خود را در وین پیش ببرد و نتیجه آن این است که تا امروز برجام و مذاکرات وین به نتیجه نرسید تا این مذاکرات به عنوان یک کارت برنده در اختیار روسیه قرار بگیرد. از دیروز پنج شنبه هم که پوتین جنگ در اوکراین را آغاز کرد یقین بدانید که کرملین نگاه دیگری به مذاکرات وین خواهد داشت.
چه نگاهی؟
همان طور که گفتم اگر قبل از جنگ اوکراین برجام به نتیجه میرسید و تحریمها لغو میشد ایران در وضعیتی که نفت به بالای ۱۰۰ دلار رسیده است میتوانست جایگاه خود را در بازار جهانی نفت و انرژی بازیابی کند و این مسئله هیچ گاه به سود روسیه نیست. چون ایران میتوانست یک گزینه جدی برای صادرات گاز مایع به اروپا باشد. اما متاسفانه همانگونه که بارها و بارها در طول ۴۳ سال گذشته شاهد بودیم مقامات جمهوری اسلامی ایران نسبت به تحولات جهانی غافلگیر شده است در جنگ اوکراین هم این غافلگیری به شدت مشهود بود. آن هم در شرایطی که بسیاری از کارشناسان داخلی و جهانی از آغاز جنگ و تجاوز روسیه به اوکراین از هفتهها و ماهها قبل هشدارهای لازم را داده بودند. اما در این بین متاسفانه این کارشناسان توسط رسانههای معلوم الحال در داخل ایران که وابستگی جدی به روسیه و چین دارند با اتهام، توهین، افتراء و تهدید همراه شدند.
به عبارت غافلگیری تهران اشاره داشتید. این گزاره را قدری کالبدشکافی کنیم. مشخصا جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین چگونه غافلگیر شد؟
موضع گیری دولت سید ابراهیم رئیسی و به خصوص وزارت امور خارجه در قبال تحولات اکراین یکی از بی خاصیتترین و بی ارزشترین موضع گیریهای طول تاریخ دیپلماسی ایران است.
به چه دلیل این اعتقاد را دارید؟
چون این موضع گیریهایی که مقامات جهوری اسلامی طی ۲۴ ساعت گذشته که از آغاز جنگ اوکراین میگذرد اتخاذ کرده اند با یک انفعال، وابستگی و سرسپردگی شدید ایران به روسیه همراه بود. وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه تا آنجا بود که دولت رئیسی و حاکمیت در ایران دورغها و تزویر پوتین و لاوروف مبنی بر عدم حمله نظامی به اوکراین را باور کردند؛ لذا جمهوری اسلامی هیچ کاری برای خارج کردن اتباع ایرانی در اوکراین نکرد و دولت و وزارت امور خارجه امروز در کمال استیصال و درماندگی و با دستپاچگی با فرستادن هواپیما به دنبال بازگرداندن اتباع خود هم در بحبوحه جنگ است. در صورتی که بسیاری از کشورها از روزها و هفتهها پیش با تذکرات جدی تمام اتباع خود را از اوکراین فراخواندند. این نتیجه وابستگی و سرسپردگی جمهوری اسلامی ایران به روسیه است؛ لذا این سرسپردگی تهران به کرملین یعنی افتادن جمهوری اسلامی ایران در دام جنگهای بی پایان و چالشهای بی انتهایی که مدیریت آن در دست روسیه است و در این بین جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از خاکریزها و برگهای برنده روسیه عمل خواهد کرد.
جناب فلاحت پیشه از تاثیرات جنگ اوکراین در مقیاس جهانی یاد کردید. مشخصا این تاثیرات در چه ابعادی خود را نشان میدهد؟
اولین بُعدش به احیای آنارشیسم جهانی باز میگردد. چون با وجود آنکه تا زمان الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه طی ۷۰ سال اخیر هیچ مرزی در اروپا تغییر پیدا نکرده بود، اما من معتقدم آنچه که از دیروز پنجشنبه در اوکراین میگذرد بسیار متفاوت از مسئله شبه جزیره کریمه است. چون اوکراین، اولین تجاوز نظامی روسیه به کل خاک یک کشور برای اشغال کام آن با هدف چند پاره کردن یک دولت - ملت است. یعنی معتقدم روسیه بعد از نابود کردن زیرساختهای نظامی، دفاعی، امنیتی و اقتصادی اوکراین سعی خواهد کرد که ساختار سیاسی اوکراین را هم در مسیر مدنظر خود تعریف کند. یک حکومت سیاسی کاملاً وابسته به کرملین تا دیگر روسیه نگران نفوذ مجدد اروپا، ناتو یا آمریکا در خاک این کشور علیه خود نباشد. پس اگر در سناریوی بعد از اشغال اوکراین توسط روسیه، الحاق کامل این کشور به خاک روسیه شکل نگیرد حداقل وابستگی سیاسی و دیپلماتیک کیف به کرملین در دستور کار پوتین خواهد بود. این سیستمی است که بسیاری از دیکتاتورها آن را در پیش میگیرند و پوتین هم در قامت هیتلر جدید و مدرن جامعه جهانی این مدل را پیاده میکند. به واقع روسیه به دنبال شبیه سازی مدل ژاپنی بعد از جنگ جهانی دوم در اوکراین است. یعنی اوکراین کاملاً وابسته و بدون ارتش و قدرت نظامی قابل توجه. در این مدل یک سامانه انتظامی برای مدیریت داخلی اوکراین توسط روسها شکل میگیرد که تحت قیمومیت مسکو عمل میکندو به دنبال آن روسیه با بهانه مقابله با نفوذ ناتو و آمریکا در خاک اکراین پایگاههای نظامی را در کل خاک این کشور ایجاد خواهد کرد و این یک روند بی پایان است که روسیه در ادامه میتواند آن را به کشورهایی مانند استونی، لتونی و ... تعمیر دهد. از این منظر جنگ اوکراین سرفصل جدیدی در شروع آنارشیسم جهانی است.
به چه دلیلی جنگ اوکراین میتواند شروعی بر آنارشیسم جهانی باشد. مسئله صرفا به تداوم تنش و جنگ باز میگردد یا دلایل دیگری برای وقوع این آنارشیسم متصورید؟
مسئله صرفا تداوم درگیری و جنگ نیست. ببینید از این به بعد چیزی به نام حقوق بینالمللی و پیروی از مقررات سازمانهای جهانی در راستای منافع ملی مشروعیت خود را از دست خواهد داد و کشورها بنا به اهداف خود حاضر به نادیده گرفتن این قوانین و حقوق بین الملل خواهند بود که در ادامه وقوع جنگهای جدید را به دنبال دارد و این نقطه عطفی در آغاز آنارشیسم جهانی است. اگر به سوال قبلی شما پیرامون تاثیرات جنگ اوکراین در مقیاس جهانی بازگردیم نکته مهم دیگر این است که از این به بعد شاهد رشد قارچگونه رهبران دیکتاتور و اقتدارگرا در تمام کشورهای جهان خواهیم بود؛ رهبرانی که با مواضع پوپولیستی سعی در ایجاد یک حکومت اقتدارگرا، توتالیتر و دیکتاتور دارند که تحت عنوان مقابله با تهدیدهای جهانی به دنبال مشروعیت بخشی به حکومت و اقدامات سرکوب گرایانه و تجاوزکارانه خود خواهند بود و در این بین جهان نیز با جنگهای جدید و مسابقات تسلیحاتی مواجه خواهد شد. ضمنا باید گفت که قطعاً بعد از جنگ اوکراین دور جدیدی از جنگ سرد در ابعاد جهانی به وجود خواهد آمد که دامنه آن علاوه بر اروپا میتواند به آسیا، آفریقا و کل دنیا کشیده شود. با توجه به مجموعه همین دلایل است که معتقدم باید مذاکرات وین قبل از بحرانی شدن پرونده اوکراین به نتیجه میرسید تا در این شرایط که نفت به بالای ۱۰۵ دلار رسیده است بیشترین سود آن نصیب کشور میشد.
حال به باور شما بنبست کامل مذاکرات وین در سایه آغاز جنگ اوکراین تا چه حد جدی است؟
اگر چه من نسبت به سایه سنگین آغاز جنگ اوکراین بر مذاکرات وین بدبینم، اما در همین شرایط باز هم اعتقاد دارم آغاز جنگ در اوکراین توسط پوتین این آمادگی و پذیرش مضاعف را در طرفهای اروپایی و آمریکا ایجاد کرده است که مذاکره بر سر پرونده فعالیتهای هستهای ایران هرچه زودتر به نتیجه برسد تا از یک طرف ایران بیش از پیش در زمین روسیه بازی نکند. دوما نفوذ مسکو در مذاکرات وین به پایان برسد و مهمتر از آن پرونده بسیار حساس و چالش برانگیز توان هستهای ایران هرچه زودتر حل و فصل شود تا به تبعش انباشت چالشها برای آمریکا و اروپا شکل نگیرد. از طرف دیگر اگر اروپا و آمریکاییها هرچه زودتر مذاکرات وین را به نتیجه برسانند میتوانند تمرکز بیشتری روی جنگ اوکراین و مقابله با روسیه داشته باشند.
در این بین سوالی که ذهن را درگیر میکند این است که ذیل تحلیل قبلی شما آیا با آغاز جنگ اوکراین، روسیه اجازه خواهد داد اروپا و آمریکا مذاکرات وین را هر چه زودتر به نتیجه برسانند که تمرکز جدی تری روی اوکراین داشته باشند. مضافا تا همین جای کار هم که تنها ۲۴ ساعت از جنگ اوکراین گذشته است نشان میدهد این جنگ متفاوت از الحاق شبه جزیره کریمه و یا اقدامات روسیه در اوستیا و آبخازیا در گرجستان است. چون روسیه تجاوز تام و تمام به خاک اوکراین را عملیاتی کرد و در عین حال تمام زیرساختهای این کشور را نابود کرد؛ بنابراین جنگ اوکراین، چه به الحاق لوهانسک، دونتسک، دونباس و دیگر مناطق شرقی اوکراین بینجامد یا اینکه پوتین با اشغال کل این کشور سودای الحاق کامل آن را به خاک روسیه در سر داشته باشد عملاً تا همین جا گسل بی سابقهای بین مسکو با غرب به وجود آمده که شدیدتر از دوران جنگ سرد است. حال در این گسل توان اروپا و آمریکا برای به نتیجه رساندن مذاکرات وین بیشتر خواهد بود یا روز روسیه برای ایجاد بن بست در وین؟
به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. اجازه دهید در این رابطه قدری صریحتر سخن بگویم. در این راستا تمام توییتهای اولیانوف مبنی بر اینکه به زودی توافق در وین حاصل میشود دروغ بود و در عین حال تمام ادعاها و مواضع پوتین و لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه هم در خصوص توهم بودن حمله روسیه به اوکراین یک تزویر روسی بود. یعنی روسیه در هر دو مسئله به جهان دروغ گفتند. اما نکته اینجاست که این این دو دروغ به هم وابسته بودند.
چگونه این دو دروغ به هم ارتباط دارند؟
ببینید روسیه سعی میکرد با دروغ در مذاکرات وین و بحران اوکراین به طور همزمان هر دو پرونده را در جهت منافع ملی خود پیش ببرد. یعنی با این دروغهای اولیانوف عملا روسیه به دنبال مدیریت مذاکرات وین با هدف به بن بست کشاندن گفت وگوها، ایجاد چالش در احیای برجام و عدم لغو تحریمها بود و از آن طرف پوتین هم با دروغهای خود در بحران اوکراین سعی کرد از یک طرف چهرهای دیپلماتیک از خود نشان دهد و در لایههای پنهان با اعزام نیروهای گسترده نظامی در کنار مرزهای اوکراین عملاً منافع خود را با حمله و تجاوز نظامی به این کشور محقق کند؛ بنابراین اگر امروز، هم به تحولات اوکراین و هم به مذاکرات وین نگاه کنیم میبینیم که هر دو مسئله در راستای منافع روسیه پیش رفتنند. متاسفانه نگاه غلط دولت دولت رئیسی و ضعف باقری کنی در پیشبرد مذاکرات با سپردن گفتگوها به اولیانوف باعث شد که فضا به طور جدی در اختیار روسها قرار بگیرد. پس جمهوری اسلامی ایران، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه در زمین روسیه بازی کرده و میکند، آن هم در شرایطی که تجربه تاریخی از گذشته تا به حال نشان داده است که بازی کردن در زمینه روسیه هیچ گاه هیچ منفعتی برای ایران به دنبال نداشته است. واقعیت امر آن است که آیندهای که روسها برای ایران رغم بزنند به هیچ وجه با توسعه، پیشرفت، آبادانی، صلح، ثبات و امنیت همراه نخواهد بود. چون روسیه، جمهوری اسلامی را یک خاکریز برای توسعه نفوذ در برابر غرب تصور میکند از این منظر روسیه هیچگاه به دنبال ایرانی قوی، قدرتمند و پیشرفته نیست. موید این نکته به عملکرد روسیه در دوره تحریمهای فعلی باز میگردد. در همین تحریمهای فلج کننده آمریکا، روسیه حتی حاضر نشد ۱۰۰ هزار بشکه نفت از ایران بخرد؛ بنابراین اگر جمهوری اسلامی ایران ابرچالش خود یعنی پرونده فعالیتهای هستهایش را به سرانجام برساند خیلی زود از سیبل چالشهای غرب خارج میشود و به تبعش میتواند ازفرصتهای مختلفی که در سایه احیای آنارشیسم جهانی شکل خواهد گرفت نهایت استفاده را ببرد. البته در این رابطه قدری تردید دارم، چون برخی جریانهای ذی نفوذ و صاحب قدرت در ایران اجازه چنین کاری را نخواهند داد که ایران مستقل از روسیه عمل کند. به هر حال این جریان در داخل کشور منفعت خود را در تداوم و تشدید چالش با غرب تعریف کرده است؛ لذا جریان مذکور با تحمیل کردن هزینههای اقتصادی، معیشتی و امنیتی به ملت همواره مانع توسعه، پیشرفت و آبادانی کشور طی چهار دهه گذشته شده اند. تا زمانی که راهبرد تنش زدایی در خارج و توسعه، پیشرفت و آبادانی در داخل کشور در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار نگیرد حتی اگر برجام به نتیجه برسد باز هم لغو تحریمها سود چندان زیادی برای مردم ایران به دنبال ندارد.
به جریان ذی نفوذ در داخل کشور اشاره کردید. اگر چه در داخل کشور جریانهایی مانند کاسبان تحریم، دلواپسان، اقتدارگرایان و ... وجود دارند که مصداق همان جریان ذی نفوذ مدنظر حضرتعالی هستند، اما در کنار آنها دو جریان پرقدرت روسوفیل و چینوفیل هم نفوذ و قدرت بالایی در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران دارند که البته در مواقعی همپوشانی با کاسبان تحریم، دلواپسان، اقتدارگرایان و ... دارند. حتی بخشی از این جریانها را هم شامل میشوند. حال اگر وقوع جنگ سرد بعد از بحران اوکراین اجتناب ناپذیر باشد ایران به واسطه نفوذ این جریانها تا چه اندازه به روسیه وابسته و سرسپرده خواهد شد؟
اگر به توان و قدرت داخلی در کشور بازگردیم به نظر من ایران جزو معدود کشورهایی است که در جهان مجبور خواهد شد که در جنگ سرد پیش رو انتخابی بین شرق و غرب داشته باشد. چون تمام دستاوردهای ایران یک دستاورد ملی است. همین دستاوردهای ایران باعث شده است که قدرتهای جهانی پای میز مذاکره با ایران بنشینند. دسته اول دستاوردهای ایران به دستاوردهای هستهای باز میگردد و دسته دوم دستاوردهای دفاعی است که نتیجه اتکا به توان داخلی است؛ بنابراین نباید با این قدرت خوداتکا تا به این اندازه خود را وابسته و سرسپرده به برخی کشورها به خصوص روسیه کنیم. در همین مسئله هستهای نیروگاههای خود ساخته ما در نطنز، فوردو و ... نسبت به نیروگاه اتمی بوشهر که توسط روسیه تجهیز و مدیریت شد به شدت مدرنتر و مجهزتر است؛ بنابراین ایران دلیلی ندارد که خود را ملزم به سرسپردگی به روسیه در این جنگ سرد پیش رو بکند. منفعت ملی ایجاب میکند که ایران نباید به هیچ وجه خود را وابسته به روسیه و سرسپرده به مسکو در جنگ سرد پیش رو بکند. باید سیاست توسعه در دستور کار قرار گیرد، به ویژه آنکه جنگ سرد جدید بعد از جنگ اوکراین به شدت متفاوت از جنگ سرد گذشته است. چون این جنگ به شدت متکثرتر از جنگ گذشته خواهد بود و کشورها انتخابهای زیادی دارند؛ لذا در این بین ایران هم میتواند وارد مناسبات اقتصادی گسترده با همه کشورها و همه بلوکها شود، بدون آنکه تعهد و سرسپردگی به کشور خاصی داشته باشد. مضافا واقعیت این است که روسیه در همه ابعاد به خصوص در حوزه نظامی و امنیتی، ایران را متحد و شریک راهبردی برای خود تعریف نکرده و نمیکند. چون مسکو زمانی کشوری را متحد راهبردی خود میداند که قدرتی در حد قدرت نظامی روسیه داشته باشد، اما جمهوری اسلامی ایران، نه این توان نظامی پیشرفته و هم طراز با روسیه را دارد و نه از آن طرف روسیه هم کمک و حمایتی برای افزایش توان نظامی ایران دارد. شما دیدید که در پرونده فروش موشکهای اس - ۳۰۰ همین روسیه چه بازیها و منتهایی بر سر ایران گذاشت و بعد از سالها این موشکها را به ایران تحویل داد، در صورتیکه از قبل کدهای این موشکها را به اسرائیل داده بود. اما در عین حال همین روسیه با خواهش و التماس موشکهای پیشرفته اس - ۴۰۰ و اس- ۵۰۰ خود را به ترکیه به عنوان شریک آمریکا فروخت؛ بنابراین مسئولین جمهوری اسلامی ایران باید از این خواب دنکیشوت وار در سایه وابستگی و سرسپردگی به روسیه بلند شوند و واقعیت دنیا را بهتر ببینند. وقتی ایران با دو توان بومی و ملی یعنی توان هستهای و توان دفاعی برای خود قدرت ایجاد کرده است دلیلی ندارد وابسته و سرسپرده کشوری مانند روسیه باشد و به جای آن میتواند راهبرد تنش زدایی در خارج و توسعه در داخل را عملیاتی کند.
اگر چه شما در یک سناریوی ایدهآل مسئله تنش زدایی در سیاست خارجی و توسعه در داخل را به جای وابستگی و سرسپردگی به روسیه و حتی چین مطرح کردید، اما عملاً ما شاهد هستیم که جریان چینوفیل و روسوفیل در داخل کشور به قدری قدرتمند هستند که در همین اثنای حواشی رسانهای در خصوص تصویب کلیات مربوط به طرح بی خاصیت صیانت عملاً مسئله استقراض ۵ میلیارد دلاری از توسط مجلس یازدهم روسیه گم شد. آیا همین یک نقطه کوچک مبین و مویدی بر این نیست که جمهوری اسلامی ایران علاوه بر وابستگی دیپلماتیک، نظامی، امنیتی و دفاعی حتی در حوزه اقتصادی و تجاری هم خود را سرسپرده و وابسته به روسیه کرده است؟
ببینید سال هاست که مسئله استقراض ایران از روسیه در دستور کار مسئولین جمهوری اسلامی قرار داشته، اما این استقراض در واقع همان خریدهای یک طرفه جمهوری اسلامی از روسیه است که هیچ سودی برای ملت ایران ندارد. چون آنچه در سایه استقراض از روسیه مطرح میشود یک نظام یک طرفه تعهدات برای ایران است. در عین حال هیچ وقت جزئیات این استقراض جمهوری اسلامی از روسیه و چین رسانهای نمیشود که بر خلاف قوانین اساسی است چرا که قطعا با مخالفت گسترده داخلی همراه میشود. این استقراضها میتوانند وابستگی ایران را به شدت افزایش دهند که به سود هیچ کس جز جریان اندک کاسب تحریم نیست. به هر حال قطعاً این نوع استقراض بیش از همه تامین کننده منافع روسیه و چین است تا ایران.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از دیپلماسی ایرانی، تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۰، کد خبر:۲۰۱۰۱۱۴، www.irdiplomacy.ir