در نقد و بررسی وضعیت مالیات گیری از خانههای خالی سؤال این است که اولاً مالیات بر خانههای خالی با چه منطقی تصویب شده است و اینکه به آثار مستقیم و غیرمستقیم آن بر بازار مسکن توجه داشته است و ثانیاً چرا نهاد قانونگذار بهجای توجه به علت وجودی خانههای خالی، به معلول توجه دارد؟ ظاهراً منطق پس تصویب مالیات بر خانههای خالی جلوگیری از احتکار و افزایش عرضه آن است تا قیمت خانهها کاهش یابد. ما به نظر میرسد در این ساختار اهداف ترسیمشده اتفاق نیفتد، زیرا در شرایط کنونی چند اتفاق جدید ممکن است رقم بخورد:
شعار سال: مالیاتها ابزاری است که با اهداف مختلف در دستور کار دولتها قرار میگیرد که در نهایت منافع مردم در آن دیده میشود. آن چیزی که در داستان مالیات اهمیت دارد، هدف از وضع آن و درواقع آثار مستقیم و غیرمستقیم آن بر مورد مالیاتی است. بهعنوانمثال، در بسیاری از کشورها مالیات بر املاک و مستغلات (دارایی) یکی از مهمترین انواع مالیات است که بخش مهمی از درآمد دولت و به بیانی، شهرداریها را تأمین میکند. این نوع مالیات بهصورت یک جریان درآمدی است که سالانه دریافت میشود و صرف امور مدیریت شهری میشود که مردم بهطور مستقیم اثر آن را بر زندگی و رفاه خود مشاهده میکنند این در حالی است که در ایران مالیات بر املاک و مستغلات وجود دارد که به هنگام فروش آنها دریافت میشود و عملاً تأثیر جریانداری در درآمدهای دولت و درنتیجه انجام امور عمومی ندارد، زیرا ممکن است در طول یک دوره طولانی عملاً فروش آنها رخ ندهد. بهبیاندیگر، بخشی از جامعه این مالیات را پرداخت و بخشی آن را پرداخت نمیکنند و یا پس از یک دوره طولانیمدت پرداخت میکنند که خود نشاندهنده ایراد بر قانون وضع شده است و باید نهاد قانونگذار ورود پیدا کند. از طرف دیگر، مالیاتهای محلی (عوارض) بهویژه عوارض نوسازی و عمران شهری نیز وضع میشود که این مورد نیز تقریباً به دلیل عدم امکان وصول مستقیم به هنگام فروش املاک دریافت میشود لذا آن اثرگذاری که باید در مدیریت شهری داشته باشد را نخواهد داشت. مالیات بر املاک و مستغلات و عوارض نوسازی و عمران شهری دوگانههای مالیات ملی و محلی هستند که اگرچه دو بار وضع مالیات را بر یک مورد نشان میدهد (ایراد دارد)، اما به دلیل نبود شرایط قانونی برای دریافت و درنتیجه اثرگذاری بر محیط زندگی شهروندان، بلااثر است. البته باید توجه داشت که این دو نوع مالیات در مناطق روستایی وجود ندارد که خود تبعیض را نشان میدهد و قانون را نقطهای مینماید.
در برخی از کشورها نیز مالیات بر افزایش ارزش داراییها مانند املاک و مستغلات بهویژه درنتیجه اقدامهای توسعهای شهرداریها دریافت میشود که این مورد در برخی از این گروه از کشورها به افزایش ارزش داراییها ناشی از تورم نیز تعمیم داده شده است. در هر یک از این حالتها، هدف دریافت مالیاتی است که اولاً بر مورد مالیاتی اثر منفی نداشته باشد و بار مالی جدیدی را بر گروههای خریدار تحمیل نکند، ثانیاً بر بازار مسکن بهویژه تولید و فروش اثر منفی نداشته باشد و ثالثاً میزان (نرخ) مالیاتی بسیار پایین است، اما بر همه املاک و مستغلات وضع میشود و استثنایی در آن وجود ندارد. به همین دلیل میزان درآمد حاصل از آن زیاد خواهد بود، زیرا بهصورت یک جریان زایا وصول میشود. الیات بر اجاره نیز یکی از انواع مالیاتهایی است که بر خانهها وضع میشود، اما در این نوع مالیات، میزان مالیات بر درآمد خانهها پس از کسر هزینههای انجام شده برای خانهها اعمال میشود به همین دلیل مالکین خانهها تلاش دارند از محل درآمد اجاره واحدهای مسکونی را در هر دوره بازسازی نمایند و یا اینکه امکانات آن را افزایش دهند و بهروز نمایند تا برای اجاره و زندگی مناسب شود
با این مقدمه سؤال این است که اولاً مالیات بر خانههای خالی با چه منطقی تصویب شده است و اینکه به آثار مستقیم و غیرمستقیم آن بر بازار مسکن توجه داشته است و ثانیاً چرا نهاد قانونگذار بهجای توجه به علت وجودی خانههای خالی، به معلول توجه دارد؟ ظاهراً منطق پس تصویب مالیات بر خانههای خالی جلوگیری از احتکار و افزایش عرضه آن است تا قیمت خانهها کاهش یابد. ما به نظر میرسد در این ساختار اهداف ترسیمشده اتفاق نیفتد، زیرا در شرایط کنونی چند اتفاق جدید ممکن است رقم بخورد:
(۱) بر بازار مسکن تأثیر چندانی از بعد کاهش قیمت نداشته باشد، زیرا حتی به فرض افزایش عرضه، تقاضای خاصی برای این خانههای مسکونی وجود دارد و همه افراد توان خرید آن را ندارند، درواقع، این قانون نمیتواند کل تقاضا برای خانه را متأثر سازد و با خانهدار شدن افراد بیشتری منجر شود.
(۲) عدم تفکیک خانههای مسکونی که تبدیل به واحدهای آپارتمانی میشوند تا زمان وجود خریدار مناسب که عملاً قانون را بلااثر میسازد،
(۳) استفاده از کد ملی افراد مختلف برای مالکیت و جلوگیری از پرداخت مالیات،
(۴) شکلگیری معاملات صوری در بازار مسکن،
(۵) تأخیر در دریافت اسناد مالکیت واحدهای مسکونی، زیرا در این قانون مبنای وضع مالیات بر خانهای خالی اسناد مالکیت است،
(۶) باعث انتقالهای آتی نقدینگی از بازار مسکن به بازار زمین، خودرو، طلا و ارز و حتی کالاهایی خواهد شد که دولت انتظار آن را ندارد که خود باعث افزایش شدیدتر قیمت مسکن و اجاره خواهد شد،
(۷) کاهش تقاضا برای واحدهای مسکونی که خود باعث ایجاد رکود در بخش مسکن و در نتیجه افزایش بیکاری و در چرخه خود باعث افزایش شدید قیمت مسکن خواهد شد و مهمتر از همه
(۸) انتقال مالیات وضع شده بر خانههای خالی به مصرفکننده نهایی که در قیمت خانه منعکس میشود و سبب افزایش شدید در قیمت واحدهای مسکونی خواهد شد.
بهاستثنای تولیدکنندگان صنعت ساختمان که بهصورت حرفهای در بازار مسکن حضور دارند و نیز بخش ویژهای که با هدف کسب سود به خریدوفروش مسکن میپردازند، یک بخش بسیار مهم که اگرچه ممکن است تعداد واحدهای مسکونی کمتری (حتی در حد یک یا دو واحد) را با هدف جلوگیری از کاهش ارزش پول نقد پسانداز شده و نیز تأمین واحد (های) مسکونی برای فرزندان (حتی زیر ۱۸ سال) خریداری نمایند، اما به جهت تعداد افراد داخل در این داستان، واحدهای مسکونی خالی نگهداشته شده بسیار زیاد خواهد شد. در این مورد عملاً هیچکدام از افراد بهصورت انفرادی تأثیری بر بازار مسکن ندارند، اما بهصورت جمعی بر بازار مسکن و در نتیجه تقاضا و قیمتها اثرگذارند و مصوبه اخیر مجلس بر عرضه این گروه نیز تأثیر چندانی نخواهد داشت، زیرا هدف سوداگری در این رفتار وجود نداشته و برای تأمین مسکن فرزندان در آینده شکلگرفته است. به نظر میرسد رفتار اخیر مردم رفتاری منطقی مبتنی بر اصول اقتصادی و برنامهریزی برای آینده باشد. به همین دلیل، پیشنهاد میشود نهاد قانونگذار بهجای تصویب مالیات بر خانههای خالی و نهاد اجرایی چند موضوع زیر را در دستور کار قرار دهند تا تبعات منفی پیشگفته در بازار مسکن رخ ندهد:
الف- اقدامهای محوری و بلندمدت
۱- اصل را بر علت (تورم و کاهش ارزش پول) قرار دهند نه معلول و تلاش نمایند مصوباتی برای اصل و ریشه شکلگیری خانههای خالی و افزایش قیمتها داشته باشند تا از رخداد چنین رفتارهایی در بازار مسکن جلوگیری شود.
۲- مصوبهای برای ساخت مسکن اجارهای کوچکمقیاس با ارائه تسهیلات به بخش خصوصی در دستور کار قرار گیرد تا بخش خصوصی انگیزه لازم برای سرمایهگذاری منتج به کاهش قیمت اجاره خانه داشته باشد. ۳- تلاش برای کاهش شکاف بالای بین سود حاصل از ساختوساز و خریدوفروش واحدهای مسکونی و سود حاصل از اجاره واحدهای مسکونی تا ساخت واحدهای مسکونی کوچکمقیاس با هدف اجاره تقویت شود.
ب- اقدامهای کوتاهمدت اثرگذار
۱- مصوبهای داشته باشند تا از پرداخت مضاعف مالیات بر املاک و مستغلات (مالیات و عوارض نوسازی و عمران شهری) جلوگیری شود.
۲- تلاش نمایند تا هزینههای صدور پروانه ساختمانی که بخش مهمی از قیمت ساختمان را تشکیل میدهد، کاهش یابد و بهجای آن پرداخت مالیات بهصورت یک جریان سالانه درآید بهگونهای که قابل وصول باشد.
۳- مالیات بر اجاره خانه پس از کسر هزینههای بازسازی و بهروزرسانی آن بهطور جد عملیاتی شود.
۴- یارانهای برای افزایش ساختوساز به شکل کاهش قیمت مواد اولیه صنعت ساختمان بهویژه مواد اولیه تولید داخل در دستور کار قرار گیرد.
۵- تشویق به زندگی در شهرهای کوچک اطراف کلانشهرها و در مقابل ایجاد سیستم حملونقل سریع برای انتقال فعالان و شاغلین به کلانشهرها در دستور کار قرار گیرد که خود میتواند موجبات کاهش قیمتها را در کلانشهرها در بر داشته باشد.
۶- جلوگیری از انباشت و تراکم کسبوکارهای منتج به ایجاد اشتغال در محدوده کلانشهرها و درواقع، انتقال کسبوکارهای جدید به سمت شهرهای کوچک.
امید اینکه پیشنهادهای کوتاه و بلندمدت در دستور کار نهاد قانونگذار و نهاد اجرایی کشور قرار گیرد تا تلاطم ایجادشده در بازار مسکن در دو بخش خرید و اجاره کاهش یابد و رفاه و امید مردم به داشتن یک زندگی در شأن افزایش یابد.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی