شعارسال: ایالات متحده امیدوار بود که نوآوریهای علمی و فناوریهایی که منجر به کارایی و بهره وری بیشتر کشاورزی - و قیمت ارزانتر مواد غذایی - میشود، به موازات انقلاب فست فودی و توزیع کالاهای غذایی در سوپرمارکت ها، مزایای سرمایه داری را نشان داده و به کمک نمایش فیزیکی فراوانی غذا را که توسط سرمایه داری و نظام نوآوری غربی ممکن شده است، به کاهش گسترش و جذابیت کمونیسم بین الملل کمک کند. در نتیجه سیاستهای دولتی حمایتی، سرمایهگذاریهای بانکی، یارانههای ناشی از سیاستها و ترس در فضای جنگ سرد، کشاورزان برای تولید محصولات اصلی بیشتر و بیشتر تشویق شدند که این امر منجر به تولید مازاد گندم، ذرت و سویا شد. این نه تنها بر طراحی هرم غذایی جهان تأثیر گذاشت، بلکه منجر به توسعه تولید دام در مقیاس بزرگ و تولید گوشت با قیمت تمام شده ارزان شد. در واقع منافع سیاسی و روابط بین المللی قدرت به طور قاطع توسعه "کشاورزی سیاسی شده ای" را به یاری روند تولید دانش به روشهای قابل توجهی تغییر و پیکر بندی نمودند. در شاکله پیکربندی دوقطبی سیاست جنگ سرد و با پیشرفت علوم به نوعی صحنه رقابت برای بلوکهای قدرت سیاسی، برنامههای تحقیقاتی مؤسسات علمی گشت و این نهادها را به طور فزایندهای به الزامات سیاسی وابسته ساخت.
در قرن بیستم، سیاستگذاران ایالات متحده اغلب تلاش کردند تا مشکلات مازاد عرضه کشاورزی داخلی را با گسترش کمکهای غذایی به دریافت کنندگان خارجی حل کنند. در برخی موارد، ایالات متحده در مواقع بلایای طبیعی غذا اهدا کرد. در موارد دیگر، ایالات متحده کالاهایی را برای ترغیب دولتهای خارجی به حمایت از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده یا تشویق به نوسازی کشاورزی ارائه کرد. این تلاشها در طول دهه ۱۹۵۰ با تصویب قانون عمومی ۴۸۰، که معمولاً به عنوان "برنامه غذا برای صلح" شناخته میشود، که مکانیسمی رسمی و بوروکراتیک برای پرداخت کالاها ارائه میکرد، با دیگر سیاستهای مداخله جویانه آمریکا ادغام شد. در سراسر نیمه دوم قرن بیستم، دولتها و ریاست جمهورهای پی در پی به استقرار کالاها در پیشبرد اهداف اغلب متفاوت سیاست خارجی خود در قالب همکاریهای کشاورزی و کمکهای غذایی در سیاست گذاری ایالات متحده در طول جنگ سرد ادامه دادند.
در بلوک شرق کمونیست هم از زمان خروشچف، پیشرفت در فناوری کشاورزی از فرآیندهای مشاهده شده در سایر کشورهای صنعتی، به ویژه ایالات متحده الهام گرفته شد. ایدهآلهای رهبران شوروی باعث شد تا به تدریج خود را با شرایط داخلی تحقیقات و شیوههای توسعهیافته در سرمایهداری وفق دهند و به دنبال صدور نسخه برابرتر از آن شیوهها به کشورهای تازه استقلال یافته پسااستعماری باشند، نمونههایی از آنچه محققان "انتقال ذهنیت" مینامند، شکل گرفت رهبران اتحاد جماهیر شوروی؛ بکارگیری انواع فناوریهای مدرن را شیوههایی خنثی میدانستند که بدون تعارض با آموزههای مارکسیستی در هر سیستم اجتماعی و اقتصادی قابل اجرا هستند. از نظر بسیاری از ناظران، سلاحهایی که مشخصه جنگ سرد بودند، تسلیحات هستهای، موشکهای بالستیک و سایر تسلیحات مشابهای بودند که جهان را در دورانی تا آستانه وقوع یک جنگ هستهای قرار میدادند، اما اسلحه دیگری نیز در این فهرست وجود داشت. چیزی که زندگی را از بین نمیبرد، بلکه آن را حفظ میکند و آن چیزی نبود جز انواع گندم پرمحصول.
اما درک اینکه چرا گندم سلاح جنگ سرد بود ابتدا نیاز به توضیح یکی از موفقیتهای بزرگ بشردوستانه جهان موسوم به " انقلاب سبز" دارد. روایت متعارف این است که در دهه ۱۹۴۰، نورمن بورلاگ، دانشمند کشاورزی آمریکایی، انواع جدیدی از گندم مقاوم به بیماری و با عملکرد بالا را کشف کرد که بعداً مجموعهای از «انواع مدرن» مشابه برای سایر محصولات کشاورزی به دنبال داشت. این پیشرفتهای اصلاحی، همراه با یک سری از نوآوریهای دیگر که شامل آفتکشهای جدید، کودهای شیمیایی، ماشینآلات کشاورزی، پیشرفتهای آبیاری و تکنیکهای مدرن مدیریت زمین میشد، به این معنی بود که کشاورزان میتوانند با استفاده از همان مقدار زمین، محصول بیشتری تولید کنند. این اکتشافات که توسط دولت ایالات متحده و بکمک تامین مالی سازمانهای خیریهای مانند بنیاد راکفلر و فورد تأمین میشود، در سراسر جهان منتشر شد که منجر به رونق تولید مواد غذایی گردید و شاید یک میلیارد نفر را از گرسنگی نجات داد. البته این برنامه ابتدا یک برنامه "ژئواستراتژیک" بود که انگیزه آن فضا حاکم بر جنگ سرد بود، و در مرحله دوم جنبه بشردوستانه داشت. ناگفه نماند که به لحاظ تاریخی، فناوری کشاورزی و روابط بینالملل دههها قبل از شروع جنگ سرد مسیر تلاقی خود را آغاز کرده بودند. به عبارت دیگر، ظهور مفهوم "ارزش کالری" - راهی یکنواخت برای تعیین کمیت غذای ارائه شده توسط غذاهای مختلف - به ایجاد نگرانی در میان کارشناسان توسعه آمریکایی در مورد "مشکل جهانی غذا" کمک کرد. با این وجود، آنها امیدوار بودند که کمی کردن مشکل به حل آن کمک کند. پروفسور جان اچ. پرکینز، استاد کالج ایالتی همیشه سبز، در کتاب "ژئوپلیتیک و انقلاب سبز" مینویسد که دانشمندان کشاورزی تا زمان جنگ جهانی دوم بر تعهدات بین المللی خود تأکید نمیورزیدند. در آن زمان ایالات متحده از مزیت جهانی تعیین کنندهای در تحقیقات کشاورزی برخوردار بود و در نتیجه، پیشگامانی مانند "ریچارد بردفیلد"، رئیس انجمن کشاورزی، تولید در حال رشد زراعت و باغبانی را پیش بینی کردند که میتواند دنیای جنگ زده بعد از جنگ جهانی دوم را تغذیه کند.
دکترین بینالمللیسازی کشاورزی که توسط بردفیلد ارائه شد، زمانی قوام یافت که "فرانکلین روزولت" دیدگاه خود را برای جهانی «عاری از نیاز» در سخنرانی برجستهاش در سال ۱۹۴۱ موسوم به "چهار آزادی" بیان کرد متی بعد در سال ۱۹۴۳، در بحبوحه جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین، سازمان خواربار و کشاورزی (فائو) را ذیل عنوان سازمان ملل تأسیس کردند. فائو پس از جنگ، بکمک ایالات متحده شروع به توزیع کمکهای غذایی ابتدا از طریق طرح مارشال و سپس در سراسر اروپای ویران نمود، با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد، برخی از رهبران ایالات متحده به دنبال استفاده از مزیت کشاورزی آمریکا در جهت اهداف ژئواستراتژیک بودند. وزارت امور خارجه میترسید که روستاییان روستاهای فقیر و گرسنه در جهان در حال توسعه به عنوان بستری برای رشد ایدئولوژی مارکسیستی عمل کنند. آنها به ویژه نگران کشورهای آسیایی نزدیک به قدرتهای کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی و چین بودند. اما درک تهدید و خطر، منجر به پش آمدن فرصتی شد: " اگر ایالات متحده بتواند به عنوان یک خیرخواه عمل کند - یا بهتر از آن، حتی به کشورهای آسیب پذیر کمک کند تا به خودکفایی غذایی برسند - میتواند برتری سرمایه داری و دموکراسی را به عنوان الگویی برای توسعه جهانی تأیید کند و در نتیجه نفوذ آمریکا را در سراسر جهان گسترش دهد". کارشناسان امدادرسان آمریکایی به زودی شعاری تک جملهای ارائه کردند که اینگونه بیان میشود: "هرجا گرسنگی میرود، کمونیسم نیز به دنبال آن میآید". "ترومن"، این تعهد را با ابتکار خود در "اصل چهار" رسمیت داد و آن را "برنامه جدید جسورانه برای در دسترس قرار دادن مزایای پیشرفتهای علمی و پیشرفت صنعتی برای بهبود و رشد مناطق توسعه نیافته" نامید. ترومن از همان ابتدا این برنامه را به جنگ سرد گره زد. در واقع علت برگزیدن نام آن از این واقعیت ناشی میشد که این چهارمین اصلی بود که ترومن در سخنرانی افتتاحیه خود در سال ۱۹۴۹ به عنوان بخشی از استراتژی خود برای "مهار کمونیسم" بیان کرد. این پروژه به عنوان ابزار غیرنظامی برای "سه اصل" دیگر عمل میکرد که خواستار یک توافق دفاعی متقابل بود و در نهایت به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در اروپا تبدیل شد.
در آسیا نیز ایالات متحده تلاشهای خود را بر هند متمرکز کرد، کشوری که تصور میشد اهمیت استراتژیک زیادی دارد. اولا، در برابر قحطی آسیب پذیر است (کمیته اضطراری قحطی رئیس جمهور سابق هربرت هوور در سال ۱۹۴۶ تخمین زد که ۲۳۰ میلیون هندی ممکن است در معرض خطر گرسنگی باشند) و ثانیا در دروازه ورود به چین قرار دارد، از سوی دیگر با رشد تمایلات کمونیستی در هند؛ سیاست گذاران آمریکایی نگران بودند که این کشور به زودی دومینوی بعدی باشد که به دست اردوگاه کمونیسم (کمینترن) میافتد. حتی مقامات هندی نیز با این تحلیل موافقت داشتند. در سال ۱۹۴۹، سفارت آمریکا گزارش داد که" ST Raja، " معاون وزیر کشاورزی هند، فکر میکند که کشورش ظرف پنج سال آینده کمونیست میشود، مگر اینکه به سرعت تولید غذا را افزایش دهد. جیمز رستون، ستون نویس نیویورک تایمز هم با عبارات شدید هشدار داد که «نه تنها رفاه مردم هند، بلکه توازن قدرت در جنوب آسیا ممکن است به موفقیت برنامههای کشاورزی آمریکا در هند بستگی داشته باشد. در نتیجه، بیش از یک سوم بودجه اصل چهار به هند رفت و به زودی در خط مقدم انقلاب سبز قرار گرفت.
با سرعت گرفتن نوآوریهای کشاورزی و تضادهای جنگ سرد، استفاده دولت آمریکا از برنامههای غذایی با تفکر ژئوپلیتیکی نیز افزایش یافت. قانون عمومی ۴۸۰، که قبلاً یک برنامه "دفع مازاد مواد غذایی" بود، به عنوان ابزار دیپلماسی کشاورزی دوباره زنده و بکار گرفته شد. دولتهای جانسون و نیکسون آن را به انتقال فناوری بذر، کود و سم گسترش دادند و بعداً کمکهای غذایی را مشروط به افزایش هزینههای داخلی برای کشاورزی و تلاشهای ضد شورش مارکسیستی کردند. در سال ۱۹۶۸، "ویلیام گاود"، مدیر آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) مباهات کرد که چگونه ایالات متحده از کمکهای غذایی و وامهای بین المللی خویش به عنوان ابزاری برای چانهزنی استفاده میکند تا کشورهای دریافتکننده را مجبور به اصلاحات ارضی، خصوصیسازی و آزادسازی سیاستهای کشاورزی خود کند. در همین سخنرانی، گاود؛ اصطلاح «انقلاب سبز» را ابداع کرد که مفهومی جاری در سطح بین المللی و متمرکز بر سیاستهای امریکا بود و گاود آن را به عنوان پاسخ آمریکا به "انقلاب سرخ خشونت آمیز مانند انقلاب شوروی" یا "انقلاب سفید مانند انقلاب شاه ایران" در نظر گرفت. در این دوران بود که "گرسنگی و فقر دیگر به عنوان شرایط جهانی بشر تلقی نمیشد، بلکه بهعنوان خطری برای ثبات بینالمللی تلقی میشد".
با این حال، اهداف بشردوستانه و ژئواستراتژیک انقلاب سبز همیشه باهم رابطه همزیستی نداشتند و گاهی اوقات یکی به قیمت دیگری تمام میشد، مقامات حاضر بودند جهان گرسنگی بیشتری را تحمل کند، اما به دامان شوروی نیافتد. حتی در یک مطالعه پر سرو صدا در سال ۲۰۱۹، پروفسور "جاناتان هاروود" از دانشگاه منچستر و کینگز کالج لندن استدلال میکند که مقامات انقلاب سبز آگاهانه تولید کلی غذا را زمانی که تصور میکردند با اهداف استراتژیک آنها در تضاد است، کاهش میدادند. به ویژه، هاروود استدلال میکندآنها مقادیر غیرضروری کود را به مناطقی با شرایط رشد مطلوب وارد کردند تا افزایش چشمگیری در بازده محصولات داشته باشند، حتی زمانی که میدانستند اگر مقداری از این کود را در مناطق دیگر توزیع میکردند، کل مازاد تولید غذا بیشتر میشد.
به گفته هاروود، دلیل اینکه مقامات این کار را انجام دادند - حتی زمانی که ممکن است افراد بیشتری را به گرسنگی محکوم کرده باشد - این است که آنها معتقد بودند که مشاهده دستاوردهای تولیدی خیره کننده در مناطق خاص، کشاورزان دهقان سابق را "شوک" میکند و آنها را متقاعد میسازد که در کشاورزی تجاری و بازارهای خصوصی و همراه با آنها، نظم جهانی لیبرال به رهبری ایالات متحده به طور انبوه خرید کنند.. هاروود میگوید که در برنامه ده مادهای در سال ۱۹۵۹ برای ترویج کشاورزی هند، بنیاد فورد افزایش درآمد کشاورزانی را بجای افزایش تولید با کودهای گران قیمت هدف قرار داده بود. آمریکاییها سعی داشتند مصرف کودهای گران قیمت را در سبد مصرف کشاورزان خرده پای مناطق نفت خیز خاورمیانه وارد کنند که موفق به این کار هم گشتند. نمونههای دیگری از همین پدیده وجود دارد، که نشان میدهد تلفیقی از نیات انساندوستانه و منفعتخواهانه در پس تفکر گسترش کشاورزی صنعتی در انقلاب سبز قرار دارد. "کامیل سوبرامانیان" از کینگز کالج لندن گزارش میدهد که "دیوید هاپر"، اقتصاددان کشاورزی بنیاد فورد، طرح مشابهی را با سیستم آبیاری دهلی نو در دهه ۱۹۶۰ پیشنهاد کرد و پیشنهاد کرد تولید را متمرکز کند تا کل تولید کمتر باشد، اما تعداد کمی از خوش شانسها دستاوردهای چشمگیرتری را تجربه کردند. به همین ترتیب، مقامات آمریکایی در هند بر روی کشت گندم تمرکز کردند - که کاندیدای خوبی برای این رونقهای ناگهانی در نظر گرفته میشد - حتی اگر هم برنج و هم ارزن به طور گسترده کشت میشدند، اما مقامات محلی بر خلاف امریکاییها به کشت برنج علاقهمند بودند. البته نوع دوستی منفعت طلبانه امریکایی که انقلاب سبز نمونه آن بود تا امروز هم ادامه دارد.
در یک مثال واضح، ایلیانا کوزیمکو و اریک ورکر از هاروارد در سال ۲۰۰۶ دریافتند که ایالات متحده از کمکهای خارجی گندم و برنج به عنوان ابزاری برای تشویق کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل برای رای دادن با آن استفاده میکند و کمک به کشورهایی که عضو موقت میشوند را تا ۵۹ درصد افزایش میدهد. با این وجود، در بسیاری از موارد، استدلالهای قوی برای احیای توسعه با انگیزه استراتژیک بر اساس واقعیتهای سیاسی معاصر به جای تئوری قدیمی دومینوی همکاریهای سیاسی در اردوگاه خودی وجود دارد بهویژه، دو تحول اخیر، مصلحت شخصی آمریکا را تقویت کرده است:
اول، ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) گزارش تجارت و توسعه سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ تخمین زده است که جهان در حال توسعه به سالانه به ۴.۶ تا ۷.۹ تریلیون دلار سرمایه گذاری زیرساختی برای دستیابی به رشد پایدار نیاز دارد. در این رابطه چین نشان داده است که مایل به ارائه اعتبار با شرایط ضعیف با BRI است تا به سلطه هژمونیک دولتهای هم پیمان کمک میکند. در این میان ایالات متحده هم با قانون توسعه زیربناهای بین المللی کشورهای متحد به ارزش ۶۰ میلیارد دلار پاسخ داده است. با این حال، آمریکا ممکن است منافع راهبردی و بشردوستانه در فرموله کردن پاسخی حتی بزرگتر به BRI داشته باشد، با توجه به عظیم بودن پروژه زیرساختی چندملیتی ۴ تریلیون دلاری چین و نیازهای کنونی جهان در حال توسعهاین امر دور از ذهن نیست. در پاندمی ویروس کرونا عملکرد آمریکا با انتقاد بین المللی مواجه شد. در حالی که جهان به مبارزه با ویروسی که به مرزهای ملی احترام نمیگذارد ادامه میداد، ایالات متحده از کمکهای بین المللی صرف نظر کرده و از طرحهای جهانی واکسیناسیون خودداری کرد و کناره گیری آمریکا از رهبری جهانی در بحبوحه این بحران، متحدان را حیرت زده کرده، اما چین را قدرتمند کرده و به وجهه بین المللی آمریکا آسیب جدی وارد نمود. " شی جین پینگ" با در نظر گرفتن منافع مشترک، ایجاد جامعهای با آینده مشترک "طرح توسعه جهانی را پیشنهاد کرده است. این دو ابتکار مستلزم بسیج نیروها، تکمیل مزیتهای هر کشور و تلاش برای دستیابی به تمام اهداف توسعه پایدار از جمله امنیت غذایی است. در واقع، با مجموع کمکهای ۵۷۷۰۰۰ تنی غذا، چین پس از ایالات متحده و اتحادیه اروپا از سال ۲۰۰۵، یعنی سالی که دریافت کمک از برنامه جهانی غذا را متوقف کرد، سومین ارائهدهنده بزرگ کمکهای غذایی در جهان شد. از آن زمان، چین یکی از شرکای راهبردی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد برای همکاری جنوب-جنوب بوده است، ۱۳۰ میلیون دلار به صندوق همکاری جنوب-جنوب فائو کمک کرده است و تعداد زیادی کارشناس و تکنسین را به کشورهای آسیایی، آفریقایی، لاتین اعزام کرده است.
آمریکا و کشورهای جزایر کارائیب و اقیانوس آرام. در واقع، چین به عنوان یک کشور در حال توسعه، بیشترین کمک را به سایر کشورها، اعزام حداکثر متخصص و اجرای بیشترین تعداد پروژه در چارچوب همکاریهای فائو در جنوب و جنوب انجام داده است. از سال ۲۰۱۶، چین به بیش از ۵۰ کشور در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین کمکهای غذایی اضطراری ارائه کرده است که دهها میلیون نفر از آن بهرهمند شده اند. به ویژه از زمان شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹، چین به ابتکارات سازمان ملل و سایر سازمانهای بین المللی پاسخ داده است و کمکهای غذایی اضطراری را برای چندین کشور از جمله افغانستان، سریلانکا، کنیا، اوگاندا، جمهوری کنگو ارائه کرده است. بنین و لیبریا، که بسیار مورد استقبال جامعه بین المللی و مردم کشورهای مربوطه قرار گرفته است. از سال ۱۹۷۹، کشت برنج هیبریدی چینی با سطح زیر کشت سالانه ۸ میلیون هکتار و میانگین عملکرد ۲ تن در هکتار، بیشتر از برنجهای محلی، به دهها کشور در آسیا، آفریقا و آمریکا سود رسانده است. محققان چینی بیش از ۸۰ کشور از جمله هند، پاکستان، ویتنام، میانمار و بنگلادش را برای مشاوره و آموزش بیش از ۱۴۰۰۰ پرسنل فنی بازدید کرده اند. در حقیقت یک وضعیت برد-برد محقق شده است، به ویژه به این دلیل که کمکهای کشاورزی چین، شرکتها و مؤسسات تحقیقاتی آن را به «جهانی شدن» و صادرات عادلانه ماشین آلات، کود و بذر تشویق کرده است. از نظر حاکمیت جهانی غذا، چین همواره تلاش کرده است تا موافقتنامه تسهیل تجارت سازمان تجارت جهانی را ارتقا دهد و از کشورها خواسته است تجارت جهانی غلات را باز و منصفانه نگه دارند، تحریمهای یک جانبه را حذف کنند و عملکرد نرم و پایدار صنعت جهانی را حفظ کنند؛ و زنجیره تامین چین با قاطعیت از حقوق و منافع مشروع کشورهای در حال توسعه محافظت کرده و خواستار ایجاد فضای سیاست گذاری بیشتر برای کشورهای در حال توسعه شده و از کشورهای توسعه یافته خواسته است تا یارانههای مازاد بر محصولات کشاورزی خود را کاهش دهند. درست است، درگیری روسیه و اوکراین صنعت غذا و زنجیره تامین جهانی را مختل کرده است، زیرا این دو کشور به ترتیب بزرگترین و ششمین صادرکنندگان بزرگ گندم در جهان هستند. اما آیا ایالات متحده که گسترش ناتو را به سمت شرق سوق داده است، سلاح و تجهیزات نظامی به اوکراین برای حفظ ماشین جنگی و ادامه سودآوری ارائه کرده و در وهله اول به درگیری دامن زده است، نباید مسئول بحران غذایی ناشی از آن شناخته شود؟ این یک واقعیت عجیب در تاریخ است که بسیاری از ابتکارات نوع دوستانه با بهترین نیتها شکست میخورند، و با این حال بزرگترین موفقیت بشردوستانه جهان در درجه دوم، بشردوستانه بوده است.
کشورهای غربی به رهبری آمریکا از غلات برای تحکیم هژمونی خود و کسب منافع سیاسی استفاده میکنند. ایالات متحده با تلاش برای دشمنی با کشورهای در حال توسعه مستقل و تشدید تحریمها و تقابلهای ژئواستراتژیک و جناحی، «بحران غذایی» را به سلاح تبدیل کرده است. واقعیت این است که ایالات متحده به عنوان بزرگترین صادرکننده غلات در جهان، مسئول بحران غذایی کنونی است. نه تنها باعث بحران غذایی شد، بلکه با ریاکاری تنها یک هزارم سود انحصاری غلات خود را به عنوان کمک غذایی به سایر کشورها ارائه کرد تا رژیم ناعادلانه تجارت غلات به رهبری ایالات متحده را تحکیم بخشد. بدتر از آن، ۴۰ درصد از ۳۰۰۰ تن بذر گندم اهدایی آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده به سوریه آلوده به" نماتد" بود که امنیت غذایی سوریه را تضعیف کرد؛ و نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه ۴۰ کامیون را برای سرقت ذخایر گندم محلی فرستادند. سخن آخراینکه، شرکتهای غول پیکر چند ملیتی مانند ADM، Bunge، Cargill و Louis Dreyfus بازار جهانی غلات را در انحصار خود دارند و بیش از ۸۰ درصد از معاملات غلات جهان را به خود اختصاص میدهند. این غولهای چند ملیتی در بازار آتی غلات با قیمت پایین خرید و فروش بالایی دارند تا سود بالایی به دست آورند و از آنجایی که آنها توانایی و قدرت تعیین قیمت غلات را دارند، از همه ابزارها برای اطمینان از افزایش ذخایر خود طی نیم قرن گذشته استفاده کرده و میکنند.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعارسال