شعار سال: اگر هر هنری با اسم کسی گره خورده باشد در مجسمهسازی باید گفت اسم طاهر شیخالحکمایی بر سردر این هنر ثبت شده است. کمتر کسی است که در مجسمهسازی فعالیت کند و اسم وی را نشنیده باشد. عضویت در هیاتعلمی دانشگاه تهران، گروه تجسمی حوزه هنری، هیاتمدیره انجمن مجسمهسازان ایران، طراحی و ساخت تندیسهای جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، تندیس مطلای تئاتر جشنواره فجر، دو سالانه عکاسی، دو سالانه گرافیک، اولین دو سالانه مطبوعات و بسیاری دیگر تنها بخشی از فعالیتهای این هنرمند چیرهدست در مجسمهسازی است. این هنرمند 63 ساله که بیش از نیمی از عمر خود را برای اعتلای این هنر گذاشته است همواره بر توجه به هنرمندان نامدار گذشته تاکید دارد و معتقد است باید بررسی کرد چرا دیگر از خیلی از اساتید خبری نیست و به آن ها رجوع نمیشود. خیلی از هنرمندان ما نیاز هست تا به آن ها رجوع شود تا بتوان از هنر آن ها بهره برد. این ها سرمایههای هنر کشور هستند و نباید خاک بخورند. گفتوگو با این هنرمند که در دوران کهنسالی، همچنان مانند جوانی به فعالیتهای هنری خود میپردازد، بسیار دوستداشتنی و در عین حال نغز است که ماحصل آن را میخوانید:
ساخت پرتره در هنر مجسمهسازی چه جایگاهی دارد و میخواستم بدانم تا الان چه تعداد پرتره مشاهیر را کار کردهاید؟
درسالهای اخیر ما مجسمهسازانی داشتهایم که به واقع در ساخت پرتره و هایپررئال از تبحر و چیرگی خاصی برخوردار بودهاند. بدونشک پرترهسازی یک حرفه کاملا مستقل و نیازمند تبحر و تجربه خاصی است که مجسمهساز باید سالیان سال در این زمینه کسب تجربه کند تا موفق شود و حرفی برای گفتن داشته باشد. در مورد تعداد پرترههایی که تا الان کار کردهام باید بگویم بیشتر بر حسب سفارش کار بوده و غیر از این کمتر به صورت شخصی پروژهای را انجام دادهام. تاکنون مجسمههای شهید شاطری نصب شده در لبنان و مجسمه بهزاد هنرمند نقاش نصب شده در کیش را کار کردهام. باید بگویم هر چقدر پرترههای شخصیتها و مشاهیر کهن و معاصرمان را کار کنیم باز کم است. ما نیاز داریم تندیسها و مجسمههای آنها را در مکانهای عمومی و معابر نصب کنیم تا مردم بیشتر با آنها آشنا شوند. چه بسا در سالهای اخیر نیمتنههای بسیاری از مشاهیر کشورمان را ساختهایم.
چقدر سعی میکنید در سفارشهای مجسمهسازی از جهانبینی و نگرش خودتان در کار استفاده کنید؟
در کارهایی که انجام میدهم بیشتر دوست دارم منبعث از اندیشه، فرهنگ و تمدن خودم باشد و هر کاری که تا الان انجام دادهام، بیشتر در این زمینه بوده است. مگر اینکه موضوع خاصی باشد که کارفرما بخواهد براساس خواسته وی طرحی را اعمال کنم که در این صورت نیز باز سعی میکنم آنجا که ممکن است، به وی راهنمایی دهم. همیشه در سمپوزیومهایی که بهعنوان کارفرما حاضر هستم، سعی میکنم به هنرمندان حاضر در آن هیچ جهتدهی ندهم و اجازه دهم هر کاری را که دوست دارند انجام دهند. مطمئنا نگاهی که من به یک موضوع واحد دارم با شخص دیگری متفاوت است. این شناختهای متفاوت به شرایط بسیاری از جمله موقعیت فرهنگی، جغرافیایی، تربیتی و... بستگی دارد که هنرمند در آن پرورش یافته و سخت است بخواهیم روی آنها تاثیر بگذاریم.
شهرداری بهعنوان عامل زیباسازی شهر چقدر توانسته از هنر مجسمهسازی در آرایش شهر استفاده کند و تعامل او با طیف گسترده هنرمندان این عرصه چگونه است؟
تجربه همکاریهای زیادی را بهعنوان مشاور با شهرداری داشتهام. حتی کارهای بسیاری را برای مجموعه شهرداری انجام دادهام که در اماکن عمومی نصب شده است. شهرداری بهعنوان عامل زیباسازی شهر تهران سفارش زیادی را در ساخت آثار ارائه داده و تقریبا حمایتهای خوبی را از جامعه هنرمندان انجام میدهد. یک نکته دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه هنرمندان شاخصی را داریم که در سالهای اخیر آنطور که باید به آن ها رجوع نشده است. باید سعی کرد در سفارش دادن آثار فقط با حلقه محدودی از افراد کار نکنیم بلکه به سراغ هنرمندان مطرح گذشته هم برویم و از آنها نیز بهره ببریم. باید بررسی کرد چرا دیگر از خیلی اساتید خبری نیست و به آنها رجوع نمیشود. چرا مثلا ابوالحسنخان صدیقی که از مجسمهسازان نامی کشور و از شاگردان کمالالملک بوده و مجسمههای مشاهیری چون خیام، فردوسی، بوعلی سینا و سعدی را کار کرده در تهران به تعداد انگشتان دست اثر ندارد. نیاز است ما به خیلی از هنرمندان رجوع کنیم و از هنر آنها بهره ببریم. اینها سرمایههای هنر کشور هستند و نباید خاک بخورند. بنابراین هر چقدر به آن ها سفارش کار دهیم از هنر و هنرمند اصیل ایرانی حمایت کردهایم. به نظرم این هنرمندان که الان در دوران میانسالی و کهنسالی خود هستند جزء سرمایههای هنری مملکتند که باید فرصتی را برای آن ها فراهم کرد تا تجربیات خود را به صورت تئوریک یا با تولید اثر در جامعه انتشار دهند. از این منظر شهرداری یا سازمانهای دیگر میتوانند با استفاده از گروههای کارشناسی، به سراغ کسانی که جزء نخبههای مجسمهسازی هستند، بروند و به آن ها سفارش کار دهند. همچنین با ترسیم دورنمایی از هنر کشور به پرورش استعدادهایی که الان در ابتدای راه هنری خود هستند همت گمارند تا در آینده شاهد پرورش نخبههای قابلی در هنر مجسمهسازی باشیم.
در رابطه با شکلگیری بیش از اندازه جشنوارهها و سمپوزیومهایی که وجود دارد چه نظری دارید و چقدر آنها را در رشد کاری هنرمندان مفید میدانید؟
هر چقدر برنامههای اینچنینی در طول سال داشته باشیم یا در زمینه تولید اثر قدم برداریم باز کم است. استمرار برنامهریزی و اهداف بلندمدت در جشنوارهها باید از ابتدا مدنظر قرار گیرد تا با نقشه راه به موفقیت دست پیدا کنیم. با توجه به اینکه روزبهروز افراد بیشتری به عرصه هنر کشور وارد میشوند هر چقدر اینگونه برنامهها افزایش پیدا کند برای جامعه هنری بهتر است. نفس برگزاری این برنامهها خوب است ولی باید با هدفگذاری درست صورت بگیرد تا شاهد خروجی کاربردی آن باشیم. بدونشک برگزاری بیینالها، سمپوزیومها و جشنوارهها باید وجود داشته باشد. باید سعی کرد در کنار برگزاری آنها از حضور افرادی که منتقد هستند نیز استفاده کرد تا با نظرات کارشناسی خود به بررسی هر چه بهتر آثار بپردازند. بررسی نتایج اینکه چقدر اینگونه برنامهها در جامعه هنری مفید و موثر بوده هم از موارد دیگری است که باید مد نظر داشته باشیم. در این میان پروسه انجام یک جشنواره یا بیینال را باید بعد از اختتامیه بررسی کرد که چه خروجیای داشته است. نکته دیگری که لازم است بگویم اینکه گاهی اوقات آنطور که باید حقوق مادی و معنوی هنرمندان در جشنوارهها رعایت نمیشود. به نظرم اگر میخواهیم هنر مجسمهسازی پیشرفت کند باید از حضور افرادی از جنس خود هنر و دارای تجربه کافی استفاده کرد. باید سعی شود فارغ از منافع شخصی به مصلحت هنر بیندیشیم و تلاش کنیم برای هنرمندان زمینههای کاری را بیش از پیش فراهم کنیم تا در آینده شاهد خروجی و کیفیت هر چه بهتری از آن ها باشیم.
تجربه حضور در بیینالها و جشنوارههای معتبر خارجی را در کسوت هنرمند و کارشناس هنری داشتهاید. فکر میکنید هنر مجسمهسازی ایران در مقایسه با کشورهای دیگر در چه جایگاهی قرار دارد؟
مجسمهسازی برخلاف هنرهای دیگری مثل کاریکاتور، فیلم و موسیقی که در دنیا جایگاه بسیاری خوبی داریم و هنرمندان ما توانستهاند موفقیتهای چشمگیری کسب کنند، هنوز برای رسیدن به جایگاهی مناسب و در شأن کشورمان فاصله دارد و شرایط سختتری را باید پشت سر بگذارد. به لحاظ آماری در سالهای اخیر تعداد زیادی از هنرمندان ما در دوسالانهها و سمپوزیومهای بینالمللی شرکت کردهاند که آمار قابل توجهی است. مجسمهساز برای حضور در یک جشنواره یا نمایشگاه در کشوری دیگر نیازمند حمایت و در اختیار گذاشتن تسهیلات از طرف دولت است. ارسال آثار به کشوری دیگر مستلزم فراهم بودن شرایط خاصی برای نگهداری آثار و کاهش آسیبهای احتمالی به آنهاست. هزینههایی که در مسیر ارسال حجمها و مجسمهها وجود دارد، بسیار زیاد است و باید کاهش پیدا کند.
در سالهای گذشته که در سمپوزیومهای معتبر جهانی حضور داشتهام به واقع دیدهام هنر ما چقدر مورد توجه جوامع دیگر قرار میگیرد و چقدر باید برای معرفی آن تلاش کنیم. این مهم به دوش هنرمندان است ولی در این مسیر باید حمایتهای دولتی همواره در راه اعتلای هنر ایرانی و مجسمهسازی وجود داشته باشد تا سریعتر این مسیر را طی کنیم. یادم میآید در اولین سمپوزیومی که بعد از انقلاب در کشور لبنان برگزار شد، هنرمندان ما چقدر پرفروغ ظاهر شدند. استقبال غیرقابل وصفی از هنر ایرانی شد. یا در سال 85 که اولین سمپوزیوم بینالمللی در کشورمان برگزار شد و بنده هم بهعنوان مشاور در آن حضور داشتم، مجسمهسازانی در آن حضور پیدا کردند که حداقل در 100 سمپوزیوم معتبر جهانی شرکت کرده بودند.
این موضوع، اتفاقی مبارک برای هنر کشورمان بود. اینگونه برنامهها را که در سطح بینالمللی در کشورمان برگزار میشود باید به چشم فرصت دید چون علاوهبر کسب اعتبار جهانی برای هنر کشورمان باعث میشود هنرمندان آن کشورها نیز بهعنوان نیروی مبلغ برای معرفی هنر ما به سایر هنرمندان جهان گام بردارند. بدون شک این گونه برنامهها در سطح جهانی ارزشافزودهای برای هنر ما محسوب میشود و هنرمندان را به هنر جهانی نزدیکتر میکند و راهی را که باید در زمان طولانیتری طی کنیم کوتاهتر میکند.
معمولا مجسمهسازان در مقایسه با سایر هنرمندان تجسمی، نمایشگاههای کمتری را در طول سال برگزار میکنند. دلیل خاصی دارد؟
پروسه تولید و ساخت یک مجسمه به زمان طولانیتری نیاز دارد. به واقع هنر مجسمهسازی جزء یکی از هنرهای پرهزینه است و نیاز به متریالهایی دارد که هر کدام هزینه انجام یک کار را بالا میبرد در صورتی که در سایر هنرهای تجسمی ما شاهد هستیم هنرمندان با مبالغ خیلی کمتری کار خود را پیش میبرند و وقتی هزینه تولید یک اثر هنری پایین باشد، قیمت نهایی آن نیز برای مخاطب قابل قبولتر است و راحتتر خرید میکند؛ در حالی که با توجه به هزینههای بالایی که ساخت یک مجسمه دارد، ممکن است هنرمندان مجسمهساز نتوانند آنطور که باید در نمایشگاههای شخصی خود فروش داشته باشند. به نظرم برای اینکه هنر مجسمهسازی در زندگی مردم وارد شود باید علاوهبر کمکهای دولتی سعی کرد ذائقه مردم را نیز به سمت هنر مجسمهسازی تغییر داد.
شاهد تعداد خانمهای مجسمهساز کمتری در مقایسه با مجسمهسازان آقا هستیم که در این حوزه فعالیت میکنند، فکر میکنید دلیلش چیست؟
البته خیلی اعتقادی به این موضوع ندارم. در مدتی که در دانشگاه حضور داشتم و دانشجوهای مختلف را برای رشته مجسمهسازی گزینش میکردم نکته جالبی که میدیدم اشتیاق خانمها برای تحصیل در این رشته بود که گاهی بسیار بیشتر از آقایان بود. از 10 نفر ورودی که پذیرش میکردیم سه نفر مرد و بقیه خانم بودند که از این نظر آمار قابل توجهی بود. حتی فکر میکنم در سالهای آینده نیز این تعداد به مراتب بیشتر شود. البته باید بازار کار و حمایت از آنها نیز مهیا باشد تا بعد از فارغالتحصیلی شاهد کنار گذاشتن این رشته توسط این دانشجوهای مستعد نباشیم. باید در نظر داشت که کار هنر نیازمند صرف زمان و کسب تجربه است. بنابراین به همین راحتی نمیتوان به پلههای موفقیت دست پیدا کرد و یک مجسمهساز حرفهای شد. باید به موازات تحصیل آکادمیک سعی کرد تجربههای متنوعی را در ساخت مجسمه به دست آوریم. شاید در این مسیر کمبود کارگاهها و بازار کار محدود، انگیزه هنرمند را کاهش دهد ولی دلیلی بر آن نیست که از اراده هنرمند کم شود.
در مجسمهسازی فعلی، چقدر توجه به موضوعات ارزشی، مسائل اجتماعی و... در آثار هنرمندان دیده میشود؟
هنرمندان ما در شرایطی زندگی میکنند که بیتاثیر از اتفاقات و رویدادهایی که در اطرافشان میگذرد، نیستند. مطمئنا وقتی در کشوری انقلابی زندگی میکنید که فضای معنوی آن بر زندگی مردم سایه افکنده بدون شک هنرمندان هم از آن الهام میگیرند و دست به تولید آثاری میزنند که متناسب با ارزشهای انقلاب است. در هنر مجسمهسازی این سالها نیز شاهد تندیسها و پرترههای بسیاری از شخصیتهای تاثیرگذار انقلاب هستیم که در اماکن عمومی نصب شدهاند یا آثار بسیاری با موضوعات رویدادهای جهان اسلام از جمله مسائل منطقه ساخته شدهاند. از این حیث هنرمندان ما در اتفاقات اجتماعی و زنده نگهداشتن گفتمان انقلاب همواره در صف اول حرکت کرده و جریانساز بودهاند.
آینده مجسمهسازی در ایران را چطور میبینید و فکر میکنید نقش سازمانهای هنری و دانشگاهها در این خصوص چگونه است؟
مجسمهسازی در قرن اخیر در جامعه ما فعال شده اما قبل از آن اسمی از این هنر نبوده است. البته در این مدت زمان کوتاه، شاهد رشد خیلی خوبی بودهایم ولی باید اقدامات بهتری را در استفاده از هنرمندان پیشکسوت این حوزه انجام دهیم. بدونشک نقش سازمانهایی مثل حوزه هنری یا دانشگاهها در پیشبرد اهداف و فراهم کردن فضایی برای یادگیری و تولید آثار هنری بسیار تاثیرگذار است. اگر میخواهیم این هنر در میان جامعه مورد توجه قرار گیرد باید به گسترش رشتههای دانشگاهی و افزایش دانشگاه و پذیرش دانشجو فکر کنیم. در کنار آن باید سعی کرد حمایتهای لازم را توسط دولت فراهم آورد تا چرخه اقتصاد هنر مجسمهسازی به حرکت درآید. در این مسیر نقش رسانهها بهعنوان ابزار آگاهسازی جامعه باید بیش از پیش نمایان شود. باید در مقام مطالبهگری از مسئولان بخواهیم که چرا هنرمندانی که سالها در این عرصه افتخارات جهانی کسب کردهاند الان نباید هیچ اسمی از آن ها باشد و در گوشهای مشغول فعالیتهای شخصی خود باشند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار 9 اسفند 96، کد مطلب: 137958، www.newspaper.fdn.ir
س.د۷۶