پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - 2024 March 19
کد خبر: ۱۲۹۴۲۶
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۸
تصورش هم برایتان سخت خواهد بود که وجود چند پله بتواند حضور در مدرسه، مسجد و درمانگاه، دریافت پول از دستگاه عابر بانک و رفتن با دوستان به کافی‌شاپ و سینما را برای افرادی به کارهای غیرممکن و آرزوهای بزرگ دست‌نیافتنی تبدیل کند و بعید است در مخیله‌تان بگنجد که دانش‌آموزانی فقط به دلیل مشکل نامناسب بودن سرویس بهداشتی، مجبور شوند قید مدرسه و تحصیل را بزنند!

شعار سال: تصورش هم برایتان سخت خواهد بود که وجود چند پله بتواند حضور در مدرسه، مسجد و درمانگاه، دریافت پول از دستگاه عابر بانک و رفتن با دوستان به کافی‌شاپ و سینما را برای افرادی به کارهای غیرممکن و آرزوهای بزرگ دست‌نیافتنی تبدیل کند و بعید است در مخیله‌تان بگنجد که دانش‌آموزانی فقط به دلیل مشکل نامناسب بودن سرویس بهداشتی، مجبور شوند قید مدرسه و تحصیل را بزنند!

چنین مشکلاتی که کم هم نیستند از شرایط سخت توانیابان(معلولان) همین‌جا کنار ما در پایتخت حکایت می‌کند؛ شهری که «مرجان محمدی» معلم نمونه و توانیاب فعال معتقد است همان قدر که به خیّر بیمارستان و مسجد و مدرسه‌ساز نیاز دارد، به خیّر مناسب‌ساز هم نیازمند است. این معلم دلسوز و دبیر کانون معلولان منطقه11 همراه ما به خیابان‌های شهر آمد و از زوایای مختلف به تشریح مشکلات معلولان در شهر پرداخت.

«بالا رفتن از پله با عصا، لِم خاصی دارد؛ خودم ابداعش کرده‌ام.» این را می‌گوید و به طور عملی شیوه ابداعی‌اش را نشان می‌دهد. عقب عقب به سمت پله‌ها می‌رود، به دیوار تکیه می‌دهد، یکی از عصاهایش را روی پله گذاشته و با فشار به دیوار پشتش و با کمک دست‌ها و عصایش خود را بالا کشیده و روی پله اول قرار می‌دهد. مکثی می‌کند و همان‌طور که پشتش به پله‌هاست، با کمک عصاها و نیروی دستانش روی پله دوم قرار می‌گیرد و این کار سخت و انرژی بر، همین‌طور تا پله آخر ادامه پیدا می‌کند.

تا خانم معلم خستگی‌ناپذیر داستان ما به پاگرد اول و دوم و نهایتاً کلاسش برسد، ده‌ها دانش‌آموز دوان دوان پله‌ها را چند تا یکی بالا و پایین می‌کنند و شاید فکرش را هم نکنند از چه موهبتی برخوردارند و احتمالاً خبر ندارند بچه‌هایی با درجه هوشی آنها، فقط به دلیل وجود موانعی مانند همین پله‌ها، از نشستن کنار آنها در کلاس درس محرومند.

مرجان محمدی نفس نفس‌زنان می‌گوید: «اوایل خیلی سریع پله‌ها را بالا می‌رفتم ولی الان زمان بیشتری می‌برد و بعضی مواقع سرم گیج می‌رود. و تازه این پله‌ها، خوب است. اگر شیب پله‌ای کمی نامناسب باشد و دیوار هم نداشته باشد، با وجود تجربه همه این سال‌ها، نمی‌توانم از آن بالا بروم...» خانم معلم به کلاس می‌رسد اما باز هم پله! او حتی برای نوشتن روی تخته کلاس هم باید با پله هماوردی کند...

برای معلولان آینده

«با وجود تمام سختی‌هایی که در دوران تحصیل در مدرسه متحمل شدم، آگاهانه دوباره به این محیط برگشتم؛ این بار به‌عنوان معلم. فردی که مرا استخدام کرد، گفت: استخدامت می‌کنم چون به بچه‌ها روحیه می‌دهی. من هم با این هدف معلم شدم تا در جریان فرهنگسازی در جامعه برای پذیرش معلولان و شناخت توانمندی‌ها و مشکلات آنها سهیم باشم تا جامعه شرایط بهتری برای معلولان آینده فراهم کند

مرجان محمدی می‌افزاید: «تلاش کرده‌ام درباره مشکلات توانیابان برای‌‌‌ تردد و فعالیت در شهر با شاگردانم صحبت کنم تا با حقوق همشهریان معلولشان آشنا شوند و وقتی وارد جامعه می‌شوند، آن را مراعات کنند. حالا شاگردانم نگاه خوبی در این زمینه دارند و با همین ذهن باز توانسته‌اند در جشنواره طراحی پوستر با موضوع سهم معلولان از شهر، در 24ساعت 14پوستر طراحی کنند

شهر نامهربان...

با تعطیلی مدرسه، خانم معلم مشتاقانه همراهمان می‌شود و قدم به قدم ما را با موانع پیش پای معلولان در خیابان‌های شهر آشنا می‌کند. همان‌طور که در پیاده‌رو قدم می‌زنیم، می‌گوید: «یک پله 5تا10سانتیمتری یا حتی ساده‌تر از آن، لبه درِ اتاق در خانه‌های قدیمی که متصل به چهارچوب فلزی در بود، برای ما مانع محسوب می‌شود و در مقابل آن تبدیل می‌شویم به کودکی که بدون کمک نمی‌تواند حرکت کند. پل‌های فلزی روی جدول‌ها، مشکل بعدی است؛ عصای معلولان در آن می‌افتد و‌گیر می‌کند.

شاید به نظر نیاید اما اگر کناره باغچه پیاده‌روها جداره‌سازی نشده باشد، برای معلولان ویلچری و نابینایان مشکل‌ساز می‌شود. البته بعضی از این موانع،‌گاه تعدیل می‌شود. مثلاً همان پله‌های با ارتفاع بسیار کم، اگر در کنارش نرده داشته باشد، برای معلولی که با عصا‌‌‌ تردد می‌کند، با زحمت قابل استفاده می‌شود.» می‌پرسیم: آیا ایجاد رمپ هم نتوانسته مشکل را حل کند؟

در جواب می‌گوید: «رمپ اگر دارای شیب استاندارد و در کنارش میله‌ای داشته باشد که معلول ویلچری بتواند با گرفتن از آن خودش را بالا بکشد، خوب و گره‌گشاست اما رمپ بدون میله برای معلول ویلچری بدون همراه غیرقابل استفاده یا خطرناک است مگر اینکه ویلچرش برقی باشد. البته بسیاری از رمپ‌ها به دلیل شیب تند آن عملاً برای معلولان ویلچری غیر‌قابل استفاده‌اند. البته معلولان با عصا هم با رمپ‌ها بسیار مشکل دارند. به‌طور مثال، در ساخت رمپ باید از مصالح و مواد استاندارد و مخصوص استفاده شود که در غیر‌اینصورت سطح رمپ، لیز و سُر می‌شود. خود من به همین دلیل نمی‌توانم از بعضی رمپ‌ها‌‌‌ تردد کنم

از رؤیای متروسواری تا عابر بانک‌های بالا بلند!

به پیشنهاد محمدی سری به ایستگاه مترو می‌زنیم. او معتقد است متروسواری برای معلولان جسمی‌ـ حرکتی، یک رؤیاست. دلیلش هم پله‌هایی است که در ورودی ایستگاه مترو جا خوش کرده‌اند. جای خالی آسانسوری که حمل‌کننده معلولان به داخل ایستگاه باشد هم شاهد دیگر ادعای اوست. او گریزی به حدود 3سال قبل زده و می‌گوید: «شهردار وقت ناحیه4 منطقه11 در همایش معلولان از همه خواست آرزوی خود را بگویند.

آنقدر برایشان باورنکردنی بود که چند نفر از معلولان آرزو داشتند مترو را از نزدیک ببینند که‌ترتیب یک تور متروسواری را برای معلولان منطقه دادند. آن اتفاق، نخستین و آخرین تجربه ما از متروسواری بود

در ادامه مسیر به یک مسجد می‌رسیم و خانم معلم با افسوس می‌گوید: «سال گذشته می‌خواستیم مراسم‌ ترحیم پدرم را در این مسجد که هم فضا و هم دسترسی خوبی دارد، برگزار کنیم اما پله‌هایش ناامیدم کرد. بعد از کلی جست‌وجو، یک حسینیه بدون پله پیدا کردیم تا خودم و دوستان معلولم به راحتی بتوانیم داخلش شویم. پله، مشکل اغلب مساجد و حسینیه‌های ماست. ما هم دوست داریم در نمازجماعت و در شب‌های قدر در کنار مردم در مراسم دعا شرکت کنیم اما نمی‌توانیم

از کنار یک درمانگاه می‌گذریم و نگاه ناامیدانه مرجان محمدی به پله‌های آن، باعث می‌شود راهمان را به سمت دیگری کج کنیم. اما عجیب‌ترین مورد در این خیابان گردی، خودپردازی است که در جایی شبیه قلعه! بالای 2ردیف پله جانمایی شده و دسترسی به آن حتی برای افراد عادی هم راحت نیست. خانم معلم می‌گوید: «باید کل خیابان‌های منطقه را بگردم تا شاید یک عابر بانک بدون پله پیدا کنم، در غیر‌این‌صورت بدون پول نقد می‌مانم. آیا می‌توانم به هر کسی اعتماد کنم، کارت بانکی‌ام و رمزش را به او بدهم تا برایم از دستگاه پول بگیرد؟ مسئولان محترم همین بانک هنگام نصب عابر بانک آیا فکر نکردند بین مشتریان بانک، افراد معلول هم وجود دارد؟‌»

ما را ندیده‌اند...

«در خوشبینانه‌ترین حالت، 98درصد مراکز عمومی و خدماتی شهر اعم از آموزشی، درمانی، مذهبی، حمل‌ونقل و تفریحی، برای معلولان غیرقابل استفاده‌اند. وجود این مشکلات و مطرح شدن بحث مناسب سازی، نشان می‌دهد مسئولان در زمان طراحی و ساخت مراکز و امکانات عمومی شهر، اقشار آسیب‌پذیر مانند معلولان و سالمندان و نیازهایشان را ندیده‌اند

معلول توانمند همشهری می‌افزاید: «متأسفانه در کشور ما دیر به قانون جامع معلولان که قانون بین‌المللی است، توجه شد و هنوز در مجلس در حال بررسی است. این قانون می‌گوید هر کسی که در شهر اقدام به ساخت یک مرکز عمومی یا خدماتی مانند مدرسه، درمانگاه، اداره و... می‌کند، باید شرایط حضور معلولان را هم در آن فراهم کند؛ مثلاً رمپ و آسانسور در آن پیش‌بینی کند. چرا این کار در شهر ما انجام نمی‌شود؟ چرا شهرداری به مراکز عمومی که این موارد را رعایت نمی‌کنند، مجوز ساخت و پایان کار می‌دهد؟‌»

مشاوران معلول، ابتکار ناتمام

«شاید ریشه مشکلات ما این است که به لطف خدا همه مسئولان ما افراد سالم و غیرمعلول هستند و بنابراین هیچ تصوری از مشکلات معلولان در شهر ندارند. اما تجربه موفق کشورهای دیگر نشان داده نیازی نیست مسئولان خودشان معلول باشند. آنها می‌توانند با مشاوره گرفتن از معلولان، کاستی‌های شهر را برطرف کنند

مرجان محمدی ادامه می‌دهد: «ایجاد کارگروه مناسب‌سازی معابر ویژه معلولان در شهرداری منطقه11، اقدام مثبتی در این زمینه بود. در آن طرح در هرکدام از نواحی 4گانه این منطقه، یکی از معلولان فعال به‌عنوان مشاور مناسب‌سازی شهردار ناحیه انتخاب شد و در چند مورد هم در ناحیه4 کارهای خوبی انجام شد اما متأسفانه این کار خوب ادامه پیدا نکرد که مهم‌ترین دلیل آن، مشکل مالی بود

چشم انتظار همت خیّران

«خوشبختانه ما خیّران دریادلی در جامعه داریم که برای توسعه و نوسازی مدارس، مساجد و بیمارستان‌ها کمک‌های ارزشمندی کرده‌اند. من آرزو و درخواست می‌کنم این عزیزان در امر مناسب‌سازی مراکز عمومی و خدماتی شهر هم مشارکت کنند. به‌عنوان کسی که تمام عمر از مشکلات این شهر رنج برده‌ام، به این خیّران عزیز اطمینان می‌دهم اهمیت و ثواب مناسب‌سازی ایستگاه مترو، مسجد، مدرسه و بیمارستان اگر بیشتر از ثواب و ارزش ساخت این مراکز عام‌المنفعه نباشد، هرگز کمتر نیست. خیّران بزرگوار مطمئن باشند با مشارکت در مناسب‌سازی شهر و ایجاد شرایط مناسب برای‌‌‌ تردد و فعالیت راحت معلولان ویلچری، نابینایان، سالمندان و...، مشمول دعاهای خیر این توانیابان و خانواده‌هایشان می‌شوند

معلم توانیاب نمونه شهر می‌افزاید: «مخاطب ما فقط خیّرانی نیستند که چند صد میلیارد دارایی دارند. ما مردم عادی هم می‌توانیم در این کار خیر ویژه سهیم باشیم. مثلاً یک همشهری نیکوکار می‌تواند برای شادی روح عزیز از دست رفته‌اش، در ورودی مسجد محله یک رمپ استاندارد بسازد. دیگری به‌عنوان خیرات برای پدر مرحومش، سرویس بهداشتی یک مدرسه را مناسب‌سازی کند تا دانش‌آموز معلول محله به دلیل نبود دستشویی فرنگی، از درس خواندن محروم نشود.

حتی چند نفر با مشارکت همدیگر می‌توانند هزینه مناسب‌سازی ورودی درمانگاه یا داروخانه محله را تقبل کنند تا یک معلول وقتی خودش یا اعضای خانواده‌اش بیمار می‌شوند، درمانده نشود.» مرجان محمدی در ادامه می‌گوید: «علاوه بر این، دلمان می‌خواهد همان‌طور که بازیگران و ورزشکاران برای حمایت از بیماران اوتیسم، ام.اس و... وارد گود شدند و پویش‌هایی تشکیل دادند، حامی مناسب‌سازی شهر برای معلولان هم باشند تا یک جریان در میان خود مردم جامعه شکل بگیرد و دیگر منتظر اقدام مسئولان نباشیم

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری ، تاریخ انتشار 15 اردیبهشت 97، کدمطلب:14661، www.newspaper.hamshahri.org


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین