شعار سال: گفتم روپوشهای پارسال چه ایرادی داشت؟ بچههای اول- دوم دبستان رشدی ندارند که هر سال نیاز به روپوش تازه داشته باشند! آنهم ٨٥ هزار تومان، چه خبر است!؟ گفت: تازه ما کلی گشتیم تا با خیاطی قرارداد ببندیم که مناسبترین قیمت را داشته باشد و... چند روز بعد با همکاری در این مورد گپ و گفتی داشتم. داستان را برایش بازگو کردم و گفتم؛ ما به سختی از پسِ چنین هزینههایی برمیآییم اما خیلیها نمیتوانند. گفت؛ من سالها در یکی از نابرخوردارترین منطقههای حاشیهای تهران مدیر بودهام. میدانم که چنین کارهایی چه فشاری بر برخی از خانوادهها میآورد و ادامه داد که البته این کار در خیلی از مدرسهها راهی برای درآمدزایی است. برخی از مدیران با قراردادهایی با خیاطها حتی تا ٥٠ درصد هزینه پوشاک را برمیدارند و این یعنی درآمدی چند میلیونی بهویژه در مناطق برخوردار! سکوت کردم و در ذهنم به ضرب و تقسیم ٥٠درصد سود پرداختم. البته آموزش ما با چنین برنامههایی چندان بیگانه نیستند. هر سال در روزهای نخست سال آموزشی هزینهای بهعنوان بیمه دانش آموزشی از بچهها گرفته میشود. گرچه این مبلغ ناچیز است، اما اگر در ١٣و نیممیلیون دانشآموز ضرب شود، چه؟ این داستان را بگذارید کنارِ آزمون استخدامی آموزش و پرورش که هرساله و با دهها هزار جوان جویای کار برگزار میشود و چند میلیارد تومان از کسری بودجه نهاد آموزش را پوشش میدهد. از قراردادها با موسسههای آموزشی برای تهیه کتابهای کمک درسی و آزمونهای ماهانه و درآمدهای میلیاردی برآمده از آن برای دوسوی قرارداد میگذرم؛ که شگفتآورتر سپردن دسترسی به فیشهای حقوقی و سامانه ضمن خدمت فرهنگیان به تارنماهای تجاری و تبلیغاتی است. بازدیدهای پی درپی یکمیلیون فرهنگی لقمه چربی است که هیچ دستاندرکار تبلیغاتی از آن نمیگذرد! و البته دستاندرکاران آموزشی ما هم از آن نگذشته و واگذارش کردهاند و این داستانها ادامه دارد، اما نکته مهم در این میانه برخورد ابزاری با آموزش و بهرهبرداری از آن بهعنوان منبع درآمد است. آموزش از اخلاقیترین و انسانیترین کنشها در جهان کنونی به شمار میآید و ابزاری در راستای بالندگی و رشد انسان برای بهتر زیستن و بهتر اندیشیدن.
آموزش نوین در پی فراهمکردن زیستی همدلانه، دلسوزانه، راستگویانه، شجاعانه و پاسخگویانه در کنار انسانهای دیگر است و برنهاده بر پایههای اخلاق و حقوق نوین، اما گمانی نیست که چنین زیستی با چیرگی پول، آسیبهای جبرانناپذیری خواهد دید. تجربه ملی و جهانی نشان میدهد که ورود پول و روابط حاکم بر آن و انگیزههای پرقدرت و پرکششاش، همه چیز را در راستای سود تعریف کرده و از هر روزنی برای سود بیشتر بهره میگیرد. ورود این داستان به آموزش نیز آسیبی است که رویکردِ مشتریمحور و درآمدزایی را جایگزین نگاه اخلاقی نهفته در فرآیند آموزش و پیوند میان سه ستون آن یعنی خانواده، دانشآموز و آموزگار میکند و... با خود گفتم؛ باید آموزش را از گزند بیشترِ نگاه پولی رهانید و آن را به جایگاه اخلاقیاش بازگرداند، اما در گزارشی دیدم که نزدیک ٩٣درصد دانشگاههای کشور پولی شدهاند و حتی دانشگاههای دولتی نیز کموبیش، بخشی از هزینههای آموزشی را بر گُرده دانشجو و خانواده نهاده است و... با خود اندیشیدم که جوان پرورشیافته در این ساختار پولمحور و هزینههای سرسامآور آن چگونه میتواند در زیست آیندهاش به اخلاق بیش از پول ارج نهد و آیندهاش را بر پایههای اخلاق و دلسوزی و راستگویی بنا نهد؟ از این رهگذر بیگمان اخلاق اجتماعی به شکل فزایندهای درحال آسیبدیدن است. باید بیشتر نگران بود و این نگرانی را به جامعه منتقل کرد.
اما چگونه!؟
سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه شهروند، تاریخ انتشار 29 مهر 96، کد مطلب: 115627، www.shahrvand-newspaper.ir.ir