پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۶۲۸۲
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۱
حضور نظامیان روسی در سوریه یکی از مواردی است که لازم است در آن مورد آگاهی رسانی شود، زیرا اتحاد استراتژیک با اکثر کشور‌های منطقه خاورمیانه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
شعار سال: اگرچه سال‌های زیادی از پایان جنگ سرد گذشته است، اما قدرت‌های جهانی برای هژمونی و به دست آوردن متحدین در منطقه خاورمیانه هستند در رقابت هستند. شاید نقطه عطف این مهم بهار عربی (۲۰۱۱) است که تعادل نفوذ در منطقه را بین قدرت‌های جهانی تغییر داده و در ادامه آن قوانین جدید و بازیگران جدیدی به وجود آمده است. در این میان، روسیه نیز به عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای و جهانی، به دنبال بازنگری سیاست خاورمیانه‌ای خود پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود و منافع اصلی آن یافتن شرکای جدید و حمایت از آن‌ها تعریف شده بود. در واقع روسیه با مداخله در سوریه در سال ۲۰۱۵ تلاشش برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود را تحکیم بخشید. در بحران سوریه تقابل قدرت‌های تاثیر گذار باعث شکل‌گیری دیدگاه‌های متفاوت از نحوه آزاد سازی خاک سوریه (نظامی) و آینده حکومت داری (سیاسی) شده است. در همین راستا، در ماه‌های اخیر برخی گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای از تنش میان پوتین و بشار اسد سخن به میان آوردند که در آن ادعا کردند روسیه به دنبال پایان حکومت بشار اسد است. اما باید بیان داشت مسکو با سیاست خارجی عملی و چند‌جانبه خود، از متحدین خود در سازمان‌های مختلف بین‌المللی با هدف مؤثرتر کردن سیاست خارجی این کشور حمایت می‌کند؛ بنابراین سوال اصلی این است که استراتژی روسیه در قبال بحران سوریه از منظر نظامی و سیاسی چیست؟ آنچه می‌توان به عنوان فرضیه اصلی در نظر گرفت این است که استراتژی روسیه در سوریه حمایت نظامی و سیاسی از بشار اسد به عنوان متحد قابل اعتماد (در حال حاضر) برای تحکیم و نفوذ منطقه‌ای خود و همچنین حفظ نیرو‌های وفادار به خود است.

مقدمه
تغییرات ساختاری در نظام بین‌الملل (به عنوان مثال افول تدریجی موقعیت ایالات متحده و تقویت نسبی موضع روسیه در منطقه) همراه با اتحاد استراتژیک با اکثر کشور‌های منطقه خاورمیانه، روسیه را قادر ساخته تا در مقایسه با سایر کشورها، سیاست خارجیِ بلندپروازانه تری را دنبال کند. (۱) سیاست روسیه نیز در خاورمیانه به نوبه خود از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است –چناچه مسکو بازگشتی دیدنی و تماشایی به یک منطقه بسیار بی ثبات داشته است-، اما این حضورِ آن بیشتر به عنوانِ یک سنگِ محکی از سیاست خارجی جدید جهانی درحال ظهورِ روسیه اهمیت یافته است؛ که بسیار متفاوت از رویکرد‌های دوران اتحاد جماهیر شوروی می‌باشد. ورود مجدد روسیه به خاورمیانه، که اوجِ آن مداخله نظامی در سوریه بوده، در واقع بخشی از تلاش مسکو برای بازگشت به صفحه شطرنج ژئوپلیتیک جهانی به عنوان یک قدرت بزرگ (و تلاش برای ایجاد اتحاد‌های چندجانبه و موازنه بین بیشترِ قدرت‌های منطقه) است. این ویژگی‌ها اساساً مبتنی بر عملگرایی و رئالیسم سیاسی می‌باشند که با مولفه‌های مختلفی مشخص می‌شود، مواردی من جمله: تمایل مناسبات و مراوداتِ روسیه با همه‌ی بازیگرانِ ذی نفع، و همچنین عدم تعامل به عنوان بازیگری تماما متحد یا به عنوان بازیگری تماما مخالف/رقیب؛ توانایی میانه داریِ اختلافات و شکاف‌های متعارض، خواه بین اسرائیلی‌ها و ایرانی‌ها، ترک‌ها و کردها، یا سنی‌ها و شیعه‌ها؛ و حفظ تمرکزی بارز و آشکار بر منافع ملی خود روسیه، خواه این تمرکز بر منافع ملی با تنظیم قیمت نفت و یا ترویج فروش اسلحه؛ و خواه با اطمینان یافتن از انتقال فن آوری از اسرائیل یا سرمایه گذاری از کشور‌های حوزه خلیج فارس مرتبط باشد. (۲) در این راه، روسیه برای از میان از بین برداشتن و یا دست کم، کم رنگ ساختنِ تهدیداتی، چون قدرت طلبی هژمونِ آمریکا، تجزیه طلبی، و اسلام گرایی افراطی به نظر می‌رسد در سوریه حضور دارد. در همین زمینه ولادیمیر پوتین مسیری از دیپلماسی چند وجهی را آغاز کرده است.
وی در سال اول ریاست جمهوری خود در مقایسه با کشور‌هایی که بوریس یلتسین در کل دو دوره ریاست جمهوری خود انجام داد، از کشور‌های بیشتری بازدید کرد. حتی کشور‌هایی که "محور شرارت" معرفی شده بودند را می‌توان دوست بالقوه روسیه دانست. به عنوان مثال، پوتین برای نشستی با کیم جونگ از کره شمالی دیدار کرد و به اولین رهبر روسیه که تاکنون از کره شمالی دیدار می‌کرد تبدیل شد. بنابراین، تنها در عرضِ چند سال پس از پایان جنگ سرد، سیاست خارجی روسیه از رویکرد طرفداری غرب، به اوراسیاییسم (اوراسیا گرایی) و سرانجام به یک رویکرد چند جانبه سوق یافت. با این حال بسیاری از تحلیلگران انتظار داشتند که روسیه پس از پایان جنگ سرد به دنبال تلاش جدی برای همکاری با چین در جهت مقابله با برتری ژئوپلیتیکی ایالات متحده باشد. لیکن در پی حملات تروریستی پس از ۱۱ سپتامبر، پوتین آمادگی خود را برای حمایت از موضع ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم جهانی نشان داد، که این نشان از سیاستِ همراهیِ (دنباله روی) روسیه با ایالات متحده بود. چراکه مسکو انتظار داشت که در ازای سیاست خود برای تجدید دوستی با واشنگتن، از حمایت ایالات متحده در جنگ جاری چچن بهره‌مند شود. (۳)
لیکن به نظر می‌رسد اکنون سیاست خارجی روسیه به گونه‌ای ترتیب یافته که نه متحد و نه دشمن ایالات متحده است. بدین ترتیب به نظر می‌رسد سیاست خارجی روسیه بر مسیرِ موازنه سازی و اتحادسازی چند جانبه گام برداشته و در صدد جستجوی راه حل‌هایی چند جانبه به ویژه در مورد مناطق درگیر در جنگ، بحران و ناامنی همچون سوریه بوده و همچنین ممکن است به تقویت همکاری‌های بین المللی درمورد عراق، یمن و حتی لیبی نیز کمک کند. همچنین به نظر می‌رسد روسیه تا حدودی در تلاش است تا در کاهش تنش بین رقبای اصلی منطقه یعنی عربستان سعودی- ایران، و اسرائیل-ایران نیز نقش میانجی داشته باشد.

استراتژی روسیه در بحران سوریه
از زمانی که روسیه مداخله نظامی خود را در سوریه آغاز کرد (سپتامبر ۲۰۱۵)، درصددِ قدرت‌یابی با نفوذی تدریجی در منطقه و ایستادن در برابرِ ایالات متحده بود. بدین ترتیب در این میدان به متحدی عملگرا علیهِ مخالفانِ مسلحِ اسد و نشان دادنِ قدرتِ بازیافته جهانیِ خود به آمریکا، نیازمند بود. پس حمایت روسیه از اسد بعنوان تلاشی برای تضعیف منافع ایالات متحده و به دست آوردن نفوذ در خاورمیانه آغاز شد. بیش از چهار سال بعد، پیروزی‌های روسیه از دلِ این درگیری شاملِ: دور کردن ترکیه از متحدان ناتو، تبدیل به پشتیبان مهمِ خارجی و ظهور به عنوان یک پادشاه (قدرتِ مقتدر) در منطقه- همگی به ضرر ایالات متحده بود. (۴) مسکو منافع در خاورمیانه منافعی دارد و خواستار احترام به آنهاست؛ بنابراین روسیه به دنبال این است که کانال‌های نفت و گاز را برای تجارت روسیه باز نگه داشته، همینطور با اسلام سیاسی افراطی مبارزه کند تا از گسترشِ آن به روسیه گسترش جلوگیری کرده، و همچنین از پایگاه‌های نظامی خود در سوریه محافظت کند. معنای این "منافع ملی" در عمل را می‌توان در سوریه مشاهده کرد. (۵)
در واقع در این جنگ سیاست خارجی روسیه مبتنی بر مداخله در بحران به‌منظور حمایت از دولت سوریه بوده است. اگر کمک‌ها و مساعدت‌های روسیه نبود، ارتش سوریه و متحدان آن نمی‌توانستند در برابر هجمه مخالفان، افراطگرایان و متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آن‌ها دوام آورند. ارتش سوریه با کمک‌های مسکو توانست برخی از مناطق را که توسط مخالفان و افراطگرایان تصرف شده بود دوباره تحت کنترل درآورد.
ازسوی دیگر، مواضع روسیه در خصوص بحران سوریه در شورای امنیت کاملاً به نفع دولت سوریه بود. نمایندگان این کشور بار‌ها پیش نویس قطعنامه‌هایی را که علیه منافع دولت سوریه بود وتو کردند. به علاوه روسیه یکی از کشور‌های فعّال در حل و فصل سیاسی بحران بود و سعی می‌کرد تا مواضع طرفین درگیر را به یکدیگر نزدیک کند. همچنین روسیه بار‌ها نمایندگان دولت سوریه و مخالفان آنرا در مسکو یا آستانه گرد آورد تا فرایند آشتی ملی به ثمر نشیند. حتی در ۱۴ مارس ۲۰۱۵، بعد از اولین بار آزادسازی تدمر، پوتین به وزارت دفاع دستور داد تا بخشی از نیرو‌های خود را از سوریه خارج کند و همزمان به وزارت خارجه امر کرد که اقدامات خود جهت حل سیاسی بحران نامبرده را شدّت بخشد. (۶)
علاوه بر موارد فوق، روسیه کمک نظامی قابل ملاحظه‌ای در اختیار دولت سوریه قرار داد. همزمان با آغاز بحران خبرگزاری‌ها از ارسال مقادیری تسلیحات از روسیه به سوریه خبر داده بودند. حتی اندکی پس از آغاز بحران نیز مسکو یک قرارداد تسلیحاتی با دمشق امضاء کرد تا این دولت را در برابر معارضان، افراطگرا‌ها و حمله احتمالی غرب صیانت کند. این قرارداد در تقویت موضع ارتش سوریه در جبهه‌ها نقش چشمگیری داشت. اما مهمترین کمک دولت روسیه به سوریه در زمینه تسلیحات، انتقال سامانه دفاع منطقه‌ای اس ۳۰۰ است. این سامانه به همراه سامانه اس ۴۰۰ که ارتش روسیه آن را در لاذقیه- شهری در ساحل غربی سوریه-راه اندازی کرد آسمان این کشور را تا حدود زیادی در برابر حملات هوایی صیانت کرد. (۷)
از دیگر قرارداد‌هایی که قبلاً برای تجهیزات نظامی سوریه منعقد شده و حدود ۶۰۰ میلیون دلار ارزش داشت می‌توان به ساخت و صادرات دو زیردریایی دیزل برقی، نوسازی سیستم‌های ضد هوایی اس-۱۲۵ نوا، عرضه پنجاه جنگنده MIG-۲۹ و هفتاد و پنج IAK -۳۰ هواپیمای آموزشی اشاره کرد. این بالاتر از عرضه سیستم‌های ضد هوایی از راه دور، اسکندر ۷۲۰K۹ (طبق گزارشات ناتو به عنوان استون اس. اس – ۲۶ گفته می‌شود)، تانک‌های T-۹۰ و انواع کشتی‌های جنگی سطحی و یک سری سلاح‌های دیگر است. (۸) هنگام تحلیل روابط روسیه با سوریه، اهمیت بندر مدیترانه‌ای تارتوس برای روسیه باید مورد توجه قرار گیرد. تارتوس تنها پایگاه دریایی عملیاتی است که نیروی دریایی روسیه می‌تواند در سواحل مدیترانه روی آن حساب کند.
عملیات نظامی روسیه در سوریه که اولین مورد از مداخله نظامی آن در خارج از حوزه شوروی است عمدتاً در قالب حملات هوایی و موشکی به مواضع معارضان و تروریست‌ها بود. مداخله نظامی روسیه در بحران سوریه نقش تعیین کننده‌ای در فرایند بحران داشت؛ به طوریکه موازنه قوا را به نفع ارتش سوریه تغییر داد. تحولات برآمده از خیزش‌های عربی برای روسیه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که هم بر منافع این کشور در خاورمیانه آثاری دارد و هم به واسطه مجاورت سرزمینی، احتمال تسرّی آن به حوزه شوروی، بالاخص آسیای مرکزی و قفقاز نیز وجود دارد. بدیهی است که روسیه نسبت به تحولات این منطقه بی تفاوت نباشد؛ لذا به نظر می‌رسد که دو مؤلفه نامبرده، منافع روسیه در خارومیانه و قرابت سرزمینی این منطقه با حوزه شوروی، الزاماتی را برای مسکو در پی دارد که بر سیاست‌های این قدرت بزرگ در بحران سوریه تأثیرات جدّی گذارده است.

آینده بشار اسد بدون کارت بازی
بحران سوریه علاوه بر جنگ نظامی، بحران سیاسی را نیز شامل می‌شود. حدود یک دهه جنگ، تنش سیاسی و مشکلات اقتصادی را نیز به دنبال خود داشته است. روسیه به عنوان کشوری که سعی دارد هم به لحاظ نظامی و هم سیاسی-اقتصادی منافعی را در سوریه داشته باشد، به نسبت شرایط و منافع خود تلاش‌هایی را برای حل این بحران صورت می‌دهد. در همین راستا، در نگاه اول، اختلاف بین بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و پسر عموی‌اش، رامی مخلوف (Rami Makhlouf) مشهور، واقعی به نظر می‌رسد. دستگیری مخلوف و سایر بازرگانان تحت عنوان کمپین ضد فساد اسد قرار گرفتند. یک ادعای رایج مطرح می‌کند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از اسد خواسته است تا برخی از دارایی‌های مخلوف را برای بازسازی سوریه مصادره کند، که طبق گفته سازمان ملل متحد انتظار می‌رود بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه داشته باشد. با این حال، این اتفاق اغلب به رئیس جمهور روسیه نسبت داده می‌شود، که او به نحوی از عدم مدیریت اقتصادی اسد ناامید شده است. (۹)
علاوه بر این، برخی معتقدند عدم نفوذ اسد برای پوتین قابل مشاهده بود. در ماه مارس، یک عملیات تلافی جویانه هواپیما‌های بدون سرنشین ترکیه نیرو‌های بشار اسد را در ادلب کشته و در آنجا چندین پادگان را در کنترل خود در آوردند. پوتین با همتای ترکی خود، رجب طیب اردوغان، مذاکره کرد و آتش بس را بین دو طرف مخاصمه خواستار شد. برای دومین بار از ماه ژانویه، تحریکات در شمال سوریه باعث افزایش تنش بین پوتین و اردوغان شد که مشارکت آن‌ها از نظر استراتژیک برای ماجراجویی منطقه‌ای روسیه ضروری به نظر می‌رسید. مسکو همچنین در سوریه با یک متحد یعنی ایران روبرو است. از سال ۲۰۱۶، ناظران از رقابت بین روسیه و ایران - دو پشتیبان اصلی رژیم سوریه - بر سرنوشت سوریه پس از جنگ، خبر داده‌اند. تا سال ۲۰۱۹، این رقابت به اوج خود رسید که نمونه آن فعالیت پشت پرده پوتین برای مقابله با نفوذ تهران در نهاد‌های دولتی سوریه بوده است. در اواخر ماه آوریل، رسانه‌ای نزدیک به کرملین یک مجموعه سه قسمتی را منتشر کرد و سپس حذف کرد، که اسد را فاسد، ضعیف و بی کفایت نشان می‌داد. این استناد به یک نظرسنجی که گفته می‌شود در سوریه انجام شده است و باعث شک و تردید جدی در مورد احتمال پیروزی اسد در انتخابات ۲۰۲۱ می‌شود. شبکه خبری راشا‌تودی عربی همین روند را تکرار کرد و پس از آن مصاحبه‌ای با فیراس تلاس (Firas Tlass)، پخش کرد. در طی مصاحبه، فیراس از روسیه خواست که اسد را رها کند و از آن به عنوان "کشتی در حال غرق شدن" (sinking ship) یاد کرد. منابع بیشتر می‌گویند که کرملین از نظر روانشناختی مردم روسیه را برای برکناری اسد آماده می‌کند. (۱۰)
فقط زمان نشان خواهد داد که آیا روسیه اسد را رها می‌کند یا خیر. منافع استراتژیک پوتین خطوط قرمز او است - و اسد سال‌ها با همکاری خود این منافع روسیه را حفظ کرده است. اگر مسکو بتواند اسد را از ساختار‌ها و حامیانی که حیات وی در طول این بحران با او همراه بود - ایران، شبه نظامیان طرفدار رژیم، ارتش، سازمان‌های اطلاعاتی و به طور قابل توجهی علویان - جدا کند، او زمینه‌ای را پرورش می‌دهد که در آن گزینه دیگری بایستی انتخاب شود. در صورت وقوع آن لحظه، اسد، که به طور فزاینده‌ای از پایگاه خود جدا می‌شود، می‌تواند فهمیده باشد که وی دیگر کارت برای بازی ندارد.

نقش روسیه در درگیری میان اسد و مخلوف
در ماه آوریل، یک سری از انتقادات توسط برخی رسانه‌ها از Ria-Fan گرفته تا پراودا، کومرسانت و باشگاه والدی صورت گرفت، که در آن اتهاماتی علیه فساد رژیم اسد، جنگ سالاری و همچنین دستیابی به اهداف نظامی غیرواقعی به قیمت کاهش منابع، بازسازی سیاسی و اقتصادی مطرح شده است. یکی از آن‌ها به یک نظرسنجی - که ظاهراً توسط بنیاد حمایت از ارزش‌های ملی در سوریه انجام شده است - اشاره کرد، که در آن تنها ۳۱ درصد از پاسخ دهندگان گفتند که آن‌ها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ به اسد رأی خواهند داد، ۷۱ درصد از پاسخ دهندگان فساد را مسئله جدی می‌دانستند، ۵۴ درصد گفته بودند که در انتخابات پیش بینی شده برای سال ۲۰۲۱ به اسد رای نخواهند داد. گفته می‌شود که رسانه Ria-Fan و بنیاد مذکور در ارتباط با یوگی پریژوژین (Yevgeny Prigozhin)، یک تاجر روسی نزدیک به کرملین هستند. (۱۱) اندکی پس از آن، رامی مخلوف، ثروتمندترین مرد و پسر عموی بشار اسد، ویدئویی را منتشر کرد که از تحقیقات ضد فساد علیه یکی از شرکت‌های وی به نام سریاناتل (Syriatel) شکایت داشت. این دو مسئله گمانه زنی‌ها را در مورد شکاف بین مسکو و دمشق برانگیخت. به گفته برخی از ناظران، روسیه در برابر اسد و سوء مدیریت اقتصادی وی صبر و شکیبایی می‌کند، بنابراین او را وادار کرد تا پاکسازی افراد سرشناس نزدیک به خود را انجام دهد. در این بین برخی معتقدند که مسکو از دمشق می‌خواهد ۳ میلیارد دلار (۱۲) وام جنگی بازپرداخت کند.
اما به نظر می‌رسد واقعیت کمی پیچیده‌تر از این باشد. مقامات روسی به سختی می‌توانند به تحرکاتی علیه اسد دست بزنند و یا خواستار مداخله در کارزار میان اسد و مخلوف باشند. در حالی که درست است برخی رسانه‌های روسی از اسد انتقاد کردند، اما کرملین این انتقادات را تأیید نکرد و در حال حاضر نمی‌خواهد رژیم او را بی ثبات ببیند.
تنش‌ها بین اسد و مخلوف از سال ۲۰۱۸ آغاز شد و به تدریج شدت یافته است. یکی از دلایل اصلی این است که قدرت و ثروت رامی مخلوف خیلی زیاد شد. پیش از جنگ، تخمین زده می‌شد که ۶۰ ٪ از اقتصاد سوریه را کنترل کند. گذشته از خصوصی سازی دارایی‌های دولتی، مخلوف همچنین به عنوان کارگزار معاملات تجاری عمل کرد و نام مستعار آقای پنج درصد را به دست آورد. این جنگ به او اجازه داد تا حتی ثروت بیشتری را بدست آورد، زیرا عملاً ورشکستگی بورژوازی اهل سنت، که به همراه علویان، ستون فقرات اصلی رژیم اسد را قبل از سال ۲۰۱۱ تشکیل دادند. در واقع، حملات به مخلوف و دارایی‌های وی بخشی از تلاش اسد برای تثبیت منابع مالی کشور تحت پوشش کمپین‌های ضد فساد است. مخلوف تاکنون تنها کسی نیست که در تلاش‌های ضد فساد قرار گرفت، که او در سال ۲۰۱۹ آغاز کرد. در میان کسانی که در این اقدام ضد فساد گرفتار شدند، صاحبان مشاغل کوچکتر، مانند فرانسوا بونجا (Francois Bonja)، یک تاجر معروف جواهرات در حلب می‌توان اشاره کرد.

روسیه و آینده جانشینی اسد
گرچه روسیه با مداخله در سال ۲۰۱۵ در جنگ سوریه برای حمایت از اسد، اقدامی خطرناک انجام داد، کرملین همچنین نشان داده است که در برخی مواقع برای پی‌گیری منافع خود بدون جلب نظر متحدین خود اقداماتی را انجام می‌دهد. بدین صورت که بدون حضور نمایندگان دمشق باب گفتگو با مخالفان را برگزار کرد و چشم انداز آشتی سیاسی با آمریکایی‌ها در عمان را مورد بحث قرار داده است، حرکتی که باعث نگرانی ایران حامی دیگر دمشق شد. از سوی دیگر، مسکو همچنین بسیاری از معاملات با آنکارا را انجام داده و این امکان را فراهم کرده است که بدون رضایت اسد عملیات نظامی را در خاک سوریه آغاز کند. (۱۳).
اما در حالی که روابط مسکو و دمشق پررنگ بوده است، بعید است که اکنون کرملین تلاشی علیه اسد آغاز کند؛ و اگر واقعاً می‌خواست اقدامی علیه آینده سیاسی او بیان کند، از رسانه‌های دولتی آن را منتشر می‌کرد. دولت روسیه سیستم رسانه‌ای معتبری در اختیار دارد، از جمله کانال‌های تلویزیونی دولتی و رسانه‌های چاپی پر مخاطب. علاوه بر این، نظرات انتقادی الکساندر اکسننوک (Alexander Aksenenok)، یک دیپلمات سابق روسی در مورد اسد نیز شخصی است و لزوما منعکس کننده دیدگاه عمومی در کرملین نیست. در حقیقت دیمیتری پسکوف، سخنگوی ریاست جمهوری روسیه، انکار کرد که نارضایتی از رئیس جمهور سوریه وجود دارد و از انتشار اخبار جعلی درباره سوریه انتقاد کرده است.
به دنبال این سخنان، با کمال تعجب، Ria-Fan مقالات انتقادی را حذف کرد و در عوض مطلبی با عنوان "اخبار جعلی" درباره اسد، از جمله در مورد فساد داخلی او، که گفته می‌شود توسط سازمان اطلاعاتی ترکیه منتشر شده بود، اطلاع رسانی کرد. همینطور نظرسنجی نیز از وب سایت بنیاد حمایت از ارزش‌های ملی در سوریه حذف شد. (۱۴) این طوفان کوتاه مدت رسانه‌ای در میان گمانه زنی‌ها مبنی بر اینکه روسیه اسد را مجبور به عدم حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ خواهد کرد، رخ داد.
در واقع این نکته همچنین حائز اهمیت است که روسیه واقعاً جایگزین مشخصی برای اسد ندارد. از سال ۲۰۱۱، رئیس جمهور سوریه موفق شده است از هر‌کسی که می‌تواند تهدیدی برای ریاست جمهوری وی باشد، کنار بگذارد. برخی گمانه زنی کرده‌اند که روس‌ها در تلاش برای معرفی ژنرال سهیل الحسن، فرمانده "تایگر فورس" در سپاه پنجم تحت حمایت روسیه هستند تا جایگزین اسد شود. اما اخیراً گزارش‌هایی مبنی بر محدودیت فعالیت‌های اقتصادی خود الحسن و فاصله فزاینده بین او و جامعه علوی به دلیل حمایت روسیه از وی وجود دارد. (۱۵) انتخابات ۲۰۲۱ سوریه یک مقطع مهم سیاسی برای مسکو است. در حالی که به احتمال زیاد اسد قصد دارد همان رای مشروعی را که در سال ۲۰۱۴ به دست آورد، روسیه دوست دارد ترتیب دیگری را ببیند. این امر مستلزم ایجاد شفافیت رویه‌های انتخاباتی حداقل در رقابت‌های رای‌گیری است. این به روسیه کمک می‌کند تا پرونده بشار اسد را برای مشروعیت بخشی در عرصه بین‌المللی که نسبت به آن خصمانه است، بهتر پیش ببرد؛ بنابراین با مشاهده کنونی حمایت روسیه از بشار اسد، این همه کارزار رسانه‌ای برای چه بود؟ به نظر می‌رسد چند توضیح قابل قبول برای آن وجود دارد. اول، این ممکن است توسط بخش‌هایی از نخبگان سیاسی روسیه منتقد دمشق سازماندهی شده باشد. دوم، این نیز می‌تواند به عنوان روشی برای منحرف کردن توجه گزارش‌های روزنامه مستقل نوایا گازیتا از مزدوران روسی که شکنجه سوری‌ها را بر عهده داشتند، استفاده شود. سوم، این می‌تواند با تلاش تاجران روس برای به دست آوردن اهرم فشار بیشتر بر رژیم سوریه و استخراج قرارداد‌های سودآور بیشتر مرتبط باشد. با توجه به تهدید تحریم‌ها، دولت روسیه مستقیماً درگیر مسائل اقتصادی در سوریه نیست. در عوض، الیگارشی‌های مختلف نزدیک به کرملین در جستجوی فرصت‌های شغلی در اقتصاد جنگ زده سوریه بوده‌اند و شرکت‌های نظامی خصوصی را برای محافظت از دارایی‌های خود مستقر کرده‌اند.
در سال ۲۰۱۷، استروی ترنس گاز، شرکتی که تحت کنترل تاجر روسی گنادی تیمچنکو (Gennady Timchenko) قرار دارد، مشخص می‌شود پیوند‌های نزدیکی با کرملین دارد، که کارخانه پردازش گاز شمالی در نزدیکی رقه را به اتمام رساند و کار روی معادن فسفات در خنیفس و الشرقیه را آغاز کرد. شرکتی دیگر که قبلاً با تیمچنکو مرتبط بود، STG Engineering، دارای تجهیزات بندرگاه در تارتوس است. شرکت‌های کمتر شناخته شده‌ای در سوریه فعالیت می‌کنند، از جمله ولادا و مرکوری (Velada and Mercury)، که قصد دارند کار‌های اکتشاف نفت و گاز خود را در این کشور آغاز کنند. هر دو شرکت با «یوگنی پریگوزین»، رئیس شرکت نظامی خصوصی واگنر در ارتباط هستند. (۱۶) در همین راستا، شورای امور بین‌الملل روسیه (RIAC) اعتقاد دارد که روسیه، ترکیه و ایران برای برکناری بشار اسد به توافق برسند و در ازای تشکیل دولت انتقالی که شامل مخالفان، اعضای رژیم و نیرو‌های دموکراتیک سوریه باشد، آتش بس برقرار کند. ریاک که مشخص است نزدیک به تصمیم گیرندگان در دولت روسیه است، در گزارشی اعلام کرد که یک سازمان روسی بنام بنیاد حمایت از ارزش‌های ملی، وابسته به سرویس‌های امنیتی و دفتر رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، اقدام به انجام نظرسنجی در سوریه کرده است.
ناظران معتقدند این یک پیام سیاسی واضح و روشن خواهد بود، به این معنی که مردم سوریه نمی‌خواهند اسد رئیس جمهور بماند. در این گزارش آمده است که مسکو از ابتدای مداخله نظامی خود در سوریه، مایل است از حضور در مقام دفاع از اسد خودداری کند و در مذاکرات تأکید شده است که " مردم سوریه تصمیم خواهند گرفت که آیا اسد در قدرت باقی خواهد ماند یا خیر". برخی گمانه زنی‌ها وجو دارد که روسیه گمان می‌کند که اسد نه تنها قادر به رهبری کشور نیست، بلکه اسد نیز مسکو را به سمت همان سرنوشت افغانستان سوق می‌دهد. در همین حال، ایران که با تحریم‌های آمریکا مقابله می‌کند، سوریه را میدان نبرد با واشنگتن می‌داند. (۱۷)
به نظر می‌رسد مسکو در حال کار بر روی ترکیبی از سناریو‌ها از جمله مواردی است که نیرو‌های حاضر در سوریه دامنه نفوذ یکدیگر را می‌پذیرند. در نتیجه، سوریه به منطقه‌ای تحت حمایت تهران و مسکو، منطقه پشتیبانی شده توسط ترکیه و فرات شرقی با حمایت واشنگتن و نیرو‌های دموکراتیک سوریه تقسیم می‌شود. اگرچه این گزینه مستلزم عقب نشینی کامل نیرو‌های خارجی و اتحاد کشور پس از دستیابی به تحول سیاسی مطابق قطعنامه شماره ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل است. ترکیه مدتهاست که خواستار حذف اسد به عنوان پیش شرط پایان عملیات خود در سوریه شده است.

جمع بندی
با توجه به جنگ روانی که اخیرا در رسانه‌ها مبنی بر اختلاف پوتین و بشار اسد برای آینده سیاسی سوریه رخ داده است بایستی گفت حضور روسیه در خاورمیانه در قالبِ رابطه با سوریه شکل گرفت و در ادامه مستحکم شده است. بندر دریایی این کشور در تارتوس، یادگار جنگ سرد، تنها نقطه دسترسی آن به مدیترانه است. با این حال، از آنجا که پوتین در سال ۲۰۱۵ به طریقِ نظامی در جنگ سوریه مداخله کرد تا رژیم اسد را یاری دهد، پس از بحران سوریه نیز شاید به صورت موقت به دنبال تثبیت حکومت بشار اسد است تا در زمان انتخابات ریاست جمهوری گزینه‌ای که مناسب‌تر از اسد و در واقع همراه با سیاست‌های مسکو و مورد حمایت مردم سوریه باشد پیدا شود. در واقع، استراتژی روسیه برای گسترش افق‌های خود در خاورمیانه، بهره برداری از موقعیتِ ژئوپلیتیک منطقه برای رویارویی با رقبای خود، میانجیگری در تنش‌های منطقه‌ای و تقویت روابط دو جانبه است. برای این منظور، پوتین - تا حدودی با موفقیت – بحران سوریه را به فرصتی برای نفوذ بیشتر منطقه‌ای خود تبدیل کرده است.
از نظر دیپلماتیک، تلاش‌های موفقیت آمیز روسیه برای ممانعت از روند ژنو و توانمندسازی سازوکار‌های جدید و جایگزین مانند مذاکرات آستانه و کمیته قانون اساسی، این رژیم را از چشم انداز یک تلاش بین المللی جدی برای ایجاد تغییر سیاسی در دمشق محافظت می‌کند. موضع سازمان ملل متحد در سوریه به طور مؤثر خنثی شده است و در حال حاضر جریان را به سمتِ مدیریت کمیته قانون اساسی سوق می‌دهد که این امر توانایی تغییر هر چیزی را عملاً بی معنی می‌سازد. با این حال، این کار پوششی از مشروعیت واقعی بین المللی را دربردارد، بنابراین امتناع رژیم از مشارکت جدی با این روند و اعمال مکررِ خراب کارانه، سیاستگذاران روسی را ناراحت کرده است. با به ستوه آمدنِ غربی‌ها دررابطه با مسئله‌ی سوریه، اکنون یک واقعیت غیر قابل اجتناب وجود دارد مبنی براینکه، یک تعامل و مشارکتی واقعی و سازنده از سوی رژیم با چیزی مانند کمیته قانون اساسی می‌تواند گشایشی سیاسی برای استراتژی دیپلماتیک روسیه باشد. اما سازش و توافق، با هر میزانِ حداقلی، بر خلاف میلِ رژیم اسد پیش خواهد رفت. رویکرد روسیه به بحران سوریه بی تردید فراموش نشدنی بوده است. روسیه از زمان مداخله خود در سال ۲۰۱۵ مسئولِ عملیات‌های بی شماری در سوریه بوده است، اما با وجود این، هنوز هم به دنبال بدست آوردن جایگاهی برای سوریه‌ی اسد در صحنه بین‌المللی است. با این حال بی تفاوتی آشکار رژیم نسبت به دستیابی برای مشروعیت بین‌المللی و شکست‌ها و اشتباهات داخلی آن همچنان مانع از دستیابی روسیه به هدف نهایی خود خواهد شد.
در نهایت اینکه با بازی رسانه‌ای مبنی بر ادعای عملی پوتین برای برکناری بشار اسد، احتمال اینکه روسیه از اسد به نفع رئیس جمهور توافق شده بگذرد، صفر است؛ اما تمایل آن برای مذاکره در مورد سایر موضوعات سطح دوم احتمالی است که باید از طرفِ دیگر جدی گرفته شود. با حفظ وضع موجود اگر شرایط دیگری پیش آید روسیه با وجود ماهیتی آشفته و غالباً غیرقابل پیش بینی، می‌تواند از عهده‌ی آن بر آمده و به خوبی آن را مدیریت کند.

منابع
۱- Gustav Skjold Bang Dahl (۲۰۱۸). “Understanding the ‘Islamic Cold War’: How can the growing rivarly between Iran and Saudi Arabia and their behaviour in recent years best be explained using IR theory”, International Relations in the Middle East, October ۲۰۱۸Sciences Po PSIA, October, available at: https://www.sciencespo.fr/kuwait-program/wp-content/uploads/۲۰۱۹/۰۳/Gustav-Skjold-Bang-Dahl-Essay-International-Relations-in-the-Middle-East.pdf [Accessed on May ۱۸, ۲۰۲۰].
۲- Dmitri Trenin (۲۰۱۸). “What drives Russia’s policy in the Middle East?” European Union Institute for Security Studies, July, available at: https://www.iss.europa.eu/sites/default/files/EUISSFiles/CP_۱۴۶.pdf [Accessed on May ۱۹, ۲۰۲۰].
۳- KO Sangtu (۲۰۰۷). “Russia’s Choice of Alliance: Balancing or Bandwagoning?” available at: https://pdfs.semanticscholar.org/a۰f۴/ec۹۲a۳۹e۷۱۹۷c۸۲۸۱۹۴۴dedaca۹db۰۵b۲dba.pdf?_ga=۲.۷۵۶۰۵۶۱.۲۱۱۷۱۷۴۹۹۱.۱۵۹۰۰۵۴۳۹۲-۱۹۰۹۳۳۷۲۹۵.۱۵۷۲۳۵۹۸۳۵ [Accessed on May ۱۸، ۲۰۲۰].
۴- Talbott, Strobe and Tennis, Maggie (۲۰۲۰). "The only winner of the US-Iran showdown is Russia" Brookings, January ۹, available at: https://www.brookings.edu/blog/order-from-chaos/۲۰۲۰/۰۱/۰۹/the-only-winner-of-the-us-iran-showdown-is-russia/ [Accessed on May ۲۰، ۲۰۲۰].
۵- Erlich, Reese (۲۰۱۹). "Trump Is Driving Iran into Russia’s Arms", foreign policy, May ۲۹, available at: https://foreignpolicy.com/۲۰۱۹/۰۵/۲۹/trump-is-driving-iran-into-russias-arms-nuclear-deal-putin-rouhani-sanctions/ [Accessed on May ۲۰، ۲۰۲۰].
۶- Dyomkin, Denis and Suleiman Al-Khalidi (۲۰۱۶). “Putin says Russians to start withdrawing from Syria, as peace talks resume”, available at:
http://www.reuters.com/article/us-mideast-crisis-syria-russia-pullout idUSKCN۰WG۲۳C [Accessed on May ۲۱, ۲۰۲۰]۷- Kim, Hong-Ji, (۲۰۱۶) , “S-۳۰۰, S-۴۰۰ Air Defenses in Place’: Russian MoD Warns US-led Coalition not to Strike Syrian Army”, available at:
https://www.rt.com/news/۳۶۱۸۰۰-russia-syria-usa-aistrikes/ [Accessed on May ۲۱, ۲۰۲۰]۸- Orkhan Gafarov (۲۰۱۸). “Russian Foreign Policy In Light Of Changing Balances In The Middle East”, Turkish Policy Quarterly, Volume ۱۰ Number ۴, available at: http://turkishpolicy.com/article/۴۷۱/russian-foreign-policy-in-light-of-changing-balances-in-the-middle-east-winter-۲۰۱۲ [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۹- Mohamad, Nizar (۲۰۲۰). “Could Russia be preparing to abandon Syria's Bashar al Assad?” TRT World, ۱۱ May, TRT World, available at: https://www.trtworld.com/opinion/could-russia-be-preparing-to-abandon-syria-s-bashar-al-assad-۳۶۲۲۱ [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۰- Ibid [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۱- Charles Lister (۲۰۲۰). “Russia signals growing dissatisfaction with Syria’s Assad regime”, May ۷, Middle East Institute, available at: https://www.mei.edu/publications/russia-signals-growing-dissatisfaction-syrias-assad-regime [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۲- Ibid [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۳- Anton Mardasov (۲۰۲۰). “Has Russia grown tired of Syria's Bashar al-Assad?” ۱۹ May, Aljazeera, available at: https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/rift-moscow-damascus-۲۰۰۵۱۷۱۷۳۰۱۱۷۳۰.html [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۴- Ibid [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۵- Ibid [Accessed on May ۲۱, ۲۰۲۰]۱۶- Ibid [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]۱۷- MEMO (۲۰۲۰). “Russia, Turkey, Iran agree to remove Syria’s Assad”, Middle East Monitor, May ۴, available at: https://www.middleeastmonitor.com/۲۰۲۰۰۵۰۴-report-russia-turkey-iran-agree-to-remove-syrias-assad/ [Accessed on May ۲۲, ۲۰۲۰]
 
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۹، کدخبر: ۱۱۵۱۹۱، www.css.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین