پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۳۴۲۴۲۴
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۰
پرسش این است که برمبنای تحلیل کارکردی سه گانۀ ماهیت علوم انسانی، چگونه میتوان به تنظیم ساختار شبک‌های علمی- اجتماعی اندیشید؟ در پاسخ، با روش تحلیل مفهومی، از پرسش مسألۀ فوق پیرامون تحلیل کارکردی علوم انسانی، آغاز کرده تا نهایتاً به صورتبندی جدیدی مبتنی بر الگوی «مسأله – نوشتار» در درون شبکۀ علمی- اجتماعی، دست یابیم.

شعار سال:برای علوم انسانی، دو نقش متصور است؛ نخست، مفهوم یابی مسایل («مسأله، چیست؟») و آنگاه، طراحی مسایل جدید («مسأله، کدام؟»). آفت فقدان راهبرد نخست، به «ساده سازی مسائل» و آفت فقدان راهبرد دوم، در «مسأله نمایی» ظهور مییابد. اما این دو خاستگاه مهم، به امر سومی نیز نیازمند است چه اینکه علوم انسانی، بدون تبیین و ارائۀ ساختار «نظام مندی از مسائل»، به آشفتگی و دوری از نیازهای اصیل جامعه گرفتار خواهد شد.

بر چنین بنیادی، میتوان پیشنهاد تشکیل شبکۀ علمی- اجتماعی مسائل قلمرو علوم انسانی با رویکرد ایرانی - اسلامی را طرح کرد چه اینکه برانگیختن «مسأله پژوهی» در حوزۀ جامعۀ علمی یکی از این دستاوردها شمرده میشود. این شبکۀ علمی- اجتماعی به: 1.مسأله یابی علمی، 2. مسأله سازی علمی، و 3. نظام مندی علمی مسائل در قلمرو علوم انسانی کشور یاری میرساند و در نهایت میتواند به تأسیس سامانهای علمی در حوزه مساله پژوهی و مدل اجرایی آن بیانجامید.

اما پرسش این است که برمبنای تحلیل کارکردی سه گانۀ ماهیت علوم انسانی، چگونه میتوان به تنظیم ساختار شبکهای علمی- اجتماعی اندیشید؟

در پاسخ، با روش تحلیل مفهومی، از پرسش مسألۀ فوق پیرامون تحلیل کارکردی علوم انسانی، آغاز کرده تا نهایتاً به صورتبندی جدیدی مبتنی بر الگوی «مسأله – نوشتار» در درون شبکۀ علمی- اجتماعی، دست یابیم.

«کارل ریموند پوپر» در سرآغاز مقالات کتاب «زندگی سراسر حل مسأله است» اشاره میکند که علوم طبیعی و علوم اجتماعی، همیشه با مسأله آغاز میشود و علم برای حل این مسایل یا موقعیتهای مسأله آفرین، همان شیوهای را بکار میگیرد که عقل سلیم مورد استفاده قرار میدهد یعنی شیوة آزمون و خطا. وی سپس نظریۀ روش شناختی علم را در مدل سه مرحله ای و آنگاه، چهار مرحله ای خود بیان میکند (ر.ک: پوپر، کارل، 1393، زندگی سراسر حل مسأله است، ترجمه شهریار خواجیان، تهران، نشر مرکز، ص 8 ـ 22).

جدای از این که آیا شیوة آزمون و خطای تجربی در همة جایگاهان علوم طبیعی و به خصوص علوم اجتماعی و انسانی، کاربرد دارد یا خیر؟ و بدون مناقشه در مدل چهار مرحلهای پوپر برای توضیح نظریة علم خود (ر.ک: مدل شش مرحلهای در: حسینی، سیّد حسین، 1397، از علم دینی تا توسعة فرهنگی درکرسیهای نظریه پردازی، تهران، انتشارات جامعه شناسان، ص32)؛ اما دیدگاه وی، اهمیت «مسأله مندی» در علوم را نشان میدهد؛ هر چند این امر در قلمرو علوم انسانی معاصر، ضریب دو چندانی دارد چرا که امروزه، این علوم، علومِ «مسأله، چیست»؟(یک)، و علومِ «مسأله، کدام است؟»(دو) میباشند.

معنی این سخن آن است که اگرچه علوم انسانی با «مسأله» آغاز میشود، اما این علوم، دو کار مهم دیگر نیز انجام میدهند که نشان از اهمیت فوق العادۀ آنها دارد: نخست، مفهوم یابی مسایل و سپس، تعیین و طراحی مسایل نو.

اولین نقش علوم انسانی، مفهوم یابی مسایل  است؛ این علوم در برابر پرسش از چیستی یک «مسأله خاص»، به تحلیل مفهوم آن مبادرت میکنند (ر.ک: هم او، 1392، نهضت تولید علم و کرسیهای نظریه پردازی، تهران، انتشارات آوای نور، ص 21). **تردیدی نیست که مهمترین وجه تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی نیز، غلبة همین وجه نظری و تجریدی و ذهنی در این علوم است؛ یعنی قلمرو «اندیشة انسانی» که به عنوان فاعل شناسا، پیرامون خود و محیط اطرافش به اندیشه ورزی میپردازد. این وجه نظری، به مفهوم یابی مسایل میاندیشد.

بدین ترتیب انتظار آن است که این علوم به بیان «نظری» مسایل پرداخته و از معنا و مفهوم مسایل گونه گون جامعه پرده بردارند. «تحلیل مفهومی» مسایل در علوم انسانی به قدری اهمیت دارد که مقدمه و سرآغاز برنامه ریزیهای اجتماعی برای حلّ چالشها و معضلات کشورها محسوب میشود.

ملاحظه: دکتر حسینی همواره تاکید دارد که: مساله مندی باید در تربیت جوانان، مد نظر باشد و دانشگاه به منطق آن متعهد باشد. راسل هنگام گزینش ویتگنشتاین برای تدرس در دانشگاه نپرسید نظریه فلان از کیست و فلان کتاب را خوانده ای یا نه؟ بلکه از او خواست درباره مساله و درد ذهنی اش صفحاتی را بنویسد. به نظرم با اندکی تفاوت، در دنیای دیپلماسی هم مساله مندی بسیار مهم است. مساله مندی تفسیر تحولات کشور متوقف فیه از سوی فاعل شناسا را جهت داده و باعث میشود دیپلمات از نگرشهای روزمره و حتی کنجکاوانه فراتر رود که بحث مستوفایی است. مساله باعث میشود تحولات برای فاعل شناسا به سخن در آمده و با او گفتگو کنند. وگرنه بدون مساله، همه چیز عادی و راکد جلوه میکند. بلاشک جورج کنان و کیسینجر با مساله زندگی کرده اند و امریکا مدیون محصول پردازشهای مساله مندانه انها در کنار انجام امور حرفه دیپلماتیک است.
نویسنده: دکتر سید حسین حسینی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی

 

پایگاه تحلیلی -خبری شعار سال ،برگرفته از کانال تلگرامی اندیشه سیاسی و اقتصادی

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین