شعار سال: بسیار دیدهایم که مقامات دولتی و سیاسی، به نحوی گزارش عملکرد خود را به مردم ارائه میدهند که گویا هیچ مشکلی در جامعه وجود ندارد و همه امور طبق وفاق و در بهترین حالت ممکن است. به عنوان یک نمونه از هزاران؛ مقامی دولتی، بیپرده و بیپروا اعلام میکند که کالا به حد وفور در جامعه هست و مردم مشکلی ندارند و در توجیه گرانیها میگوید اتفاقا سطح تورم در جامعه ما از سایر کشورها هم پایینتر است. اما هنگامی که به متن جامعه میآییم، مشاهده عینی ما چیز دیگری است که نه تنها پارهای کالاهای اساسی وجود ندارد که حتی آنهایی هم که هست با چنان افزایش قیمتی روبهرو شده که طبقه متوسط هم توانایی خرید آنها را ندارد.
گویا برج عاجنشینان سیاسی، در توهمی زایدالوصف به سر برده و فریاد دردهای مردم را نمیشوند! از بلیۀ گزارشهای خلاف واقع با عباراتی دیگر هم میتوان یاد کرد: گزارش برای گزارش؛ یا گزارش برای بیشتر ماندن در منصب؛ یا گزارش میدهم تا میز مرا نگیرید؛ یا به گونهای گزارش میدهم که خوشایند مقامات بالادستی باشد.
چنانچه این آفت پردامن، از سطح مسایل سیاسی و طبقه سیاسیون جامعه، به سطح مسایل علمی و طبقه جامعه علمی تسرّی کند، چه باید کرد؟ آیا این امر نامیمون، نشان از بروز فاجعهای در پس فاجعهای دیگر نیست؟ به بخشی از سخنان یکی از روسای پژوهشگاههای علوم انسانی کشور که چندی پیش طرح شده دقت کنید.
وی در مراسمی آن هم در پیشگاه حضرت وزیر میگوید: این پژوهشگاه در دولت تدبیر و امید شما به این دستاوردها دست یافته است: ارتقای نقشآفرینی به منظور تقویت هویت دینی و بومی/ صیانت از میراث فرهنگی و توجه به بازآفرینی میراثها در طرحهای تحقیقاتی/استقرار مدیریت داناییمحور و مدیریت مشورتی، تشکیل کمیتهها و شوراهای متعدد به منظور بهرهبرداری حداکثری از خرد جمعی در پیشبرد اهداف پژوهشگاه/و عناوین مشابه دیگری از این دست. پرسش این است که اگر تنها یکی از این تیترها را اخذ کنیم و آنها را تحقق یافته بدانیم، آیا در آن صورت در حوزه علوم انسانی و حتی جامعه، مشکل یا چالشی وجود داشت؟
این عناوین را دریابید: تقویت هویت دینی و بومی، صیانت از میراث فرهنگی، مدیریت دانایی محور و مشورتی، و از همه مضحکهآمیزتر، استفاده از عنوان «خرد جمعی» توسط چنین افرادی است! علاوه بر اینکه تمامی این عناوین شعاری و پرطمطراق، هیچ نشانه و شاخصهای علمی یا پژوهشی درخوری را از فعالیتهای چنین دستگاهی ارائه نمیدهند، فرض را بر این میگذاریم چنین مرکزی توانسته باشد در تقویت هویت دینی و بومی نقشآفرینی کند، آن گاه نباید پرسید آن نقش، در کجا و چگونه رخ داده؟ هویت دینی و بومی، چگونه در چنین مرکزی تقویت شده است؟ یا مثلا میراث فرهنگی، چگونه و در کجا صیانت شده است؟ و اینک خود، حدیث مفصل را بخوانید.
اینها همه در حالی است که به بسیاری از تصمیمات و سیاستهای ضد هویت دینی و ضد میراث فرهنگی که در همین پژوهشگاه در طول این سالها اخذ شده، نپردازیم و از حجم حوادثی این چنین خبری نداشته باشیم مانند آنچه در همین اواخر در حذف پژوهشکده حکمت معاصر یا مرکز فرهنگی آسیا و مانند آنها در چنین پژوهشگاهی رخ داده که پارهای از تحلیلگران علوم انسانی کشور هم در واکنش، به تحلیل آنها پرداختهاند.
شاید یکی از راههای جلوگیری از چنین آفتهای خانمانسوزی در عرصۀ علوم انسانی این باشد که چند صباحی هم، دست نامبارک سیاسیون را از سیطره بر مقدرات وزارت علوم، دانشگاهها، و پژوهشگاههای کشور قطع کنیم؛ آن هم به امید گشایشی دیگر. آرزو که بر جوانان عیب نیست! هست؟
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همدلی ، تاریخ انتشار: 29 خرداد1400، کدخبر: 20091، www.hamdelidaily.ir