شعار سال: نقد صحبتهای دکتر حسن عباسی و درک نقاط قوت و شناخت نقاط ضعف آنها باید بر اساس سه مقدمه انجام شود.
اول) هر سیستم مادی با تعامل سه جز نظم، بی نظمی و افعال اصلاحی ضد بی نظمی (Negative entropy) در حال حرکت و سازندگی قرار میگیرد. دو جز نظم و ضد بی نظمی، افزایش دهنده ساخت و حرکت بوده و جز بی نظمی، بشکل بازدارنده عمل مینماید. ساخت یا اصلاح یک سیستم هم میتواند با منشا توسعه نظم یا ارتقا و توسعه افعال و برنامههای ضد بی نظمی و کاهش دهنده آن صورت پذیرد (اگر برنامههای کاهنده نظم از میزان خاصی، بیشتر شود، ممکن است بستر ایجاد پارادایم حرکتی جدید را فراهم سازد).
دوم) تحلیل و تقویت یک سیستم غیر ایستا (پویا) نیز با نظرداشت به چهار بعد تئوریهای آسیب و شناخت چالش، تئوریهای توسعهای، تئوریهای ساختاری و تئوریهای ارتباطی، صورت میپذیرد.
سوم) موجهای شناخت بشری در طول تاریخ (از ابتدا تاکنون)، موجهای چهارگانه شناخت مبتنی بر خرافات (پذیرش مطلب بدون توجه و داشتن توان سنجش درستی و نادرستی آن و تاکید خاص بر روایات شنیده شده / از ابتدای تاریخ تا ابتدای دوره ادیان توحیدی) شناخت مبتنی بر دین (محور پذیری شناخت حول کتاب مقدس، آموزههای انبیا و روایات و سنتهای بجا مانده از آنان / از ابتدای شروع ادیان توحیدی با تاکید بر ابراهیم تا خاتم پیامبران یا حضرت محمد (ص) / مشکل این نوع شناخت در دوره پیامبران خود را نشان نداده و عموما بدلیل برخی انحرافات بوجود آمده در بعد از انبیا و تندروی و کند رویهای صورت پذیرفته خود را نمایان میسازد/ مصداق بارز انحرافات را میتوان در دوره ۱۰۰۰ ساله قرون وسطی و انحرافات کلیسا جستجو کرد)، شناخت مبتنی بر علم (منظور علم تجربی است که به دنبال روابط علی-معلولی است/ از دوره رنسانس تا حدود ۴۰ سال قبل / مشکل اصلی آن را باید در عدم توانایی این نوع شناخت در ارتباط بخشی زنجیرههای علی میان برد و طویل جستجو نمود. چرا که عموما تمرکز این نوع شناخت بر زنجیرههای علی کوتاه برد است) و شناخت ترکیبی مبتنی بر موج سوم و چهارم (از حدود ۴۰ سال پیش با توجه به آسیبهای موج دوم و سوم شروع شده / تاکید بر تئوری پردازی مستقل برای ترکیب علم با دین دارد/ آغازگری تئوری پردازیها با تاکید بر اشتراکات صورت میپذیرد/ پیش بینی میشود که این موج عمری در حدود ۸۰-۱۰۰ سال داشته باشد) است. هرچقدر از موج اول به موج چهارم نزدیک میشویم، زمان موج بشدت کاهش یافته و عمق معرفت انسانی ارتقا پیدا میکند. ضمنا ابعاد مادی با ابعاد فرامادی و دینی با محوریتی شناختی بشدت نزدیک میشود.
اگر روی سه مقدمه فوق اجماع نظر وجود داشته باشد. باید وارد نقد سخنان دکتر حسن عباسی شد (تمرکز روی توانمندیهای دکتر حسن عباسی، متن و مقالهای دیگر میخواهد و ذکر نقاط ضعف در معنای نادیده گرفتن توانمندیها و سلامت و دغدغههای این اندیشمند راهبردی کشور نیست):
دکتر عباسی اقدام به تکفیر فکری دکتر اردکانی نموده و وی را پرورش یافته مکتب کانتها و آنهم برای ۸۰ سال میداند. سوال اینجاست که با فرض درست بودگی صحبت دکتر عباسی، این واقعیت چه اشکالی میتواند داشته باشد؟ اگر نقد بر منصب دکتر اردکانی در فرهنگستان وارد است باید پرسید که اولا تئوریهای موج چهارم بومی و غیر بومی خودمان برای ترکیب علم و دین کجاست و چه کسانی روی آن مسلط هستند؟ اگر چنین تئوریهایی را پیدا کردیم و فرد مسلط بر آن را یافتیم، آنگاه اقدام به تعویض رئیس فرهنگستان میکنیم. یادمان نرود که موج چهارم در داخل کشور و خارج از کشور در حال تئوری پردازی است. ادبیاتی مثل وحدت حوزه و دانشگاه، علوم انسانی دینی، تلفیق دین و علم، تمدن سازی اسلامی- ایرانی و ...، بر اساس همین شناخت موج چهارمی و تئوری پردازیهای در حال ایجاد برای آن معنادار شده اند. یادمان نرود که تئوری پردازی در این حوزه، تنها کار اندیشمندان جمهوری اسلامی نبوده و در کل دنیا افراد زیادی روی آن در حال کار هستند. یادمان نرود که ابر قدرت آینده جهان، کشور و ملتی است که پیشگام در تئوری پردازی موج چهارم باشد (ان شاالله که ما باشیم).
صحبتهای آقای دکتر اردکانی از باب دو جمله مورد تاکید "تمنای محال" و "حاکم و حکیم میگویند نمیشود " با توجه به ادبیات موج سومی شناخت، کاملا درست است. از بعد ضعف جاری کل دنیا (همچنین کشور ما) در ادبیات موج چهارمی و کمبود تئوریهای تلقیق علم دین بر اساس اشتراکات یا حتی افتراقات، کاملا درست است (نه در معنای اینکه باید اینگونه باشد. بلکه در معنای اینکه، این گونه است)؛ لذا تکفیر کردن یک اندیشمند (حتی بر اساس فرض محالی که بپذیریم ایشان صرفا موج سومی باشد)، نمیتواند عمل درستی باشد.
یک فیلسوف مسلمان (غیر ملهد)، آمادگی بسیار بالایی برای ورود به موج چهارم و نظریه پردازی در موج چهارم دارد، چرا با تکفیر اقدام به تضعیف ایشان باید شود؟
در پایان ضمن احترام وافر به دغدغههای دکتر حسن عباسی، توصیه داریم که بجای افتراقات بر اشتراکات و وحدت نظرها تاکید شده و پذیرا باشیم که گامهای ابتدایی موج چهارمی، ماهیت ضد بی نظمی (Negative entropy) دارد که خود نوعی افزایش نظم است. در شرایطی که بحث تئوریهای توسعه، تئوریهای منجر به تعریف ساختار و تئوریهای تعریف کننده ارتباطات در موج چهارم ضعیف هستند، تاکیدات حداکثری بر تئوریهای شناخت آسیب، باعث وازدگی خواهد شد.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال