پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۴۰۷۰۴
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۰
کارشناسان بر نقش فرهنگ درجهت کنترل آسیب‌های اجتماعی هم نظرند. آنها معتقدند فرهنگ و اجتماع، دو روی یک سکه‌اند و زمانی که به مسائل فرهنگی توجه شایانی شود، سطح آگاهی اجتماع نیز بالارفته و این هم‌پوشانی، منجر به مهار مصائب اجتماعی می‌گردد.
شعارسال: چاقو هم دسته‌ی خودش را می‌بُرد؛ بله گاهی حتی چاقوها هم دسته‌ی خود را می‌بُرند. برای دیدن این‌مسئله، نیازی به چراغ‌قوه و ذره‌بین نیست؛ اگر سری به دادگاه خانواده بزنیم به‌عینه خواهیم دید چاقوهای بسیاری مشغول بریدن دسته‌های خود هستند؛ چاقوهایی با نام پدر و مادر که گاه چنان زنجانی‌اند و تیغه‌ی تیزی دارند که می‌خواهند همه‌چیز -حتی کره‌ی زمین- را از وسط قاچ کنند.

این روزها دیگر مادربزرگ‌ها هم حوصله‌ی گفتن قصه‌های قشنگ را ندارند و روایتی که سینه ‌به‌ سینه می‌چرخید و همیشه به شاهزاده‌ای سوار بر اسب سفید می‌رسید دیگر از تَک‌و تا افتاده اما شکل گفتن داستان‌ها لب جدیدتری پیدا کرده است. امروز تاکسی‌ها مادربزرگ‌های مدرنی هستند که لب‌های زرد قصه‌ها شده‌اند و به تعداد مسافرانی که سوار و پیاده می‌کنند، ماجرا دارند.

اگر محل کارتان در نزدیکی دادگاه خانواده باشد و هر روز، سوار تاکسی زردرنگی شوید تا به مقصد برسید، قناری‌های بسیاری را خواهید دید؛ قناری‌هایی که هرچند لب‌های آواز خود را گم کرده‌اند اما معمولاً چنان پریشانند که می‌فهمید منتظر گوش‌های شما هستند که راه دل‌گپه را هموار کنند.

تاکسی‌های خطیِ دادگاه‌ها همیشه قصه‌گویند و روایت آدم‌هایی در آنها می‌چرخد که کم‌کم تبدیل به چاقوی زنجانی شده‌اند و می‌روند تا چیزی را از بیخ بِبُرند. امروزه در آنها با قصه‌هایی روبه‌روییم که گره ندارد و یا بهتر بگوییم گره‌های کور ندارد چرا که دو شخصیت این داستان‌ها، آدم‌های منورالفکری‌اند و با چشم‌های باز به رابطه نگاه کرده و فهمیده‌اند دیگر نمی‌توانند زیر یک سقف‌بودن را تحمل کنند، دیگر نمی‌گذارند گوششان بدهکار جمله‌ای باشد که می‌گفت: «با لباس سفید برو و با کفن برگرد.» آدم‌های این‌ قصه‌ها می‌خواهند چنان لباس‌های عروسی‌شان را تکه‌تکه کنند که لاجرم به چاقوی زنجانی تبدیل شده‌اند.

* گریزگاهی به نام طلاق توافقی

در بین 31 استان، نسبت طلاق به ازدواج 11 استان بالاتر از میانگین کشوری‌ست که متأسفانه استان البرز همواره در صف نخست بوده و روی صندلی‌های اول تا چهارم، جا عوض می‌کند و در این میان طلاق توافقی، دستِ بالایی در آمارها دارد.

بنفشه کرکودی در گفتگو با خبرنگار شبکه خبری البرز درخصوص اصطلاح طلاق توافقی از منظر حقوقی گفت: «طلاق توافقی را می‌توان جزء شایع‌ترین اتفاقات این روزها به حساب آورد؛ ضایعه‌ای که زاییده‌ی اجتماع کنونی‌ست. درواقعیت، توافق یعنی جمع دو اراده‌ی آزاد اما آنچه به وضوح دیده می‌شود گاهاً توافقی از روی اجبار است؛ تلاش برای رهایی از قیدهایی که بند شده‌اند، حاصل ادامه‌ی کج‌رویی‌های بعضی از زوجین و به نوعی افراط‌گرایی و سقوط در دامن جبرگرایی اجتماع است؛ گاهی هم نوعی انتقام و یا پاسخی به یک خیانت، جدالی با نابهنجاری‌های موجود اما مواردی هم هست که ناشی از اختلاف عقیده‌های هرگز موافق نشده‌ای ا‌ست که گویی زخم کهنه‌ای‌ست که هرازگاهی دهان بازمی‌کند اما درنهایت آنچه اتفاق می‌افتد مداوای این درد است و همین اتحادِ آخر اراده‌ها می‌تواند برای این تلخی بی‌پایان، نقطه‌ای باشد. باید به این قضیه توجه بیشتری شود که طلاق یک معضل جدی‌ست که نمونه‌ی بارز آن در طلاق توافقی به ‌صورت هشداردهنده ‌و شتاب‌زده‌تر اجتماع را درمی‌نوردد.»

وکیل دعاوی حقوقی، کیفری، ثبتی و خانواده افزود: «در دین اسلام، خانواده مقدس‌ترین نهاد اجتماع است اما در جامعه‌ی امروزی اتفاقات دیگری می‌افتد طوری‌که متأسفانه شاهد کمرنگ‌شدن ارزش‌ها و هنجارها هستیم و می‌بینیم ضدارزش‌ها طور دیگری جلوه می‌کنند که گویی پذیرفته‌شده و کاملاً موجه به‌نظر می‌رسند. در شرایط کنونی جامعه‌ی ما طلاق، مرز هشدار را رد کرده. تا سال 1379 طلاق، رشد کند و آرامی داشت اما از ابتدای سال 1380 سیر صعودی آن آغاز و همچنان ادامه دارد.»

کرکودی تصریح کرد: «آمارها نشان می‌دهد یک فاجعه‌ی اجتماعی در حال رخدادن است و دلایل بارز و بررسی شده در این اتفاق ازجمله: اعتیاد، بیکاری، سوءرفتار و بی‌توجهی به نیازهای جسمی و روانی همسر، فقدان آموزش‌های لازم مربوط به همسرداری، تغییر در شیوه‌ی زندگی، تغییر در روش‌های انتخاب همسر مانند یافتن همسر از طریق فضای مجازی، بی‌رنگ شدن ارزش‌ها و پدیده‌ی شایع دوست اجتماعی که خود مشکلات عدیده‌ای به دنبال دارد و کافی نبودن شناخت طرفین از هم، سطحی‌نگری و شتاب‌زدگی می‌باشد. از طرفی، طلاق توافقی در مواردی گریزگاهی می‌شود برای زنانی که بواسطه‌ی شرایط سخت دیگر قادر به ادامه نیستند. البته اگر منصفانه‌تر هم بنگریم زنانی هستند که تنها به واسطه‌ی نازپروردگی و یا غرور بی‌جا در کوتاهترین مسیر ممکنه زندگی را به نابودی می‌کشانند.»

این کارشناس حقوق اظهار کرد: «در ماده‌ی 1146 قانون مدنی ‌آمده است: زن بواسطه‌ی کراهتی که از مرد دارد می‌تواند با دادن مالی به مرد طلاق بگیرد، مالی که می‌تواند بیشتر، کمتر یا معادل مهریه باشد که البته همین طلاق که خلع نامیده می‌شود ازجمله انواع شایع طلاق توافقی است. در اکثر این موارد زن با بخشیدن نفقه و مهریه‌ی خود به این توافق دست می‌یابد. با حجم وسیع این نوع طلاق می‌شود به این نتیجه رسید که درواقع این طلاق یک حربه شده است که گاهاً استفاده‌ی ابزاری آقایان از آن کاملاً مشهود است. درنهایت باید به جوانان پیشنهاد کرد قبل از هر تصمیم شتاب‌زده‌ای خوب فکر کنند؛ طلاق تنها آخرین راه است نه بهترین راه.»

* طلاق عاطفی، خط برش جدایی توافقی

اگر تا چندسال پیش، اکثرِ ماجراهایی که می‌شنیدیم حول اعتیاد و بیکاری می‌گشت -طرحی که در اکثر داستان‌ها یکی بود و به نقطه‌ی پایان زندگی می‌رسید- امروز قصه‌ای که بیشتر از داستان‌های دیگر شنیده می‌شود ماجرای طلاق توافقی‌ست؛ اصطلاحی زیرفصل کانون خانواده که کانونی به‌نام خانواده را از هم می‌پاشد. تیتر فصل طلاق توافقی هم، طلاق عاطفی‌ست؛ پدیده‌ای که آنقدر مدرن است که هنوز بسیاری از ما حتی نامش را نشنیده‌ایم هرچند ممکن است لای پنجه‌اش گرفتار باشیم.

رضوانه فلاحتی در گفتگو با خبرنگار شبکه خبری البرز اظهار کرد: «طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته می‌شود؛ وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی‌مهری و کم‌شدن انرژی مثبت در خانواده می‌گردد. زوج‌ها با دنیای یکدیگر بیگانه‌ شده و تنها برای هم حکم یک همراه را -که به او عادت کرده‌اند- خواهند داشت و در بسیاری موارد، علت ادامه‌ی ارتباط لزوماً به عادت به طرف مقابل محدود نشده و زوجین صرفاً به دلایل ترس از برچسب طلاق، اجبار بدلیل فشارهای اطرافیان-، وجود بچه‌ها و... تصمیم به ادامه‌ی زندگی در کنار هم می‌گیرند در صورتی‌که نشانه‌هایی که برای تعریف همسران لازم است اعم از همدلی، مشارکت سازنده، ارتباط جسمی و روانی مناسب، گفتگوی دوطرفه و ابراز عاطفه، یا وجود ندارد و یا در حداقل ممکن در جریان است.»

این روانشناس گفت: «طلاق عاطفی اغلب از شکایت زوج‌ها نسبت به هم شروع می‌شود؛ انتظاراتی که گفته می‌شود ولی برآورده نمی‌گردد. انگار زن و شوهر، یکدیگر را می‌بینند ولی صدای هم را نمی‌شنوند و این مرحله‌ی آغازین شکل‌گیری طلاق عاطفی است. در مرحله‌ی بعد، نزاع زناشویی رخ می‌دهد. انتظاراتی که قبلاً به آرامی مطرح می‌شد حالا با صدای بلند و فریاد بیان می‌شود و آرامش نسبی جای خود را به خشم واگذار می‌کند؛ خشمی که خود را به شکل‌های گوناگون نشان می‌دهد. خشم درونی تبدیل می‌شود به صدای بلند، پرتاب‌کردن وسایل و ضرب و شتم، بعد هم دیواری از سکوت بین زن و شوهر قرار می‌گیرد و این به معنای شنیده‌نشدن و ندیده‌گرفتن است.»

این روانشناس متخصص شخصیت در رابطه با تأثیرات روانی طلاق عاطفی بر کودکان بیان کرد: «شاید کمتر کسانی اثر طلاق عاطفی را روی فرزندان به‌خصوص کودکان و نوجوانان- درنظر گرفته باشند. طبق آمار، سلامت روان فرزندان طلاق بهتر از فرزندانی‌ست که به‌صورت مدام شاهد نزاع پدر و مادر خود هستند. جالب است بدانیم که برخلاف نظر اکثریت مردم، کودکان خیلی سریع متوجه سردی روابط پدر و مادر شده و گاه این تنش را با عواملی چون اضطراب، شب‌ادراری و بیماری‌های پی‌درپی نشان می‌دهند. فرزندان، این‌امر که پدر و مادر رغبتی به هم‌نشینی و هم‌صحبتی با هم ندارند را احساس می‌کنند و واکنش را زود یا دیر نشان می‌دهند.»

فلاحتی افزود: «در هر سني و با هر شرايطي مي‌توان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفي را داشت؛ نمي‌توان گفت كه علت به وجودآمدن طلاق عاطفي خانواده‌ها به هم شباهت دارد. اين مشكل مي‌تواند در رابطه‌ی يك زوج جوان كه سن ازدواج آن‌ها 2تا 3 سال است رخ دهد يا مي‌تواند در يك خانواده‌اي كه چند بچه‌ی كوچك و بزرگ دارند باشد يا حتي در خانواده‌اي که بچه‌هاي‌شان به سنی رسيده‌اند كه هر كدام به دنبال زندگي خود رفته‌اند رخ دهد كه به اصطلاح به اين مرحله، سندرم آشيانه‌ی خالي گفته مي‌شود. اگر فردی متأهل (این گفتگو را می‌خواند) تعاملی سازنده و دوطرفه را با همسر خود احساس نمی‌کند و برای مدتی بیش از شش‌ماه بین خود و همسرش دیوار کشیده‌، احتمال طلاق عاطفی را داده و از یک مشاور خانواده کمک بگیرد.»

وی خاطرنشان کرد: «چه بسا افرادی (زن یا مرد) به دلایل فشار اطرافیان، نبود اطلاعات کافی، نداشتن شناخت، تصمیم‌گیری‌های هیجانی و عجولانه، تصمیم اقدام به ازدواج گرفته و در سال‌های آتی با مشکلات عمده‌ای روبروشده و به همین دلایل هم به زندگی خود به هر قیمت ادامه خواهند داد. از سویی، درست است که شناخت طرفین از یکدیگر و شناخت از خویشتن و مسائل مالی و اجتماعی نقش مهمی در موفقیت ازدواج داشته و دارند ولی نباید از نظر دورداشت که یکی از عوامل مهم در رضایت زناشوئی، کسب اطمینان نسبی از درست‌بودن این تصمیم قبل از ازدواج است. به جهت آمار بالای طلاق‌ در استان البرز بهتر این است که مشاوره‌ی قبل از ازدواج مانند آزمایش خون به عنوان امری واجب و ضروری از جانب مسئولین مطرح شود.»

* ابطال عقدنامه و مصائب دامنه‌دار کودکان

هرچند خبرها از محاکم عمومی و انقلاب کرج، مهمترین دلیل ازدیاد طلاق توافقی در البرز را عامل اقتصادی عنوان می‌کند، اما داستان در تاکسی‌های زرد به گونه‌ای دیگر در حال نَقل شدن است. طلاق توافقی با رده‌ی سنی اغلب زیر 35سال، اکثرا ًنشأت گرفته از طلاق عاطفی‌ست؛ عاملی‌که هنگامی سد زندگی را می‌شکند و در سیلی بی‌وقفه همه چیز را با خود می‌برد که نقاب‌های قبل از ازدواج فرو می‌ریزد و زوج‌ها بی‌پوشش و عریان با چهره‌ی یکدیگر روبه‌رو می‌شوند.

در مصاحبه‌ای طولی (به مدت 2سال در تاکسی‌های خط سیزدهم گوهردشت - آزادگان) با بیشتر چهره‌های آشفته، جمله‌هایی مانند: "دیگر مثل قدیم نیست؛ با دوران نامزدی از زمین تا آسمان فرق می‌کند"، "فهمیدم با فرد دیگری رابطه دارد"، "از نظر فرهنگی بسیار تفاوت داریم" بیشتر از مصائب مالی به گوش می‌رسد و در این‌بین، فقدان مراکز مشاوره‌ی رایگان و اجباری قبل از ازدواج، ضعف برنامه‌های نظام آموزش‌و پرورش در ارائه‌ی چشم‌انداز زندگی مشترک و بسط معنی زناشویی و نیز رؤیازدایی از اذهان درگیر قصه‌ی شاهزاده‌ی سوار بر اسب و عریان‌کردن واقعیت‌ها برای انتخابی پایدار -از دوران دبیرستان- از مواردی‌ست که به سیر قهقرایی طلاق توافقی در البرز کمک شایانی کرده است.

بی‌شک زوج‌هایی که تصمیم می‌گیرند بر روی دوران تأهل خط قرمز بکشند می‌دانند، خودشان تنها کسانی نبوده‌ و نیستند که در این ورطه گرفتار آمده‌اند و علاج درد خود را در کثرت این پدیده می‌یابند اما آیا کودکانی که از این چارچوب ویران شده به محیطی ناامن پرتاب می‌شوند نیز می‌توانند درک کنند که مبحث طلاق توافقی در دیالوگ شکست‌خورده‌ی بسیاری از زوج‌ها ممکن است به وقوع بپیوندد تا از این منظر بار جدایی از پدر یا مادر را بر شانه‌های نحیفشان تحمل کنند؟

هرچند تحقیقات در عرصه‌ی علم روانشناسی نشان می‌دهد: کودکانی که حین‌طلاق از پدر یا مادر خود جدا می‌شوند نسبت به بچه‌هایی که در بستر ناامن مشاجرات خانوادگی هستند، کمتر در معرض آسیب‌های روحی-روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار می‌گیرند اما در موج طلاق توافقی در البرز باید بر پیک آسیب متمرکز شد؛ کودکانی که روی قله نشسته‌اند و به هر سو که نگاه می‌کنند دره است و هنوز هم مشخص نیست چه کسانی مسئول امنیت بچه‌هایی هستند که هر لحظه از نخستین توافق بین پدر و مادرشان سقوط خواهند کرد؟!

استان البرز درخصوص آسیب‌های اجتماعی، فارغ از هرگونه عینک بدبینی یا سیاه‌نمایی (بزعم مسئولین)، درگیر تنش‌های عدیده‌ای‌ست؛ مهاجرپذیری در کنار آمار سیاه اعتیاد، بیکاری و همچنین وجود زندان‌های بزرگ که به گسترش پدیده‌های اجتماعی خطرساز دامن‌زده، بعد از استان‌شدن و واجدیت نوعی توجه کلان‌تر نیز نتوانسته چندان در مهار معضلات ناشی از موارد مذکور موفق عمل کند.

در این گذار، کارشناسان در زمینه‌های مختلف راهکارهای متعددی را برای رفع و یا مهار این قبیل آسیب‌های اجتماعی پیشنهاد می‌دهند که در این میان، نقش فرهنگ درجهت کنترل مصائب اجتماعی، بیشترین گزینه را به خود اختصاص داده است. آنها معتقدند فرهنگ و اجتماع، دو روی یک سکه‌اند و زمانی که به مسائل فرهنگی توجه شایانی شود، سطح آگاهی اجتماع نیز بالارفته و این هم‌پوشانی، منجر به مهار آسیب‌های اجتماعی و ناهنجاری‌های برآمده از آن می‌گردد.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از شبکه خبری البرز، تاریخ انتشار: 20 آذر 1395، کدخبر: 50938 ، www.khabar31.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین