شعار سال: درباره ريشههاي فقر و پيامدهاي فردي و اجتماعياش به فراواني گفته و نوشته ميشود اما اينكه آموزش و پرورش به عنوان گستردهترين نهاد اجتماعي در مورد فقر دانشآموزان چه وظيفهاي بر عهده دارد، موضوعي است كه اين يادداشت تلاش ميكند به كوتاهي به آن بپردازد.
نخستين وظيفه و ديرينهترين كاركرد آموزش، سوادآموزي، به معناي سنتي آن يعني خواندن، نوشتن و حساب كردن است. آموزش، در هر معنايي، به پيش زمينههاي مهمي نياز دارد كه برنامهريزان و دستاندركاران آموزشي و حتي سياسي بايد به آنها توجه كنند. يكي از مهمترين پيش زمينهها حذف و يا دستكم كاهش دغدغههاي فردي و خانوادگي نوآموزان براي يادگيري و يكي از مهمترين دغدغهها، فقر است.
دانشآموز فقيري كه خانواده از تهيه نيازهاي اوليهاش ناتوان است نميتواند آموزشي كيفي و بهينه داشته باشد؛ آن هم در جامعهاي كه شكاف طبقاتي به شكل فزايندهاي رو به گسترش بوده و چهره زشت فقر هر روز بيش از پيش ساختار اجتماعي را تهديد ميكند.
تلاش براي از ميان برداشتن شكاف طبقاتي و به صفررساندنش شدني نيست اما نبايد اين را نيز ناديده گرفت كه آموزش هم با وجود چنين شكافهايي، از آموزش كيفي و بهينه فرسنگها فاصله دارد؛ آموزشي كه قرار است گذار ميان طبقات را آسان كرده و در كل انسانهايي توسعه يافته و توسعهگرا پرورش دهد.
اما در زمينه كاهش پيامدهاي فقر در فرآيند آموزش چه ميتوان كرد؟ دهههاي 50 و 60 حمايت از دانشآموزانِ خانوادههاي كم درآمد از درخشانترين دوران آموزش و پرورش و دولتها به شمار ميآيد. در اين دوران دولتها براي كاهش پيامدهاي فقر خانواده بر آموزشِ فرزندان حمايتهايي همچون تهيه پوشاك، تغذيه رايگان، بنهاي خريد نوشت افزار، راهاندازي مدرسههاي شبانه روزي و .... را اجرا ميكردند.
اما شوربختانه گام به گام اين حمايتها كمرنگتر شد تا امروز كه نه تنها حمايتهايي به آن شكل ديده نميشود بلكه خانوادههاي كم درآمد به خاطر ناتواني در فراهم كردن هزينهها و امكانات اوليه آموزش براي فرزندانشان وادار ميشوند عطاي آموزش را به لقايش ببخشند و پسران را براي افزايش درآمد مشغول بهكار كنند و دختران را براي كاهش هزينهها شوهر دهند!
اما جداي از تجربههاي ملي ناديده گرفته شده در اين زمينه، تجربههاي رو به افزايش جهاني نيز بسيار آموزندهاند. در گزارش تارنماي مركز ملي آموزش و اقتصاد (NCEE) از 12 كشور كامياب در زمينه آموزش بخشي وجود دارد با عنوان «پشتيباني از آموزش برابر».
در اين بخش كه هر 12 كشور جداگانه بررسي شدهاند به آساني ميتوان ديد كه يكي از مهمترين دغدغههاي نهاد آموزش، كاهش پيامدهاي ناشي از فقر خانوادههاست. براي نمونه درباره سنگاپور ميخوانيم: دولت سنگاپور سياستهايي كه شكاف طبقاتي- اجتماعي ميان دانشآموزان را مورد توجه بيشتري قرار ميدهد را دنبال ميكند؛ موقعيتهايي كه ميتواند بر عملكرد دانشآموزان تاثير بگذارد.
وزارت آموزش و پرورش سنگاپور با تامين مالي همه مدرسهها بهشكل عادلانه و بر پايه تعداد دانشآموزان، عدالت را ارتقا ميدهد. اين وزارتخانه همچنين به هر مدرسه مبلغ استانداردي بودجه اضافي ميدهد تا بهطور انعطافپذيري براي دانشآموزان كمدرآمد هزينه كنند.
اين كار به مدرسهها اجازه ميدهد كه در صورت نيازِ بچههاي خانوادههاي كم درآمد زمينه فعاليتهاي پربارتري داشته باشند، كمكهاي اضافي دريافت كنند يا مدرسه برايشان كامپيوتر و كتاب خريداري كند. همچنين بهطور مستقيم به دانشآموزان كم درآمد بودجهاي براي رفت و آمد به مدرسه، صرف صبحانه و نيز هزينه باز كردن حسابِ بانكي دانشآموزي براي فعاليتهاي آموزشي اختصاص ميدهد...
چنين حمايتهايي كم و بيش در بسياري از كشورهاي ديگر نيز وجود دارد؛ كشورهايي كه با معيارهاي موشكافانه، دانشآموزان از خانوادههاي كم درآمد را شناسايي و زمينه حمايتهاي دولتي از آنان را فراهم ميكنند. تجربههاي ملي و جهاني در اين زمينه آنچنان روشن و دور از ابهامند كه دولت و آموزش و پرورش به هر بهانهاي نميتواند از زير بار وظيفه و مسووليتش شانه خالي كند. اما دردناك آنكه در كشور ما بدون بهانه از آن چشم ميپوشند و پيامدهايش را ناديده ميگيرند!
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه اعتماد، تاریخ انتشار 11 دی 98، شماره: 4554