شعارسال: حمید هنرجو پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی یادداشتی در اختیار این خبرگزاری با عنوان «سخنی با مسئولان؛ سند تحول آموزش و پرورش را دست کم نگیرید!» قرار داده است؛ در این یادداشت آمده است:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال 90 به تصویب رسید؛ توجه و تأکید رهبر انقلاب و نخبگان حوزه تعلیم و تربیت به سند مذکور که مشتمل بر 7 فصل و دهها مؤلفه راهبردی است، دلالت بر اهمیت آن در روزگاری دارد که جامعه هدف اعم از دانشوران، متولیان نظام آموزشی و مهمتر از همه نسل حساس دانشآموز، در معرض تندبادها و آسیبهای بیشمار قرار گرفته و از هر منظر و با هر استدلالی بجاست که بیش از هر زمان دیگری، جنبهها و ابعاد این سند کلاننگر، تبیین و به فاز اجرا برسد.
تغییر در شکل - به عنوان مقدمه - و تحول در محتوای نظام آموزشی با راهکارهای علمی ارائه شده، هدف غایی سندی است که تجلی ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی را با در نظر گرفتن ابعاد علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در نظام تعلیم و تربیت کشورمان دنبال میکند و چنانچه عملیاتی شود، قطعا چند گام اساسی و رو به جلو در این حوزه برداشته شده است.
در دوره وزارت حمیدرضا حاجیبابایی، اجرای سند تحول آموزش و پرورش کلید خورد و حرکتهای خوبی نیز آغاز شد اما شوربختانه پس از آن، شاهد رویکرد جدی به این سند که محصول تلاشی جامع و کارشناسانه است، نبودیم؛ در حالی که روز به روز ناظر افزایش چالشها و آسیب های نظام آموزشی هستیم و این سند که منویاتی همسو با اسناد فرادستی از جمله سند چشم انداز 20 ساله کشور و معطوف به دیدگاههای امام(ره) و رهبر معظم انقلاب دارد، در محاق بی توجهی قرار گرفته است.
وقتی با نظر مثبت نهادهای قانونی، پنج شنبهها برای دانشآموزان تعطیل اعلام شد تا بلکه بین جامعه هدف و معضلی به اسم "فرسایش آموزشی" چند قدمی فاصله ایجاد کند [فرسایش آموزشی در کشور ما متاسفانه مورد غفلتی چندین ساله بوده که با توجه به همین زنگ خطر و پیشنهاد تعطیلی پنج شنبهها، در سند تحول سعی شده با تغییر شیوه آموزش از گفتاری به آزمایشگاهی و دیداری این نقیصه مرتفع گردد، درثانی با اضافه شدن ساعات بیشتری به دو مقوله مهم "ورزش" و "هنر" سعی شد محیط آموزشی دلنشینتری برای دانشآموزان تعبیه شود.]
نباید فراموش کرد که دفاع از سند(بر زمین مانده) تحول بنیادین آموزش و پرورش در ایام آغازین سال تحصیلی جدید، کاملاً جنبه علمی دارد؛ از سویی حضور چند ساله در شورای پژوهش و تألیف کتابهای درسی، توفیق تدریس در آموزشگاهها و لطف همجواری با جامعه خدوم معلمان که دغدغههایشان بر شانه نظام آموزشی کشور سنگینی میکند، این کوچکتر را شایق به توجه دادن مسئولان امر به سند مذکور مینماید.
مؤلفهها و راهکارهای قاعدهمند در این سند که با شرح مکفی ارائه و اصلاح و ارتقای نظام آموزشی را هدف قرار داده است، اگر با ارادهای قوی در بدنه عرصه تعلیم و تربیت - به عنوان مهمترین زیرساخت تعالی سرمایه انسانی کشور - ظهور و بروز جدی پیدا کند، قطعاً بسیاری از نقصانها برطرف و خسرانهای ناشی از غفلتها یا بی برنامگیهای گذشته جبران خواهد شد.
برای نمونه، در راهکار 3/21ـ با موضوع مهم «طراحی و استقرار جامع هدایت تحصیلی و استعدادیابی به منظور هدایت دانشآموزان به سوی رشتهها و حرف (حرفهها) و مهارتهای مورد نیاز حال و آینده کشور متناسب با استعدادها، علاقهمندی و تواناییهای آنان» مواجه میشویم که نادیده گرفتن یا کم توجهی به آن، خسارات فراوانی را برای جامعه دانشآموزی و بالطبع، دانشجویی ما به بار آورده است.
یا در راهکار 7/21ـ به مؤلفه «اولویتبخشی رویکرد مدیریت مجتمعهای آموزشی و تربیتی به منظور اعمال مدیریت یکپارچه تربیتی در طول مدت تحصیل دانشآموزان و ایجاد فرصت بیشتر برای ارتقای فعالیتهای آموزشی و تربیتی» بر میخوریم که اصلی اجتناب ناپذیر است، هم از منظر شعائر دینی و فرهنگی ما و هم از نظر شرایط پیچیده جهان امروز که سیطره و سلطه فرهنگی قدرتهای استکباری با دست آویز قرارگرفتن ابزارهای جدیدی چون رسانه و بر همگان آشکار شده و سکولاریته سازی و هویتگریزی در ملل مختلف به ویژه در نسل جوان و نوجوان ما با فرمولهایی نوین دنبال می شود.
ترکیب عالمانه و هوشمندانه «آموزش و پرورش» در اذهان همه ما و فرزندان ما خوش نشسته است، اما در عین حال باید مراقب باشیم که اصل پرورش، همواره همراه و مکمل آموزش باشد تا به رسالت و تکلیف واقعی عمل شود.
در بخشهایی دیگر از سند، تهیه کنندگان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، پا را فراتر گذارده و تنوعبخشی در ارائه خدمات آموزشی و فرصتهای تربیتی متناسب با مصالح جامعه، نیازها و علایق دانشآموزان در راستای شکوفایی استعدادهای آنها را در سند گنجاندهاند که اگر شاهد اجرای آن باشیم، از همین سالهای نوباوگی، شاهد کشف ظرفیتهای قابل توجهی در نسل دانشآموز خواهیم بود و به نوعی، بسترآفرین در کسب مهارت ها و مشاغل آینده شان.
پیشتر البته موجودیتی با عنوان امور تربیتی با ابتکار شهیدان رجایی و باهنر در مدارس، ایفا کننده نقشی ارزنده بود که متأسفانه در تلاطمات تصمیمگیریهای شتابزده، کمرنگ و نهایتاً از ساختار وزارتخانه مربوطه محو گردید.
توجه به سازوکارهای ارتقای توانمندیهای معلمان - از هر لحاظ - با انگیزه جذب مشارکت مؤثر آنان در برنامهریزی های آموزشی و پرورشی در سطح مدارس خصوصا حرکت در مسیر تقویت هویت حرفهای آنان و دهها
گزاره مفید دیگر در این سند جا گرفتهاند تا به یک خانه تکانی عظیم در وزارتخانهای به وسعت فرهنگ کشور منتج شود.
به راستی اگر بنای احیای دیگر باره «هویت حرفه ای معلمان» باشد، اولین کسانی که در این راه بزرگ، یاری رسان خواهند شد خود معلمان هستند، فرهنگسازانی که مشکلات عدیده کاری و معیشتی و... مانعی در انجام مسئولیت خطیرشان ایجاد نمیکند، اما این مشکلات، چندان بدون تأثیر هم نیست و خوشبختانه در سند مورد توجه قرار گرفته است.
ذکر همه ویژگیها و شاخصهای سند در این مجال، امکانپذیر نیست اما میتوان انتشار آن را با شمارگانی هدفمند به منظور دردسترس قرار گرفتن نخبگان و صاحبنظران آموزشی و علوم تربیتی و اجتماعی و ... از مسئولان امر مطالبه کرد تا حداقل، اولین گامها در جهت معرفی و اجرای منویات و گزارههای سند برداشته شود.
امیدوارم روزی به نقطهای برسیم که مجاهدتها و تلاشهای فراگیر و مرتبط با اصل احیاء و تبیین تمدن و فرهنگ اسلامی-ایرانی چنان که شایسته است دیده شوند، حتی اگر دستپخت گروه و جناح منتسب به ما نبوده و طعم میوه باغ ما را هم ندهد!