شعار سال:
کاشت یک میلیارد اصله درخت؛ شعار یا ضرورت
وزیر جهاد کشاورزی در جلسه روز دوشنبه ۲۳ مردادماه در قرارگاه کاشت یک میلیارد اصله درخت گفت: مسیر اجرایی این طرح بدون بازگشت است؛ این در حالی است که نیکبخت چند رو قبل در جمع اصحاب رسانه گفته بود: در برنامه هفتم باید ۱۸درصد مصرف آب بخش کشاورزی کاهش پیدا کند و اعتبارات اجرای طرحهای آبخیزداری امسال نسبت به سال گذشته ۵۰ درصد کاهش یافته است.
البته از سخنان وزیر مبنیبر حاکمیتی بودن طرح مشخص بود این طرح بدون برنامه و بودجه اندک و صرفا به خواست حاکمیت به وی تحمیل شده و با وجود پیوستهای فضای سبز شهرداریهای کشور، وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان بسیج مردمی و… طرح کاشت سالانه ۲۵۰ میلیون اصله نهال با رعایت استانداردهای و جوانب تخصصی و ضمانت سبز سدن و سبز ماندن و تامین آب به اندازه، بهموقع و بهصرفه کاری بسیار سخت و در حد غیرممکن است.
قدم در راه بیبرگشت نگذارید!
برای اینکه از نظر کارشناسی و تخصصی نشان دهیم کاشت یک میلیارد اصله نهال در کشور چه مصائبی دارد بخشهایی از گزارش قبلی مزرعه سبز را در گفتگو با یکی از کارشناسان این بخش باز نشر میکنیم.
هادی کیادلیری، استاد دانشگاه و رئیس سابق انجمن جنگلبانی ایران در شمار کسانی است که معتقد است این طرح نهتنها بلندپروازانه است، بلکه قابلیت اجرا هم ندارد.
کیادلیری در این باره میگوید: برای کاشت یکمیلیارد نهال در کشور و در نظر گرفتن این موضوع که در هر هکتار ۵۰۰نهال کاشته شود، نیاز به دو میلیون هکتار زمین است. در هر نقطه هم نمیتوان درخت کاشت؛ بنابراین در قدم اول باید دید این دو میلیون هکتار زمین در کدام مناطق است؟
۳۰هزار میلیارد تومان فقط هزینه کاشت
رئیس سابق انجمن جنگلبانی ایران میگوید: برای هر هکتار درختکاری نیز حدود ۱۵میلیون تومان هزینه میشود که اگر این رقم در دو میلیون هکتار ضرب شود ۳۰هزار میلیارد تومان فقط هزینه کاشت درختان است.
۱۰ هزار میلیارد تومان هزینه نگهداری و مراقبت سالانه
بهگفته این استاد دانشگاه، درختان کاشته شده نیاز به نگهداری و مراقبت دارند و موضوع تنها محدود به کاشت درخت نیست. نگهداری سالانه هر هکتار جنگل هم نیازمند پنج میلیون تومان هزینه است که با احتساب هزینه نگهداری دو میلیون هکتار جنگل با تعداد یکمیلیارد اصله درخت ۱۰هزار میلیارد تومان بودجه میخواهد.
۶۰هزار میلیارد تومان از کجا؟!
وی میگوید: هر درخت نیز بهطور میانگین سه سال زمان برای مراقبت و نگهداری نیاز دارد که اگر این عدد در این زمان ضرب شود، هزینه کلی نگهداری یکمیلیارد اصله درخت ۳۰هزار میلیارد تومان است؛ بنابراین کاشت و نگهداری از یکمیلیارد اصله درخت با هزینه امروز ۶۰هزار میلیارد تومان نیاز دارد.
وزیر اعتبار خود را فدای خوشآمد دیگران نکند
البته دلایل و ضرورتهای کاشت یک میلیارد اصله نهال توسط وزیر ازجمله وجود طبیعت خشک و نیمه خشک، کمآبی و.. همگی قابل درک است؛ اما این ضرورتها نباید باعث شود وزیر منطقی و عملگرا تن به هر خواسته دولت به هر قیمتی بدهد و به قول خودش در راه بی بازگشت قدم بگذارد.
نیکبخت حداقل نباید اعتبار و اقبال خود را فدای مصلحت و خوشآمد هیات دولت و دیگران کرده و بگوید: بنده با تمام وجود پاسخگوی این خواسته مردمی (مردم خواستههای دیگری هم دارند) و مطالبه حاکمیتی هستم.
عبرت از طرحهای ناموفق گذشته
آقای وزیر حتما باید به یاد داشته باشد طرح کاشت درخت از حرم تا حرم تهران به قم که یک صدم این طرح نبود و همه مسئولان پا در رکاب بودند و حتی با تانکر به آبیاری درختان میپرداختند، جز نابودی منابع اعتباری، مالی و کاری چیزی برجای نگذاشت.
نتیجه طرح کاشت درخت در بیابانها و مسیر عبور ریزگردها در استانهای جنوبی نیز عبرتآموز است و این کار ممکن نیست یا حداقل در این مقیاس و اندازه امکان اجرا ندارد، آب و اعتبارکافی هم که نداریم
راهکارها
پس لازم است وزارت جهاد کشاورزی یا طرح را به بخش خصوصی بسپارد و خود را رها کند تا سازمان برنامه و بانک مرکزی و هیات دولت در این زمینه پاسخگو باشند یا طرح کاشت یک میلیارد درخت را حداکثر به کاشت ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون درخت طی ۴ سال تقلیل دهد و به این طریق این طرح را برای اجرا متناسبسازی کند.
همچنین حتما این وزارتخانه بر اساس هفته شمار یا ماه شمار پایان هر هفته و هرماه آمار دقیق و قابل راستیآزمایی کاشت هر درخت را در هر منطقه به طور مشخص اعلام کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از اخبار سبز کشاورزی، تاریخ انتشار:۲۴ مرداد ۱۴۰۲، کدخبر: --، akhbarsabzkeshavarzi.ir
بهزادانگورج
بی تردید اگر جنگل ها با الغاء هر گونه مالکیت اشخاص ملی نمی شد، قطعاً با تبدیل تدریجی جنگل ها به اراضی و باغ ها و باغ شهرها مواجه بود و شاید چنان تبدیل و تغییری به نوعی توسعه نامیده می شد. بنابراین بقاء جنگل ها در همین میزان مساحت ناچیز «با نسبت سرانه ۱۷٪ » مرهون تلاش جنگلبان هایی است که جنگلبانی را در کشور پایه گذاری کرده اند و مطالبات اجتماعی آنها بتدریج در نیمه اول قرن ماضی، با ملی شدن جنگل ها و الغاء هرگونه مالکیت اشخاص تبلور یافت.
سطح استرس و ترس از ناچیز بودن سرانه جنگل و روند کاهش سرانه دو جهته ناشی از افزایش جمعیت و افزایش سطح تخریب ناشی از بهره برداری مازاد بر توان اکولوژیک، به نحو مشخصی انتخاب های اصلح ما متاثر می کند و ما تحت تاثیر شناخت و لذت زندگی انتخاب می کنیم، به عنوان مثال: انتخاب های ما از بین فنجان های متفاوت ساده تا شکیل ! از یک سینی قهوه، با برداشتن از شکیل ترین ها شروع می شود، در حالیکه هدف همه ما خوردن قهوه است نه خوردن فنجان ها ! و فنجنان های ساده در سینی باقی خواهند ماند، سینی مطالبات اجتماعی با کارکردهای مختلف جنگل در فنجان های مختلف مدیریتی: حفظ و صیانت - حفاظت و بهره برداری - تا فله ای و رها شده ! علی القاعده باید به انتخاب بهترین فنجان مدیریتی توام شود.
خوشبختی نتیجه توان ترسیم افق حال و آینده است ! اما به امکان شرایط سنجش و نتیجه نوید بخش منوط است. واقعیت تلخ بدون طرح و برنامه در جنگل ها ! بدبختی جنگل است که بدان دچار شد، در حالیکه هیچ کارشناس متخصص مرتبط قائل به عدم وجود مشکلات در جنگل ها نبود ! اما رفع مشکلات بهانه ای برای ایجاد بدبختی شد در حالیکه مشکلات نباید دلیل بدبختی می شدند.
مشکلات در جنگل ها نیز دو دسته متمایز از هم تقسیم می شدند، دسته ای از مشکلات در جنگل ها مرتبط با تغییر و تحول و توسعه اجتماعی اقتصادی است، که در چهارچوب ساماندهی بهره برداری باید بتدریج رفع می شد، اما در نتیجه ایجاد حاشیه ها در مواردی مزمن و یا حتی پیچیده می شد، اما دسته ای از مشکلات ناشی از اثر لنگر است و کنشگران اجتماعی پیش داوری های ناصوابی داشتند و باید مسئولیت پذیر باشند.
به عنوان مثال:
❊ - در رابطه تهیه و اجرای طرح ! ظرفیت سازی ها را جنگل خوار نامیدند که حاصل اهتمام دولت ها در توسعه بخش غیر دولتی و با اصل ۴۴ قانون اساسی منطبق بوده است.
❊ - در رابطه با حفظ جنگل های موجود بر روی واردات چوب تاکید داشتند در حالیکه ضمن تحریم اقتصادی، شناخت کافی به نوع ماده خام مورد نیاز صنایع داخلی و مشکلات قرنطینه ای نداشتند و در همین بازه زمانی صیانت و تنفس جنگل تا اجرای استراحت جنگل ! گونه ذخیره گاهی شمشاد به عنوان میراث طبیعی را از دست دادند.
❊ - به جای اصلاح ساختار و پرورش جنگل ! بر روی زراعت چوب در کشور تاکید کرده اند که عملا با ملاحظه به تنش آبی و کمبود زمین زراعی در رابطه با امنیت غذایی ! یک تصمیم ناهمسو و توعی از سو گیری شناختی است.
علاقمندان به حفظ جنگل ها برای توقف بهره برداری چوبی متاثر از تکنیک اثر لنگر هرگز نتوانستند به طرح جایگزین دارای بهره برداری با کارکردهای غیر چوبی و برنامه مالی یا اقتصاد درون برسند !
اکنون در سینی مطالبات اجتماعی فقط فنجان های لب پر ساده باقیمانده اند و افسانه حفظ و صیانت از جنگل ها تحت اثر لنگر ! هیچ افق روشنی در تامین ماده خام مورد نیاز صنایع چوب کشور ندارد و شرایط به گونه ایست که نیاز چوبی صنایع کشور به میزان دو برابر زمان توقف بهره برداری افزایش یافته است.