شعار سال: گرانشدن عوارض پسماند، نرخ پارکینگ،
عوارض ساختمانهای نیمهکاره و در کل لزوم بالارفتن نرخ همه خدماتی که شهرداری به شهروندان
میدهد نیز کلیدواژه کلی ماجراست.
عوارض ندهید، خلاف میکنیم
در جدیدترین اظهارنظر دراینباره، روز گذشته رئیس کمیسیون برنامهوبودجه
شورای شهر تهران در مصاحبهای اعلام کرد: «مردم باید پرداخت هزینههای زندگی در
تهران را بپذیرند؛ چون شهرداری بدون اخذ عوارض مجبور به انجام کار خلاف میشود».
این بخش بیشتری از گفتههای مرتضی الویری، شهردار تهران در سالهای دور و عضو
کنونی شورای شهر پایتخت، در پاسخ
به ایلناست: «دریافت عوارض و اخذ هزینه به ازای خدمات شهری، دو شاهراه اساسی برای
تأمین منابع مالی شهرداری تهران است و اگر این راهها را مسدود کنیم، شهرداری
مجبور میشود به راههای خلاف روی بیاورد. البته ما میدانیم که وضع مردم خوب نیست،
اما آنان هم حتما تمایل ندارند زبالههایشان جلوی در منازلشان بماند. در این شرایط، یا باید تراکمفروشی کنیم که در این
صورت شرایط زندگی در شهر مشکل میشود و روش غلطی است، چراکه ما به گذشتگان هم
انتقاد میکنیم که چرا در کوچههای باریک ششمتری مجوز بلندمرتبهسازی را دادهاند،
یا باید از مردم عوارض دریافت کنیم که این راه صحیح است. برای ما البته کاهش هزینههای
شهرداری نیز در کنار درآمدزایی حائز اهمیت است. کار کاهش هزینهها به خوبی انجام
شده و برای این کار، اقداماتی مثل کاهش نیروها و پرسنل شهرداری، فروش املاکی که در
اختیار غیر است، افزایش عوارض نوسازی و همچنین فروش خدماتی که شهرداری به شهروندان
ارائه میدهد، بخشی از این درآمدهای پایداری است که در نظر گرفتهایم. علاوه بر
این، سرمایهگذاری بخش خصوصی در پروژههای مختلف نیز درآمد دیگری برای شهرداری است
و اگر زمینههای این سرمایهگذاری را فراهم کنیم، بخشی از آن میتواند به شهرداری برگردد.
در حوزه پسماند نیز شهرداری میتواند درآمدزایی داشته باشد. در این حوزه، سه کار
عمده میتوان انجام داد؛ یکی اینکه هزینههای این حوزه را کاهش دهیم که آن از طریق
آموزش فرهنگی به مردم است تا کمتر زباله تولید کنند. درحالحاضر میانگین تولید
زباله در دنیا، برای هر نفر ۳۰۰ گرم
در روز است و این آمار در کل ایران به ۷۰۰ گرم
و در شهر تهران به هزارو صد گرم میرسد. کار دیگری که در حوزه پسماند میتوان
انجام داد، مربوط به بازیافت آن است. دفن یا سوزاندن زباله، بدترین روش برای
مدیریت زباله است. باید بخشی از آن را که قابلیت دارد، تبدیل به کود و کمپوست کنیم
و از زبالههای خشک مثل کاغذ، شیشه، فلزات و نظیر آن نیز مجددا بهرهبرداری کنیم
که این نیز منبعی برای تأمین درآمد است. سال گذشته درآمد حاصل از زبالهها حدود ۳۰ میلیارد تومان
بوده و این درآمد در سال جاری به ۳۰۰
میلیارد تومان میرسد.»
الویری در ادامه گفت: «مردم باید این واقعیت را بپذیرند که هزینههای
زندگی در کشور را بپردازند. در غیر این صورت، شهرداری به شهرفروشی روی میآورد و این
آینده فرزندان آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. مشارکت با بخش خصوصی نیز بعضی مواقع
نیازمند اخذ عوارض برای تأمین سرمایه و سود این بخش است. دریافت
عوارض و اخذ هزینه به ازای خدمات شهری، دو شاهراه اساسی برای تأمین منابع مالی
شهرداری تهران است و اگر این راهها را مسدود کنیم، شهرداری مجبور میشود به راههای
خلاف روی آورد.»
بلیت 11هزارتومانی مترو
خود شهردار تهران نیز بخشی از این پازل بوده و تاکنون چندینبار دراینباره
اظهارنظر کرده است؛ ازجمله چندی پیش که درباره قیمت بلیت مترو گفته بود: «درحالحاضر متوسط قیمت بلیت مترو ۷۰۰ تومان است. اگر هزینه اداره تشکیلات مترو
را نیز در بلیت محاسبه کنیم، قیمت آن به دوهزارو ۳۵۰ تومان میرسد؛ با فرض وجود زیرساختها، هزینه سرمایهگذاری
و نگهداری، قیمت بلیت به ششهزارو ۳۵۰
تومان میرسد و اگر تمام زیرساختها و وظایف کامل این حوزه را به بخش خصوصی واگذار
کنیم، قیمت واقعی هر بلیت به حدود ۱۱
هزار تومان نیز میرسد.»
کرباسچی و گرانی تهران
از میان سیاستمدارانی که قبل و بعد از انقلاب به گرانکردن
تهران نظری جدی داشتند و برای اجرای آن هم قدمی برداشتند، شهردار جنجالی سالهای
٦٨ تا ٧٧ بود. غلامحسین کرباسچی دیدگاهی صریح و بدون حاشیه درباره گرانکردن تهران
داشته و دارد. او تیر ٩٢ در گفتوگویی مفصل با «شرق» در این باره اینطور گفت:
«باید تهران را آنقدر گران کنیم که هرکس نمیتواند، از آن برود». او در توضیح این
دیدگاه خود گفت: «تهران جمعیت ساکن و مستقری دارد که از گذشته در آن ساکن بودهاند
و شرایط خاص مالکیتی و زندگی و معیشت خود را دارند. حرف
ما این بود که نباید برای حل مسئله تهران از بودجه و فروش نفت که حق عمومی همه
مردم ایران است، برای رفاه شهروندان تهرانی استفاده کنیم و باید هزینه کار و اقدامات
شهروندان تهرانی را از خودشان بگیریم. ایده دولت و شهرداری آن زمان این بود که
هزینههای مردم در تهران را خودشان پرداخت کنند و زندگی در تهران مجانی نباشد؛
چراکه در همه جای دنیا زندگی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ گرانتر از شهرهای کوچک
است». کرباسچی در ادامه توضیحاتش میگوید: «اگر میخواهیم از روند مهاجرت به تهران
جلوگیری کنیم، باید بسیاری از امکانات شغلی و تجهیزات را علاوه بر تهران به نقاط
دیگر کشور ببریم و در عین حال از گسترش برخی امکانات در شهر تهران جلوگیری کنیم. بهعنوان مثال در آن زمان اعلام کردیم که مراکز آموزش
جدیدی نباید در تهران ایجاد شود، اما هیچیک از رسانههایی که این حرفها را میزدند،
بعدها نگفتند که ما گفتهایم دانشگاهها را در تهران متمرکز نکنید و به سراسر کشور
ببرید تا توسعه متوازن باشد. در جای دیگر صحبت از این بود که جلوی گسترش صنایع در
تهران را بگیریم و آنها را به شهرهای دیگر ببریم تا مردم برای کار به تهران مراجعه
نکنند.»
نجفی و گرانی پایتخت
به غیر از کرباسچی دیگر همحزبی قدیم او، محمدعلی نجفی، شهرداری که در
این سمت تنها شش ماه دوام آورد، نیز قائل به چنین دیدگاهی بود. او در یکی از اولین
سخنرانیهای خود در مقام شهردار تهران در این باره اینطور گفت: «فردی که آپارتمان 205میلیاردی در شهر تهران
دارد و ماهی یک میلیون تومان شارژ پرداخت میکند، عادلانه نیست که در سال تنها ١٢٣
هزار تومان عوارض پرداخت کند. یا فردی که ماشین ٨٠٠میلیونی سوار میشود، یک ریال
هم عوارض پرداخت نکند. البته درآمدهای پایدار زمان میبرد تا به تصویب و اجرا برسد. همچنین این نوع درآمدها موجب نارضایتی و ناراحتی عدهای
از شهروندان خواهد شد.»
اعضای شورا هم در این مدت بارها و به زبانهاي مختلف این موضوع را
تکرار کردهاند. هر چه در دوره شهردار و شورای شهر اکثرا اصولگرای دورههای قبلی تهران،
شهر به شیوههای تراکمفروشی و توسعه بافت شهر – مثلا
ساختوساز در منطقه 22 – مدیریت
شد و پایتخت را به وضع کنونی رساند، حالا به نظر شورای شهر و مدیریت شهری امروزی،
نظر و دیدگاهی دیگر دارند. دیدگاهی
که البته نمیتوان و نباید آن را یکسره با چوب صرفا اقتصادی و سختگرفتن به
شهروندان راند. تهران کنونی را که هر سال چرخاندن چرخهایش چیزی بین 20 تا 25 هزار
میلیارد تومان هزینه برمیدارد، دیگر نمیشود با روشهای گذشته که شامل فروش زمین
و آسمان و آینده است، مدیریت کرد. راه دیگرش خوداتکایی شهر و برابرکردن دخل و خرجش
است، کاری که البته حتما با نارضایتی و گله و شکایت شهروندان نیز همراه خواهد شد.
شهروندانی که انتظار خدمات درخور و درست در زمینه خدمات شهری دارند. اما در شرایطی
که سمبه پرزور تورم در دیگر حوزهها سفره و جیب خیلی از آنها را خالی کرده است،
چقدر میتوان بر هزینههای زندگیشان در شهر اضافه کرد.
دوراهی کنونی اعضای شورا و مدیریت شهری دوراهی سخت و پیچیدهای است؛ یا
باید مثل دوره قبلی شهر را بر همان پاشنه قدیمش چرخاند تا دوره چهارسالهشان تمام
شود یا باید تصمیم سختتر و واکنشبرانگیز دیگري گرفت. به
نظر، نظرشان به راه دوم است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 16 بهمن 97، شماره: 3361