شعار سال : اول، تولید کالاهای کشاورزی نه در حد میانگین عملکرد کشورهای توسعهیافته و نه در حد کارآمدترین کشاورزان پیشرو بلکه در حد میانگین عملکرد تولیدکنندگان پیشرو در هر منطقه یکی از مطلوبهای نظام کشاورزی است. اگرچه حرکت به سمت کارآمدترین کشاورزان پیشرو و در مرحله بعد کشورهای توسعهیافته میتواند بسیار مطلوب باشد اما حرکت در حد همان حالت اول نیز میتواند رشد تولید کالاهای کشاورزی را حداقل 3-2 برابر کند و فضای تولید کشاورزی و ضریب خوداتکایی به کالاهای کشاورزی را بهشدت ارتقا دهد که از ابعاد چندگانه سیاست مواد غذایی (خودکفایی کشاورزی)، ارتقای منافع کشاورزان و افزایش ضریب درآمدی و بهتبع آن ماندگاری کشاورزان در روستاها، افزایش گرایش جوانان به کسبوکارهای کشاورزی و درنتیجه شکلگیری نسل جدیدی از کشاورزان با سواد بالاتر دارای اهمیت است.
دوم، عملیاتیسازی الگوی کشت در سطح مزرعه به یکی از دغدغههای جدی نظام عالی کشاورزی تبدیل شده است. اگر بتوان با تشویق کشاورزان به پذیرش آن زمینههای عملیاتیسازی الگوی کشت را در سطح ملی فراهم کرد، تحول عظیم و انقلابی در عرصه تولید کالاهای کشاورزی و بهتبع آن افزایش تولیدات کشاورزی و نیز مدیریت مصرف نهادهها بهویژه آب در سطح ملی رقم خواهد خورد. عملیاتیسازی این طرح نیازمند مجموعهای از الزامات نهادی، پشتیبانیهای فنی، خدمات حمایت کشاورزی و بازاریابی، خدمات بیمهای و نقش بازی نهادهای کشاورزی در سطح محلی است که باید مدنظر قرار گیرد تا کشاورزان اقدام به پذیرش الگوی کشت نمایند.
اما سؤال این است که آیا میتوان بندهای اول و دوم را در ایران بهطور همزمان عملیاتی و زمینههای گذار از کشاورزی کنونی را فراهم کرد؟
18 سال پیش یکی از دوستان که مدیر یک شرکت مطالعاتی بزرگ کشور ولی علاقهمند به کار کشاورزی و آینده کشاورزی ایران بود از تجربهای موفق برای نویسنده حکایت کرد که با مشارکت کشاورزان در یکی از روستاهای استان یزد عملیاتی شده بود. به نظر میرسد این تجربه اگرچه محلی است اما با اندکی تغییر و نوینسازی میتواند در سطح ملی در عملیاتیسازی الگوی کشت زراعی و قراردادهای کشاورزی کاربرد داشته باشد.
و اما تجربه
این فرد با حضور در روستای مورد نظر و گفتگو با افراد تأثیرگذار روستایی و درنتیجه توجیه آنها از نیت و هدف خود، زمینههای لازم را برای شروع مذاکرات با مجموعه کشاورزان فراهم کرد. در طول دوره مذاکره با کشاورزان آنها را متقاعد کرد که در یک تفاهم برد- برد به تولید کشاورزی با الگو و ساختار پیشنهادی وی اقدام نمایند. برای عملیاتیکردن الگوی پیشنهادی خود ابتدا با پرسشگری مقادیر خودمصرفی کالاهای کشاورزی هر یک کشاورزان را مشخص و زمین مورد نیاز برای این مهم را از فرایند الگوی خود خارج کرد. در مرحله بعد، میزان تولید (عملکرد در هکتار) هر یک از کالاهای کشاورزی کشاورزان مورد نظر در طرح را برای سال زراعی گذشته مشخص و ثبت کرد زیرا مبنای تفاهم و قرارداد برد- برد، میزان تولید کالاهای کشاورزی بود. با قبول مشارکت کشاورزان برای فعالیت در تفاهم و در نتیجه قرارداد کشاورزی مورد نظر و نیز ثبت میزان تولید کالاهای کشاورزی، عملاً مرحله شفافسازی قرارداد و تفاهم برای عملیاتیسازی قرارداد برد- برد شکل گرفت. چارچوبهای اصلی تفاهم پیشنهادی عبارتاند از:
الف- الگوی پیشنهادی کار در مزرعه
طرف اول (کشاورزان) با حفظ مالکیت و نیز مدیریت مزرعه، تولید کالاهای کشاورزی را بر اساس الگوی پیشنهادی طرف دوم (مشاور) به شرح زیر انجام میدهند:
1. استفاده از الگوی کشت پیشنهادی
2. استفاده از بذر پیشنهادی
3. استفاده از توصیههای کودهای شیمیایی، حفاظت گیاهی و مصرف آب کشاورزی پیشنهادی
4. مدیریت تولید کشاورزی با توجه به مشاورههای فنی مشاور و با نظارت ناظر
ب- تعهدات مشاور
1. تولید کشاورزی کمتر از میزان تولید سال قبل نباشد و حداقل نسبت به سال قبل 40-30 درصد افزایش داشته باشد. در مورد کالاهایی که در سبد تولیدی سال قبل کشاورز وجود نداشت با توجه به قیمت و تولید معادلسازی صورت گیرد.
2. بهمنظور تضمین تولید حداقل به میزان سال قبل، مشاور چک تضمینشدهای به میزان درآمد سال قبل به یکی از معتمدین روستایی (مرضیالطرفین) داد تا در صورت کاهش تولید به کشاورزان طرف قرارداد پرداخت شود.
3. میزان مصرف نهادههای کشاورزی بیشتر از سال قبل نباشد که بهتبع آن (ورای افزایش قیمت نهادهها) هزینههای تولید افزایش نیابد.
4. مشاور متعهد شد هیچگونه حقی از کاهش هزینههای تولید نداشته باشد و تمام سهم وی از محل بند 1 ج باشد.
ج- تعهدات کشاورزان
1. کشاورزان طرف قرارداد متعهد شدندکه در صورت افزایش تولید، 50 درصد آن سهم مشاور باشد. در مورد کالاهای کشاورزی جدید جایگزین کالای سال قبل در سبد با توجه به قیمت و تولید معادلسازی صورت خواهد گرفت.
2. کشاورزان متعهد شدند پس از نهاییسازی قیمت هر یک از کالاهای کشاورزی توسط کشاورز، آن را به مشاور و یا عمدهفروش مدنظر وی به فروش رساند.
این تجربه اگرچه در مقیاس بسیار کوچکی عملیاتی شده و موفق بوده است و بیشتر کشاورزان ریسکپذیرتر وارد این تفاهم و قرارداد شده بودند اما الگوی مورداستفاده و مزیتهای این تجربه میتواند در سطح ملی برای یک دوره 5 ساله (هر سال 20 درصد کشاورزان ریسکپذیرتر و داوطلب پوشش داده شوند) عملیاتی شود. به نظر نویسنده استفاده از طرحها و الگوهای ضربتی برای عملیاتیسازی الگوی کشت و قراردادهای کشاورزی نه با توجه به امکانات و بودجه نهاد عالی کشاورزی امکانپذیر است و نه با آمادگی ذهنی- عملیاتی کشاورزان. لذا با اقدام به این شکل عملاً به طرح لطمه وارد میکند و آن را ناکارآمد میسازد درحالیکه میتوان با اجرای تدریجی، حسابشده و مدیریتشده متمرکز بر گروه داوطلبان و ریسکپذیرها هم زمینههای ذهنی دیگر کشاورزان را مورد ترمیم قرار داد و هم ایرادات احتمالی طرح را در مسیر رفع و بر توان و قدرت آن در اجرا افزود و در عمل آن را کارآمد ساخت.
مزیت الگوی پیشنهادی تجربهشده برای عملیاتیسازی الگوی کشت و بهتبع آن قراردادهای کشاورزی در چارچوب تفاهمنامه، عبارتاند از:
1. با این تجربه میتوان الگوی کشت را در سطح مزرعه عملیاتی کرد. این نوع قرارداد کاری مشاورهای بهنوعی سبدگردانی کشاورزی در سطح مزرعه محسوب میشود که در آن سبدگردان (مشاور) اقدام به تعیین الگوی کشت حداکثرکننده تولید و بهتبع آن درآمد کشاورزان در قالب قراردادی مشخص مینماید که به سود کشاورز است. به بیان سادهتر، مشاور با کشاورز قراردادی منعقد میکند و در قالب این قرارداد برای کشاورز و تحت مالکیت، کار و مدیریت خود او سبدی از انواع کالاهای کشاورزی (الگوی کشت زراعی) تشکیل میدهد و این سبد را بهصورت مستمر مدیریت میکند و به ازای این خدمت از کشاورز از محل افزایش تولید کارمزد دریافت میکند. در این نوع قرارداد، کشاورز دقیقاً میداند که در سبد خود چه کالاهای کشاورزی و از هر یک چند هکتار وجود دارد. با توجه به این مهم، میتوان شرکتهای سبد گردانی متشکل از نیروهای متخصص کشاورزی را شکل داد تا به نمایندگی از کشاورز اقدام به تشکیل و مدیریت مشاورهای- نظارتی سبد کالاهای کشاورزی برای آنها کنند. شرکتهای سبد گردانی میتوانند در بخش کشاورزی شرکتهایی باشند که از نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی مجوز دریافت میکنند لذا عملکرد آنها توسط این سازمان تحت نظارت خواهد بود. میزان خودمصرفی و بخش قابل معامله در بازار از موارد بسیار مهم محسوب میشود که باید مورد توجه سبدگردان قرار گیرد. سبدگردان موظف است برای ارائه خدمات قرارداد مشخصی منعقد کند. این قرارداد باید مواردی همچون میزان تعهدات سبد گردان در قبال کشاورز، میزان کارمزدی توافقی که کشاورز به ازای دریافت خدمات باید به سبد گردان پرداخت کند و نیز تعهدات کشاورزان را در برگیرد. در صورت راهاندازی پلیکلینیکهای کشاورزی، کلینیک زراعت و اقتصاد کشاورزی (مدیریت کشاورزی و بازاریابی کشاورزی) میتوانند نقش مهمی را در فرایند کار داشته باشند.
2. استفاده از این تجربه برای عملیاتیسازی الگوی کشت و قراردادهای کشاورزی، هزینه چندانی برای دولت نخواهد داشت زیرا اولاً کارمزدها از محل افزایش تولید دریافت خواهد شد، ثانیاً مشاور فرایند قرارداد و خرید و یا مداخله در تعیین مشتری کالاهای کشاورزی را متعهد شده و انجام میدهد که قطعاً با این فرایند قرارداد، هم سود کشاورزان و هم سود مشاور و عمدهفروشان طرف قرارداد حداکثر میشود و حاشیه بازاریابی به دلیل کاهش حلقههای بازاریابی کاهش مییابد که نتیجه آن تأمین منافع مصرفکنندگان نیز خواهد بود. در بخش بازار فروش و یا قراردادهای خرید، تعاونیهای روستایی و یا نهادهای تخصصی بازاریابی کشاورزی میتوانند وارد فرایند کار خرید تضمینشده شوند.
3. این نوع تجربه زمینه افزایش اعتماد کشاورزان به مشاورها را فراهم میآورد که خود سرمایه اجتماعی گرانبهایی برای طرحها و سیاستهای کشاورزی خواهد بود.
4. مدیریت مصرف نهادهها بهویژه نهادههای شیمیایی و نهاده کمیاب آب میتواند در سطح دشت عملیاتی شود که علاوه بر منافع اقتصادی، تولید منافع اجتماعی – محیطزیستی خواهد کرد.
5. به دلیل نقش بازی مشاور در فرایند تولید کشاورزی و برای کاهش ریسک تفاهمنامه و قرارداد مشاور و نیز اعتماد کشاورزان به مشاور، موجبات گسترش بیمه کشاورزی فراهم میشود.
6. استفاده از این الگو در مدیریت مزرعه میتواند ترکیب دانش نوین و بومی را بهطور همزمان و با همزیستی کامل در سطح مزرعه برای حداکثرسازی تولید داشته باشد.
7. با امروزیسازی آن میتوان تضمین پرداخت خسارت را با قرارداد بیمه کار و مسئولیت حرفهای پوشش داد.
8. در ارتباط با بخش قرارداد کشاورزی میتوان از خدمات مؤسسات امین برای ضمانت پرداختهای پولی از سمت مشاور یا عمدهفروش و عرضه محصول از سوی کشاورز استفاده و یا اینکه قراردادهای این نوع خدمات مشاوره- نظارتی را حقوقی کرد.
9. نوع مشاورههای بهگونهای خواهد بود که به انتخاب بهترین بذر برای افزایش عملکرد منجر خواهد شد.
10. به نظر میرسد تعاونیها و نهادهای کشاورزی بتوانند در چنین فرایندی برای تأمین منافع کشاورزان و دفاع از حقوق آنها در چارچوب این تجربه مشارکت داشته باشند زیرا دریافت خدمات مشاورهای و فروش کالاهای کشاورزی به قیمت عادلانه و درنتیجه دستیابی به درآمد بالاتر از حقوق واقعی کشاورزان است که این نهادها میتوانند در دفاع از آنها به شکل عملیاتی و واقعی و منتج به نتیجه، نقش داشته باشند.
11. این الگو نقش مهمی در اصلاح شبکه و زنجیره تأمین و ارزش کشاورزی خواهد داشت بهگونهای که نهادهها با حداقل قیمت تأمین و کالاها با حداکثر قیمت (به دلیل کاهش تعداد واسطهها) فروخته میشود.
12. بهطور ضمنی در قالب الگوی پیشنهادی قراردادهای کشاورزی نیز عملیاتی خواهد شد.
با همه مزیتهای پیشگفته، این الگوی پیشنهادی نیازمند نظام مدیریتی قوی و هوشمند مبتنی بر سامانههای خدمات مشاورهای است که با توجه به مختصات جغرافیایی، مشاورهها به بهترین شکل و در کمترین زمان ممکن انجام شود. آموزش سبدگردانهای کشاورزی نیز در این چارچوب بسیار مهم است. همچنین لازم است بهمنظور تقویت بخش نظارت بر عملیاتیسازی خدمات مشاورهای و درواقع کارآمدسازی خدمات مشاورهای برای تحقق افزایش تولیدها، از 50 درصد سهم مشاور از افزایش تولید، 30 درصد به بخش نظارتی و 20 درصد به بخش مشاورهای اختصاص یابد.
امید این که این تجربه با همکاری و همفکری کارشناسان کشاورزی مورد توجه قرار گیرد و ایرادات احتمالی آن بر طرف شود تا بتواند در صحنه میدانی با کمترین خطا و بالاترین اثربخشی در حوزه الگوی کشت و قراردادهای کشاورزی عملیاتیسازی شود بهگونهای که منافع ذینفعان کشاورزی را تأمین و زنجیره تأمین کشاورزی را در چارچوب یک طرح عملیاتی اصلاح نماید.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی