شعار سال: خبر می رسد که در روزهای اخیر کلیپی در فضای مجازی پربازدید شده که در آن اقدام به شایعه پراکنی و انتشار مطالب کذب در خصوص حادثه سقوط بالگرد گردیده است . در این کلیپ ادعا شده که دُم بالگرد رئیسجمهور با دُم بالگردی که در تصاویر قطعات بازمانده از سانحه سقوط منتشر شده متفاوت است؛ ادعایی که بهسادگی با بررسی تصاویر بالگرد مشخص می شود که اشتباه است. بر اساس این گزارش ، نامبرده توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و تحویل مقام قضایی شد.
ورای ورود به ابعاد امنیتی و قضایی این پرونده و ضرورت بازجویی به منظور درک نیات عامل اینکار ، باید توجه داشت که یکی از احتمالات قابل تصور، تحلیل نادرست فرد بر اساس تصاویر رسانه ای اشتباهی منعکس شده از خبر سقوط بالگرد رئیس جمهور بوده است. تصویر سقوط هواپیمای نیروی انتظامی در سال های ماضی ، بجای تصویر سقوط بالگرد رئیس جمهور فقید تصور شده و فرد با رویکردی انتقادی- تخریبی، اقدام به بیان نظر کرده است. باید متذکر شد که متاسفانه رسانه های فعال در کشور، خصوصا در انتشار اخبار حوزه های هوایی و هواپیمایی، کمترین توجه ای به راست آزمایی عکس های مورد استفاده نداشته و بشکلی عمومی از عکس ها استفاده می کنند. بعنوان نمونه، خبری مربوط به هواپیمایی آسمان است و عکس ایران ایر مورد استفاده قرار می گیرد. یا خبری مربوط به فرودگاه خرم آباد است و تصویر فرودگاه بیرجند منعکس می شود.
تعامل با افکار عمومی در رویدادهای مهم، بگیر و ببند دیگر پاسخگو نیست: ضرورت سعه صدر،آگاه سازی و پاسخگویی مستمر:
اولین مورد تأسفبار که در هر حادثه و رخداد مهمی تکرار میشود، به نحوه اطلاعرسانی رسمی مربوط میشود. این مشکل اساسی در ساختار اطلاعرسانی ایران است که هیچگاه نتوانسته یک سخنگوی معین برای هر بحرانی تعیین و تمام اطلاعات از طرف وی منتشر شود. در نتیجه هرکس برای خودشیرینی یا از روی احساس مسئولیت، هر رطب و یابسی را به هم میبافد و راست و دروغ را به نام خبر منتشر میکند و همین پدیده موجب شکلگیری شایعات عجیب و غریب میشود. این پدیده نامیمون، پیش از این در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی نیز بهوضوح دیده میشد که انواع اخبار خلاف واقع و جعلی از سوی خبرگزاریها و منابع رسمی منتشر شد که بهوضوح موجب بیاعتمادی مردم به نظام اطلاعرسانی رسمی شد.
جالب است که در سانحه اخیر نیز اعلام شد که مسئولین قضایی برخی فعالان رسانهای را که با تولید محتوا درباره وقوع این حادثه، اخبار کذبی منتشر کردهاند، احضار کردهاند و به آنان تذکر داده شده است. درحالیکه بخش مهمی از این اخبار کذب از سوی دستاندرکاران و رسانههای رسمی منتشر شده و حتی در روز بعد هم ادامه یافت. اخباری که موجب وهن نظام اطلاعرسانی کشور است و علت آن نیز فقدان مرجعیت واحد رسمی برای اطلاعرسانی در اینگونه موارد است. نمونههایی، چون حرکت رئیسجمهور پس از سانحه با خودرو به سوی تبریز، سلامت بودن حال آقای رئیسی، صحبت تلفنی با برخی افراد هیئت پس از حادثه، برگزاری جلسه شورایعالی امنیت ملی و. نمونههایی از این خبررسانی ناامیدکننده هستند. تحلیل این وضعیت رسانهای ما را به نقطه ضعف اصلی ساختار موجود رهنمون میکند.
موضوع دوم، عدم تمایز میان احساسات فردی با مسائل کلان کشور است. طبیعتاً، قرار نیست که همه مردم نسبت به چنین رخدادهایی،بشکلی یکسان احساسات خود را بروز دهند، همچنان که در مواجهه با فوت افراد عادی هم این قاعده را رعایت میکنیم. بهطور قطع، بخشی از مردم از وضعیت کنونی کشور ناراضی هستند و نسبت به دولت و ریاستجمهوری هم نقدهای جدی دارند. با این ملاحظات، واکنشهای ما نسبت به مسائل کلان کشور باید تابع معیارهای عقلانی و منافع ملی باشد.
موضوع سوم که بیارتباط با دو موضوع قبلی نیست، ضرورت توضیح کافی درباره علل و چرایی وقوع این حادثه است. ارجاع به اینکه پاسخ به چرایی این رخداد، زمانبر است؛ کافی نیست. این درست است که پاسخ نهایی و مستدل نیازمند زمان کافی است. ولی رفع برخی از ابهامات خبری و ارائه اخبار دقیق، مقدمه لازم برای منتظر بودن شنیدن گزارش نهایی است. در غیر این صورت، پذیرش شایعات و اخبار بر اذهان مردم غلبه خواهد کرد و مانع از پذیرش هر گزارش مستند و دقیقی خواهد شد.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون