شعار سال: براي اطلاع از وضعيت تحصيل کودکان مهاجر در شهر مشهد با «معصومه نظري» که حدود 10 سال در حوزه آموزش مهاجران در شهر مشهد فعاليت داشته است، مصاحبه کردهايم.
فعاليت شما در زمينه آموزش به چه شکل است؟
من حدود 10 سال است يک پيشدبستاني خصوصي را اداره ميکنم که هم بچههاي
مهاجر و هم ايراني در آن تحصيل ميکنند. من مدرک ارشد روانشناسي باليني دارم و در
مدارس ديگر هم روانشناس بودهام. در بهزيستي هم در بخش آسيبشناسي مهاجران فعالیت
دارم.
شما در پيشدبستانيتان فقط بچههايي را ثبتنام ميکنيد که مدرک
دارند؟
من بچههاي بدون مدرک را هم ثبتنام ميکنم، اما در حقيقت آنها شامل
خيلي از مزايا نميشوند. چون پيشدبستاني ما در حاشيه شهر است، به بچهها غذاي گرم
ميدهند. مثلا قبلا اين غذاي گرمي که ميدادند شامل بچههايي که مدرک ندارند، نميشد
البته الان اين مسئله غذاي گرم با پيگيريها حل شده است. اما
يکسري چيزهای دیگر هست که بچههاي بدون مدرک از آنها بیبهرهاند که ما با هزينه
خودمان بايد براي این بچهها تهيه کنيم. سال گذشته تقريبا 30 درصد بچههايي که من
در مهدکودک داشتم، فقط ايراني بودند. 70 درصد بقيه بچهها مهاجر بودند، در اين بچههاي
مهاجر تقريبا 30 درصدشان فاقد مدرک بودند، بقيه يا پاسپورت داشتند يا کارت آمايشي.
سال بعد از پيشدبستاني که بچههاي مهاجر ميخواهند وارد مدرسه شوند،
روند ثبتنامشان چطور است؟
بچههايي که مدرک دارند، مشکلي ندارند فقط بايد اول صبر کنند تا بچههاي
ايراني ثبتنام کنند، بعد بچههاي مهاجر را ثبتنام ميکنند. بعد اگر مدرسه پر
بشود، باز ميگويند ظرفيت تکميل شده و مجبور ميشوند بروند از محدوده محل زندگيشان
کمی دورتر مدرسه ثبتنام کنند. ولي آنهايي که فاقد مدرک هستند، خيلي اذيت ميشوند.
آنها ميمانند آخر شهريور که ببينند مدير چه تصميمي ميتواند برايشان بگيرد. گاهي
ممکن است ثبتنام کنند و گاهي هم ثبتنام نکنند. بستگي به مدرسهاي دارد که در
کدام محدوده انتخاب کرده است. کجا مينشينند و اينها خيلي تأثير
دارد ولي باز بچههايي داريم که همانجا مجبور ميشوند به مدارس خودگردان خود
مهاجران بروند. آنطور که بچههاي خودم را ديدم، پدر و مادرهایشان به من خبر ميدهند،
ميبينم بعضي از آنها هنوز درگير ثبتنام هستند. تا زماني که اينها ثبتنام بشوند،
اين مادر استرس دارد که چه ميخواهد بشود. تابستان تکليفشان مشخص نميشود. بچه پيشدبستانياش
را گذرانده و ميخواهد ثبتنام کند، بايد بماند ببينيم چه ميشود؛ يعني در
بلاتکليفي خاصي قرار ميگيرند.
بچههايي که نتوانستند ثبتنام کنند چه مشکلي داشتند؟ آيا بهخاطر
برخورد سليقهاي بوده است؟
نه، سليقهاي نيست، ميگويند ظرفيت تکميل شده است. مدرکدارها معمولا
ثبتنام ميشوند، ولي باز آن بدونمدرکها ممکن است جا بمانند. حتي بعضي اوقات ما
داريم که بياطلاعي خود خانواده هم هست. حتي خبر ندارد که امسال بچهاش مدرسهاي
ميشود. از اين مشکلات هم داريم؛ حتي خبر ندارد که بچهاش نيمه اول است یا نيمه
دوم است. امسال بايد پيش دو برود يا بايد به مدرسه برود. من خيلي داشتم مادراني که
در تابستان تصميم گرفتند بچه را پيش دو ببرند، تازه فهميدند که بچه سال بعد بايد
به مدرسه برود. حالا اين شايد از بيسوادي مادر بوده است. زماني که بچه به دنيا
آمده، سال تولدي، چيزي، جايي ثبت نشده است و نميداند. از اين مشکلات هم داريم که
مادر خيلي دير براي ثبتنام بچهاش اقدام ميکند.
شما خودتان براي ثبتنام بچهها در پيشدبستاني از آنها مدرک نميخواهيد؟
ما مدرک ميخواهيم؛ هم مدرک پدر و مادر را ميخواهيم و هم مدرک بچه را
ميخواهيم. بهزيستي به ما خيلي سخت ميگيرد و ميگويد بچه هم حتما بايد مدرک داشته
باشد، ولي مهاجران بديای که دارند مثلا اسم بچه در پاسپورت پدر ميخورد. الان
اخيرا جدا کردهاند، بچه پاسپورت جدا دارد، اما اين مشکل خودش باز کلي معضل دارد؛
سر اينکه مثلا ما در کنارش مدارک پدر و مادر را هم ميخواهيم بعد اکثر بچههاي
پاسپورتي اين مشکل را باز دارند. انگار بچه اسمش در پاسپورت پدر خورده است و خودش
مجزا پاسپورت ندارد. باز اين را به ما برميگردانند که مدارکشان را تکميل کنيد. ما
با اين مشکل هم خيلي مواجه هستيم.
براي ثبتنام بچههايي که مدرک ندارند، چهکار ميکنيد؟
من مدارک پدر و مادر را ميگيرم؛ يعني تنها راهم اين است، ولي تمام
هزينهشان را من پرداخت ميکنم، چون بهزيستي هر هزينهاي را بخواهد بدهد، اين بچهها
را شامل نميشود؛ نه اينهايي که بدون مدرک هستند، نه اينهايي که نامشان در پاسپورت
پدرشان است، بودجهاي براي اينها نميدهند. من حدود 70 تا بچه داشتم، 12 تا بچه
ايراني بودند که مشکلي نداشتند، 12 تا بچه مهاجر هم بودند که توانستم تأييديهشان
را بگيرم، اما براي بقيه بچهها نتوانستم بودجهاي بگيرم. خيلي اذيت شدم، سه ماه
درگير همين بودم که ميرفتم بهزيستي و ميآمدم و آخرش هم از بهزيستي تهران برگشت
زدند و ميگفتند اينها را تأييد نکردند. در جلسه با رئيس بهزيستي کل مشهد اين مطلب
را قيد کردم که اين مشکل را دارند، به من گفتند که همکاريهاي لازم را امسال ميکنيم،
ديگر نميدانم چه خواهد شد. ناگفته نماند من تنها پيشدبستانيای هستم که در مشهد
از بهزيستي براي بچههاي مهاجر بودجه ميگيرم، اما تقريبا 90 درصد مهدکودکهاي
مشهد، کلا ثبتنامشان نميکنند. چون من خودم بخش آسيبشناسي مهاجران را پيگيري ميکنم،
يکجورهايي توانستم حداقل براي همين بچههاي مدرکدار بودجه بگيرم. براي بچههاي
بدون مدرک نميدانم، ببينم امسال چه ميشود. مهدکودک ما دقيقا در قلب منطقه
مهاجرنشين است. جايي است که 90 درصد مهاجران در اين قسمت زندگي ميکنند. دو، سه تا
مهدکودک ديگر هم در همين محدودهها هست که آنها هم شايد پنج، شش درصد بچه مهاجر
دارند. آنطور که من با خودشان صحبت ميکردم، اکثر بچهها ايراني بودند. اکثر بچههاي
مهاجر يا در مهدکودک من هستند يا اينکه در مهدکودکهاي قرآني و مهدکودکهايي هستند
که ثبتشده نيستند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 28 بهمن 97، شماره: 3368