شعار سال: همایش روستا بر مدار تولید در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. «روستا بر مدار تولید»، «خشونت؛ مروری بر دیدگاههای استیون پینکر»، «استادان و نااستادان؛ اخلاق در دانشگاه» و «مبانی و اصول حاکم بر ارتباط با خلق در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم» از مهمترین نشست هایی بود که هفته گذشته در کشور برگزار گردید. در گزارش زیر گزیده ای از مهمترین نشست های پژوهشی از بازه زمانی ۱۲ تا ۱۸ پنجم مهر ۱۳۹۸ خورشیدی آمده است.
روستا بر مدار تولید
همایش روستا بر مدار تولید در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. عباس سعیدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: پیش از ورود به موضوع روستا باید به تعریف روستا پرداخت. من در تعاریف رسمی چیزی نیافتهام و مرکز آمار در این خصوص ساکت است. در معاونت توسعه روستایی ریاست جمهوری هم روستا را یک واحد تولیدی میبینند و آن را به عنوانمهمترین پایگاه تولید مواد حیاتی و رفع نیازهای هر جامعهای تعریف کردهاند. این موضوع چند سوال مبهم در بر دارد و آن این است که روستا واحد تولیدی نیست، چرا که خود، جامعه است.
۳۴ درصد روستاهای کشور به دلیل اینکه واجد کمتر از بیست خانوار هستند، در برنامههای عمرانی روستایی جایی ندارند. هنوز نمیتوانیم روستا را تعریف کنیم تا برای آن برنامه عمرانی بنویسیم و برای شهرها هم برنامه نداریم.
روستا پیش از هر چیزی یک جامعه انسانی و یک سکونتگاه انسانی است که ویژگیهایی مانند سروکار داشتن با طبیعت، تراکم کمتر جمعیت و انسجام نسبی بیشتر، آنها را از سکونتگاههای شهری متمایز میکند.
روستاهای امروز علیرغم کاهش جمعیت به حیات خود ادامه میدهند. علی رغم این، ما از روستاییان انتظار داریم ساکنان با وجود هر شرایطی در روستا بمانند و مواد غذایی کشور را تولید کنند و از فنآوریهای جدید استفاده و از منابع طبیعی حفاظت کنند و در مسیر توسعه پایدار گام بردارند. اینها انتظارات ما هستند، اما واقعیت چیز دیگری است.
وقتی از سکونتگاه میگوییم، بر تنوع تأکید میکنیم، لذا برای آن نیز باید تنوع برنامه داشت و برای همه روستاها یک برنامه یکسان ارائه ندهیم، بلکه باید به تنوع فضای آن توجه داشت.
در دیگر سو، برنامهریزی بخشی برای آنها داشته و با تعدد نهادهای تصمیمگیر در مورد روستاها روبهرو هستیم. اینها از جمله مشکلات روستاهای کشور هستند.
تفکیک نکردن عمران روستایی از عمران شهری، تصدیگری آمرانه در حوزه خدماترسانی، غفلت از ضرورت ساماندهی اجتماعی ــ اقتصادی روستاها، ترویج پنهان و آشکار شهرگرایی و زندگی شهری، دخالتهای ناروا و نسنجیده در بافت کالبدی روستاها به تبعیت شهرها از جمله دیگر مشکلات روستاها است.
حامد قادرمرزی عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اظهار داشت: آنچیزی که در قانون اساسی وجود دارد، اگر اجرایی شود، برای روستاها دیگر کم و کسری وجود ندارد. متأسفانه این اصول قانون اساسی اجرایی نشده و رغبتی نیز برای اجرای آن وجود ندارد.
بیمههای روستایی مشکل دارند، از سوی دیگر با توجه به اصل مشارکت شوراهای روستایی در تصمیمات مربوط به روستاها دخالت داشته باشند، اما در هیچ جلسه برنامهریزی شهرستانها هیچ نمایندهای از روستاها حضور ندارند؛ اینها مخالف اصول قانونی است.
همه نهادها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در روستاها حضور دارند، اما روستاییان ناراضی هستند. بر این اعتقادم که معاونت توسعه روستایی نهاد ریاست جمهوری توانایی تخصصی توسعه روستاها را ندارد و نمیتوانند نهادهای مختلف دخیل در سیاستگذاری روستا را یکپارچه کند، لذا پیشنهاد تشکیل سازمانی به صورت مستقیم تحت نظر رئیس جمهور یا وزارتخانهای در این رابطه است.
حسین عرباسدی عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) بیان داشت: الگوی توسعه کشور، شهرپایهگی و توسعه شهر بوده است و هویت روستا در آن نقشی نداشته است. ۲۵ روستاها در حال تخلیه هستند، و علیرغم تمام فعالیتهایی که وجود دارد، اما این موضوع در حال رخ دادن است. وقتی این هویت درست تعریف نشود، علیرغم همه امکانات، وقتی روستایی دچار بیهویتی شده، به شهر مهاجرت میکند.
مهمترین اصل هویت یک روستا حفظ استقلال خود است. بعد برای آن مدل برنامهریزی غربی تعریف کرده تا به شهر وابسته شود. اصل دوم تلاش و فعالیت است. روستایی تا چند سال قبل دغدغه کار و ازدواج نداشت، چرا که روستایی تا زمانی که توان دارد، فعالیت میکند و این یک ارزش است. اصل سوم، هویت روستایی آزادی و امنیت است که در نقطه مقابل شهر است.
ویژگی دیگر، تولید است. یک روستایی بر اساس عرضهای که میتواند داشته باشد، تولید میکند و مفهوم قناعت هم یک اصل هویتی روستا است.
رحیم یعقوبزاده مدیر مرکز گردشگری دانشجویان ایران توضیح داد: اساساً گردشگری در بسیاری از نقاط جهان، داخلی است. این زمینه طی چندسال اخیر، با رشد شتابانی مواجه شده، اما در کنار آن گردشگری ورودی به کشور، رشد چندانی ندارد. یونسکو ایران را جزء ده کشور برتر از نظر جاذبه گردشگری میداند. نشنالجئوگرافی نیز ایران را شانزدهمین مقصد برتر دنیا میداند.
فرصتسوزی و ضعف مدیریت در این حوزه وجود دارد که بر همین اساس نمیتوانیم از آن بهرهبرداری مناسب کنیم. تعداد روستاهای کشور که نمونه گردشگری شده و موفق به جذب گردشگر خارجی شدهاند، روند روبه بهبودی را نشان میدهند. روستاهای ما ظرفیت بسیار زیادی برای جذب گردشگر دارند و در این زمینه باید تلاش خود را چند برابر کنیم.
به وسیله گردشگری روستایی میتوانیم خدمات را در کنار تولید به روستاها ببریم تا از مهاجرت آنها جلوگیری کنیم. حتی میتوان به حفظ معماری و غذاهای روستایی پرداخت و منبع درآمد پایداری برای آنها به وجود آورد.
خشونت؛ مروری بر دیدگاههای استیون پینکر
نشست تخصصی خشونت؛ مروری بر دیدگاههای استیون پینکر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
مصطفی اسدزاده دبیر نشست تصریح کرد: پینکر استاد شناخته شده و ممتاز دانشگاه هاروارد است که دکترای روانشناسی تجربه گرا و سابقه تدریس در دانشگاه هاروارد و استنفورد را دارد. تخصص اصلی و حوزه مورد علاقهاش مغز است. پینکر به واسطه ترجمه منتشر نشده کتاب «فرشتگان نیکوتر سرشت ما» در ایران شناخته شده است که این اثر بیش از ۸۰۰ صفحه است و دکتر مردیها کار ترجمه آن را انجام داده است و به زودی منتشر میشود.حرف اصلی پینکر این است که ما در جهان خوبی زندگی میکنیم و آینده بهتری در انتظار ماست. او کتابی با عنوان اینک روشنگری منتشر کرده که مورد اقبال واقع شده و معتقد است اکنون در صلح آمیزترین دوران زندگی میکنیم.
مرتضی مردیها عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی عنوان داشت: مارک منسون نویسندهای است که زبان پر شور و طنازی دارد و نظرات را در جامعه آمریکا به خود جلب کرده است. او تعبیر دل آزاری دارد که میگوید پنج کتاب است که اگر آدم ها بخوانند و نابینا شوند میارزد؛ نخستین کتاب جنگ و صلح است و دومین کتاب اثری است که امروز ما میخواهیم درباره آن حرف بزنیم.
این یکی از مهمترین کتابهایی است که به آن برخورد کردم هر چند عنوانش موضوع خاصی دارد اما از نگاه من یک دایرهالمعارف است و به بهانه بحث خشونت انبوهی از نکتهها و اشارهها دارد که خواندنش موجب میشود خواننده تنها با خشونت آشنا نشود بلکه از تاریخ ادبیات و کتب دینی، تاریخ تحولات مدرن و ... اطلاعاتی کسب کند. نویسنده در دو فصل انتهایی نیز انسان را مورد جراحی روانی قرار میدهد. کلیت کتاب اینگونه است که یک بحث مقدماتی دارد و ابتدا اشاره به سوابق فرهنگی خشونت در دنیای قدیم، اسطورههای یونان و رم و کتابهای دینی یهودیت و مسیحیت میکند. اینکه خشونت در آن فرهنگ چه بوده و چگونه به آن نگاه میشود. از فصل دوم تا هفتم هم مباحث تاریخی در ابعاد گوناگون مطرح میشود به طور مثال بیان میشود که در گذشته رفتار مردم در مقابل خشونت چه بوده است.
فصل سوم فرایند متمدن شدن نام دارد و مفیدترین فصل کتاب است که من آن را به صورت جداگانه ترجمه کردم. در این فصل نویسنده میگوید که در دوران مدرن چه اتفاقی و چرا افتاده است؟ او ادعایش این است که خشونت شروع به مورد پرسش قرار گرفتن در مقام ارزیابی انسان است. این مبحث وقتی در فصل پنجم ادامه داده میشود تبدیل به یک بحث فنی میشود اما بحث فصل سوم گزارش کاهش خشونت است که خوشایند و خواندنی است.
سخن نویسنده در این فصل این است که بررسی کند چرا این اتفاق افتاده است و البته این پرسش سختی هم هست چون تحلیل و تببین علمی مسایل علمی کار بسیار سختی است که حتی با لزوم دانش و انصاف کافی بازهم ممکن است نتایج متفاوتی داشته باشد. برخی معتقدند ما در خشن ترین دوران بشر زندگی میکنیم و احساسی برای خلاف بودن آن هم ندارند و معتقدند که چرا اساسا طرف مقابل نظر مخالف این را دارد. خود نویسنده هم در بخشهای مختلف کتاب توضیح داده که چگونه برخی خلاف این را میگویند! حتی ناشر کتاب هم در برهههای زمانی مثل سال ۲۰۰۸ در انتشار کتاب تردید داشته چون معتقد بوده ممکن است به طرز فاجعه باری واقعیت خلاف آن را ثابت کند. پینکر میگوید من در ابتدای کار یک نظرسنجی اینترنتی از دانشجویان انجام دادم و سوال کردم که آیا قرن بیستم قرن خشن تری است یا مثلا قرن چهاردهم که انتهای قرون وسطی است؟ در اینجا هم پاسخها این بود که قرن بیستم قرن خشن تری است. پینکر میگوید این نتایج من را تشویق میکرد که خلاف آن را ثابت کنم چون این دیدگاه هم غلط است هم خطرناک!
این کتاب از آسمان و ریسمان هر چیزی را که کمک کند مخاطب محتمل خودش را متقاعد کند که حرفش درست است استفاده کرده است. البته این کار هم هنر و توانایی میخواهد. پینکر از اینکه در متروی کمبریج چه دیده یا در شوخیهای با دوستانش چه گذشته، تا آخرین دستاورد پیچیده آماری و ... استفاده کرده تا حرف خودش را ثابت کند. پس روش کتاب این است.
پینکر میگوید گذشته رفته و ما با آن آشنایی چندانی نداریم. در یک بیان معتدلتر ما نیز وقتی یاد آشنایان درگذشته میافتیم خوبیهایشان به یاد ما میآید تا بدیهایشان چون اکنون ما با تندیها و تیزیها رو در رو هستیم. گویا ما با پنجهها و دندانهای زمان حال رو به رو هستیم برای این است که معمولا زمان حال برای ما وضع خوبی ندارد ولی گذشته پنجههایش را از تن ما بیرون کشیده است. البته پیچیدگیهای دیگر هم در تبرئه گذشته وجود دارد. به هر حال شروع بحث پینکر این است که ما گذشته را ویرایش میکنیم و دست و صورتش را میشوریم اگر به غیر از این باشد قضیه به گونه دیگری است.
پینکر در این کتاب میگوید که موزههای مختلفی رفته است ولی یکی از عجیبترین و گرانترین موزههای جهان، موزهای در ایتالیاست که ادوات اعدام را به نمایش گذاشته است و درون آن چیزی شبیه چرخگوشت وجود دارد.
استادان و نااستادان؛ اخلاق در دانشگاه
ششمین مجموعه نشستهای فرهنگ و دانشگاه به کتاب استادان و نااستادان؛ اخلاق در دانشگاه تألیف استیون ام چان و ترجمه سعید غیاثی ندوشن اختصاص یافت. این نشست در خانه کتاب برگزار شد. سعید غیاثی ندوشن مترجم کتاب خاطرنشان کرد: این کتاب بر نقش استاد در دانشگاه متمرکز است و نویسنده در این اثر مفاهیم انتقادیای را مطرح میکند و مباحثی را به چالش میکشد که قابل تامل است. بسیاری از عادات یک استاد دانشگاه که برای ما بدیهی انگاشته میشوند در این کتاب به چالش کشیده شدهاند. به عنوان نمونه چند درصد اساتید ما با طراحی از پیش تعیین شده وارد کلاس میشوند و مباحثی را ارائه میدهند که شفاف و فارغ از ابهام است؟ این کتاب عادتهایی از این دست را به چالش کشیده است.
در کتاب استادان و نااستادان در مورد چهار فاکتور اساسی بحث شده است. فاکتورهایی که در صورت وجود داشتن، به اخلاقمدار شدن حضور استاد در دانشگاه میانجامند. توانایی در ایجاد انگیزه، توان سازماندهی به ساختار تدریس، توان شفافسازی محتوا و مفاهیم و توان تعمیم به معنای فراهم آوردن امکان نگاه کلان برای دانشجو مواردی هستند که به عنوان فاکتورهای اساسی اخلاقمدار شدن حضور استاد در کلاس درس مورد تاکید کتاب است.
امیرحسین خداپرست عضو هیات علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه یادآور شد: این کتاب از کلانترین تا جزئیترین مباحث اخلاقی مرتبط با حضور استاد در دانشگاه را طرح میکند. کتاب از دو جهت مهم است. نفس موضوع آن و نیز اهمیت خود کتاب که طی بیستوپنج سال که از تالیف آن میگذرد تاثیر فراوانی داشته است. هر چند که خود نویسنده اذعان دارد که در طی مدت تالیف آن، اثر تاثیر عملی چندانی در تغییر عادات رفتاری اساتید دانشگاه نداشته است اما صرف طرح این مباحث، اتفاقی پراهمیت و بحثبرانگیز بوده است.
نویسنده با ذکر مواردی از چالشهای اخلاقی مرتبط با هر یک از این ابعاد، به بحث و بررسی آنها میپردازد. در زمینه تحقیق که ذیل سرفصل اخلاق پژوهشی مورد بحث قرار میگیرد، نویسنده به عنوان نمونه به مسئله درج نام استاد در مقاله دانشجویان اشاره میکند و آن را در صورتی که استاد نقش چندانی در شکلگیری آن مقاله نداشته باشد امری دور از اخلاق تلقی میکند. نکته جالب این است که این موضوع یکی از مسائل مبتلابه اخلاق دانشگاهی در ایران هم هست. تا جایی که گاه حتی دیوان عدالت اداری وارد ماجرا شده است و درباره نحوه ذکر نام اساتید در تحقیقات دانشجویی رایهایی به نفع دانشجویان صادر کرده است.
خداپرست نقطه قوت کتاب را تاکید آن بر تمایز میان پژوهش و تدریس و تفاوت شیوه جذب عضو هیات علمی در موسسات آموزشی با موسسات پژوهشی دانست و گفت: نویسنده همچنین بر لزوم آموزش شیوههای تدریس در سطوح عالی آموزشی تاکید دارد و ما نیز در ایران نیازمند آموزش شیوههای تدریس به کسانی که قصد حضور به عنوان استاد در دانشگاهها دارند هستیم.
محمدرضا کلاهی عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: اگر در برخورد با دانشگاه واقعی بخواهیم ایرادات را صرفاً از جنس انحراف اخلاقی تک تک افراد تلقی کنیم راه به جایی نخواهیم برد. مسئله این نیست که افراد به دلیل نادانی بیاخلاقی میکنند و این هم نیست که وضعیت بد است چون افراد بیاخلاقند. بلکه مسئله این است که مناسباتی وجود دارد که راهبر وضعیت موجود است.
نگاه ذرهگرا که مناسبات را در سطح فردی تحلیل میکند تنها به نصیحت میانجامد. این کتاب میتواند وظایف یک استاد دانشگاه را به کسی که میخواهد در چنان موضعی قرار بگیرد یادآوری کند، هر چند که نود درصد مواردی که در کتاب ذکر شده است را هر کسی که بناست در چنین موضوعی قرار بگیرد میداند.
جنس نصیحتگر کتاب به گونهای است که ممکن است باعث شود خطر اصلی که سیستمی سرکوبگر و سلطهجو است را پنهان کند. نگاه ذرهگرا میتواند وضع موجود را بدیهی و طبیعی جلوه دهد. بسیار میشنویم که اگر هر کس در سر جای خود کار خود را به درستی انجام دهد مسائل و مشکلات حل میشوند. ولی مسئله بیش از آنکه ناشی از عملکرد افراد باشد، ناشی از مناسبات مریض حاکم است.
مبانی و اصول حاکم بر ارتباط با خلق در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم
نشست مبانی و اصول حاکم بر ارتباط با خلق در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. حجتالاسلام حسن یوسفزاده عضو هیأت علمی جامعهالمصطفی و دبیر اندیشکده مبانی مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت توضیح داد: چند دهه بیشتر از عمر این نوع ادبیات و مباحث در علوم انسانی یعنی سبک زندگی نمیگذرد و خاستگاه آن هم مغربزمین است، گرچه اصل بحث سبک زندگی، همزاد زندگی اجتماعی بشر بوده و هست زیرا هیچ نوع زندگی امکان بقا نداشته است. سبک زندگی اسلامی هم همزاد با نزول قرآن کریم و گسترش و بسط سیره و سنت است اما از اینکه در قالب جدیدی در غرب ریخته شده پیرو تحولاتی است که شکل و شمایل نو و تغییر ماهوی پیدا کرده است.
مدرنیته یک ویژگی را به زندگی بشر جدید اضافه کرده و آن روحیه گزینشگری و انتخاب و فرهنگ بازاری است؛ امروز اگر بشر قدرت انتخاب دارد به این دلیل است که گزینههای مختلفی در برابر اوست که چند سده قبل در اختیار او نبود. گزینشگری در اعتقادات هم مطرح است و از این بابت برای یک مسلمان دغدغهمند این سؤال ایجاد میشود که آیا میتوان در همه چیز انتخاب کرد یا اعتقاد و عمل و کنش چهارچوبی دارد.
نظارت جمعی یکی از مباحث زندگی جمعی است؛ همچنین بحث تقدم اخلاق بر حقوق که اگر همین یک گزاره بر نظام آموزشی و تعلیم و تربیتی ما حاکم شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. این در حالی است که در جامعه ما بیش از حد بر تأدیه حق تأکید میشود و حتی کلاس آموزشی و اردو برگزار میکنیم تا به زنان بیاموزیم که بروند حقشان را از شوهرشان بگیرند، در حالی که به افراد باید بیاموزیم که اخلاق رعایت شود و این با روح اسلام سازگارتر است.
اصل مسوولیتپذیری هم از دیگر اصول حاکم بر روابط با انسانهاست. متأسفانه امروز شاهد گریز از مسوولیتپذیری در بخشهای مختلف جامعه هستیم و اگر این اصل رعایت شود، مشکلات ما کمتر خواهد شد و با موفقیت بیشتری میتوانیم به تمدن اسلامی برسیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری روستانیوز، تاریخ انتشار 24 مهر 98 ، کد خبر: 4127، www.rustanews.ir